|

مدیرعامل سازمان بهشت زهرا جزئیاتی جدید از جنگ 12‌روزه می‌گوید

روایت یک نبرد

در میان خرابی و آوار، جایی که هزاران زندگی در لحظه‌ای فرو ریخت، روایت جنگ شکل گرفت؛ قصه پیکرهای گمشده، خانواده‌هایی که در انتظار پاسخ بودند و تلاش برای ثبت دقیق هر نام و هر خاطره، همه بخشی از تاریخ تلخ و پرصلابت این نبرد است.

روایت یک نبرد

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: در میان خرابی و آوار، جایی که هزاران زندگی در لحظه‌ای فرو ریخت، روایت جنگ شکل گرفت؛ قصه پیکرهای گمشده، خانواده‌هایی که در انتظار پاسخ بودند و تلاش برای ثبت دقیق هر نام و هر خاطره، همه بخشی از تاریخ تلخ و پرصلابت این نبرد است.

محمدجواد تاجیک، مدیرعامل سازمان بهشت زهرا، در نشستی با اشاره به نقش بهشت زهرا در مدیریت بحران جنگ ۱۲‌روزه، توضیح داد که این سازمان چگونه با سه دسته مأموریت ویژه از انتقال و تطهیر شهدا تا سازمان‌دهی معراج و آماده‌سازی قطعه ۴۲ از بحران عبور کرده است.

محمد تاجیک با اشاره به وظایف بهشت زهرا در طول جنگ، توضیح داد که این سازمان سه دسته کار انجام داد: وظایف ذاتی سازمان در انتقال و آماده‌سازی شهدا. به گفته تاجیک، نخستین وظیفه بهشت زهرا انتقال شهدا از محل حادثه به پزشکی قانونی، معراج شهدا یا بهشت زهرا و سپس آماده‌سازی آنان از جهت تطهیر و تکفین بود. او یادآور شد: این همان وظیفه ذاتی معاونت عروجیان است. همان‌طور که در شرایط عادی، انتقال متوفیان از منزل یا بیمارستان برعهده بهشت زهراست، در این جنگ هم همین روال را برای شهدا انجام دادیم. در صورت نیاز، اعزام پیکرها به شهرستان‌ها نیز بر‌عهده ما بود. دسته دوم وظایفی بود که ذاتا بر‌عهده بهشت زهرا نبود، اما سازمان آن را به‌عنوان تکلیف پذیرفت. تاجیک در‌این‌باره گفت: یکی از کارها ایجاد فرایند شناسایی شهدا، تابوت‌گذاری و فراهم‌کردن زمینه وداع خانواده‌ها با شهدا بود. این کار در معراج شهدا که با همکاری سپاه در بهشت زهرا ایجاد کردیم، انجام شد.

سومین دسته وظایف، تشییع و تدفین شهدا بود که اگرچه وظیفه اصلی سازمان محسوب می‌شد، اما این بار به شکل متمرکز و گسترده‌تری انجام گرفت.

به گفته تاجیک، سه معاونت سازمان در این روند نقش محوری ایفا کردند: معاونت عروجیان، مجموعه معراج شهدا و گلزار شهدای بهشت زهرا.

تصمیمات فوری در نخستین ساعات جنگ

مدیرعامل بهشت زهرا روایت کرد که از همان ساعات ابتدایی جنگ، سازمان وارد عمل شد: اولین جلسه ما ساعت ۴:۳۰ صبح در بهشت زهرا با حضور