نگاهی به 2 اثر نمایشی پرحرفوحدیث ماههای اخیر
فراتر از واکنش
پس از توفان سهمگین کمدیهای نازل و موج آثار خشن شبکه نمایش خانگی که بسیاری از ظرفیت نمایشی سالهای اخیر را به خود اختصاص داده بودند، در بهار و تابستان امسال با نمایش فیلم متفاوت «پیرپسر» و اوجگیری سریال خانگی «تاسیان» که پخش حساسیتبرانگیز آن از اواخر زمستان شروع شده بود، اتمسفر جدیدی را در سپهر عرصه نمایش شاهد بودیم که با شتاب بسیار از تعلق صرف به مقوله هنر نمایش عبور کرد و با ورود به دایره فرامتنهایی متفاوت و متنوع، بار دیگر ثابت کرد که عرصه تصویر در مفهوم کلی آن از چه برد و دامنه بسیطی در جهتدهی به افکار عمومی و ایجاد امواج اجتماعی برخوردار است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
مازیار معاونی: پس از توفان سهمگین کمدیهای نازل و موج آثار خشن شبکه نمایش خانگی که بسیاری از ظرفیت نمایشی سالهای اخیر را به خود اختصاص داده بودند، در بهار و تابستان امسال با نمایش فیلم متفاوت «پیرپسر» و اوجگیری سریال خانگی «تاسیان» که پخش حساسیتبرانگیز آن از اواخر زمستان شروع شده بود، اتمسفر جدیدی را در سپهر عرصه نمایش شاهد بودیم که با شتاب بسیار از تعلق صرف به مقوله هنر نمایش عبور کرد و با ورود به دایره فرامتنهایی متفاوت و متنوع، بار دیگر ثابت کرد که عرصه تصویر در مفهوم کلی آن از چه برد و دامنه بسیطی در جهتدهی به افکار عمومی و ایجاد امواج اجتماعی برخوردار است.
آنگونه که حافظه نمایشی نگارنده به یاد میآورد، در هیچکدام از دو عرصه سینما و نمایش خانگی، اقشار و طیفهای مختلف اجتماعی تاکنون اینچنین واکنشهای گسترده و صفر و صدی در برابر یک فیلم بلند سینمایی یا یک سریال خانگی نشان نداده بودند و در غالب موارد پیشین، واکنشها بیشتر به یک صنف خاص یا یک جناح سیاسی خاص محدود میشد که در یک فیلم یا سریال به آنها از زاویهای پرداخت شده بود؛ از مصادیق صنفی، نمونههایی نظیر اعتراض جامعه پرستاران کشور به چگونگی شخصیتپردازی شخصیت پرستار در فیلم سینمایی «شوکران/ 1378» ساخته بهروز افخمی یا موج اعتراض جامعه پزشکی به فصل اول سریال طنز «در حاشیه/ 1396» ساخته مهران مدیری و از مصادیق سیاسی مثالهایی همچون اعتراض جناح اصلاحطلب به چگونگی پرداخت شخصیتها در سریال تلویزیونی «پروانهها مینویسند/ 1379» به کارگردانی محمد نوریزاد یا نمایش محدود و از پرده پایینکشیدن فیلم سینمایی «مارمولک/ 1383» به کارگردانی کمال تبریزی در اعتراض به شیوه نمایش روحانیت.
اما اینکه بسیار فراتر از جوامع صنفی و جناحهای سیاسی، در سطح جامعه شاهد اظهارنظرهای مطلق و غیرمنعطف اینچنینی نسبت به آثار در حال اکران یا در حال عرضه از سوی قشر وسیعی از مخاطبان عام و خاص آثار نمایشی باشیم، از آن اتفاقات عجیب و کمنظیر (شاید هم بینظیری) بود که همچون بسیاری از اتفاقات عجیب و غیرمنتظره اجتماعی-سیاسی یکی، دو سال اخیر از حادثه سقوط هواپیمای رئیسجمهور گرفته تا حمله نظامی به کشور و بحران ادامهدار آب و برق، شاید دیگر به این آسانیها در یک بازه زمانی کوتاه اتفاق نیفتد.
اما ریشه این میزان از عکسالعمل گسترده و کنترلنشده را باید در همان شرایط خاص سیاسی-اجتماعی ماهها و سالهای اخیر جستوجو کرد، فراتر از تحلیلهای صرف حوزه نمایش. در جای خود مهم و قابل تأمل هستند. از «تاسیان» شروع میکنیم که در میان حجم عظیمی از بینندگان شبکه نمایش خانگی طرفدار داشت و با عاشقانه خوشآبورنگ خود در دل بسیاری جای باز کرده بود. از مخاطبان کمسنوسالتر که تماشای ایرانِ دهه 50 را بهجز در قاب محدود تلویزیون و حتی سینما و در قالب آثار سیاسی-انقلابی مبتنی بر نبردهای چریکی خونین انقلابیون با سازمان امنیت رژیم پهلوی همچون سریالهای «پروانه»، «نفس» و... یا آثار سینمایی نظیر «سیانور» تجربه نکرده بودند و حالا با تصویری متفاوت روبهرو بودند که اگرچه سویههای سیاسی هم در بطن خود داشت ولی تصویری از زندگی عادی فردی و اجتماعی آن دوران با تمام قواعد و مقررات اجتماعی حاکم بر آن بازه زمانی را هم ارائه میداد که تازگی داشت.
بینندگان مسنتری که بخشی از زندگی و سالهای جوانی خود را در دهه 50 سپری کرده بودند هم به هر حال نوستالژی غلیظی را با تماشای «تاسیان» تجربه کردند که در کمتر اثر نمایشی دیگری شاهد آن بودند. از سوی دیگر، منتقدان رژیم پهلوی و شیوه زندگی اجتماعی آن بازه زمانی از آزادی پوشش حجاب تا... بودند که هم از دلبستگی ایجادشده توسط بینندگان گروه مقابل به داستان سریال ناراضی بودند و هم شکل پرداختن به سازمان امنیت کشور در زمان پهلوی دوم (ساواک) را به «سفیدشویی» از این سازمان خشن تعبیر میکردند و مواجهه این دو گروه آن هم در وضعیت سیاسی حساسی که ظرف چند سال اخیر بر کشور حادث شده است، مواجههای با برد بالا و غیرقابل پیشبینی بود که از تحلیلهای شفاهی و مکتوب تا درگیریهای لفظی در شبکههای اجتماعی امتداد یافت و دستکم برای چند هفته مستمر ادامه داشت.
درخصوص فیلم سینمایی «پیرپسر» که اتفاقا شکل مواجهه شدیدتر و غلیظتری را بین هواداران و مخالفان خود به وجود آورد، موضوع به لحاظ ریشهیابی و تحلیل دلایل زمینهساز چنین واکنشهایی متفاوت بود. در اینجا برخلاف «تاسیان»، سویههای مستقیم سیاسی نقش اول را بازی نمیکرد و به همین دلیل دامنه درگیریها درباره فیلم از عامه مخاطبان (که در سریال تاسیان مصداق داشت) به بینندگان تخصصیتر عرصه نمایش و دیگر عرصههای فرهنگی کشیده شد؛ جدالی که از همان شب اول نمایش فیلم سهساعته اکتای براهنی در کاخ جشنواره فجر و میان او و یکی از منتقدان سرشناس درخصوص کیفیت نهایی فیلم و زمان غیرمتعارفش آغاز و به دنبال اکران فیلم در اواخر بهار پردامنهتر شد. گروهی با ستایش شاید اغراقآمیز فیلم، آن را شاهکار ارزیابی کردند و در مقابل گروه دیگری از منتقدان عرصه سینما گرفته تا مورخان حوزه تاریخ شفاهی و... به فیلم حمله کرده و حتی دستاندرکاران ممیزی ارشاد را بابت اعطای پروانه نمایش به آن بهشدت سرزنش کردند.
در تحلیل این اتفاق کمنظیر هم میتوان مؤلفههای متعددی را رصد کرد، از ریشه خانوادگی کارگردان که به شکلی ناخواسته او و منتقدان ایدئولوژی پدر نامدارش را که به نظر میرسید دهههاست از هم کینه دارند، رودرروی هم قرار داد تا زمان غیرمعمول طولانی فیلم که یکی دیگر از علل انتقادها به آن بود و البته مؤلفه مهمتر کلیت داستانی و شکل نگاه به پدر و مناسبات پدرپسری در آن که به هر حال فراتر از بسیاری از آثار نمایشی پیشین مرزهای کلیشهای و قابل پیشبینی از این مناسبات را درهم نوردید و همانقدر که بسیاری را به لحاظ اعمال تنوع و رویکرد تازه خشنود و قانع کرد، بسیاری دیگر را هم به دلیل آنچه شکستن تابوی حفظ حرمت خانوادگی و نگاه نادرست و نسنجیده تعبیرش کردند، بهشدت عصبانی کرد تا «پیرپسر» در کنار «تاسیان» به دو اثر نمایشی بدل شوند که در زمانهای حساس، بر دُز حساسیتهای اجتماعی افزودند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.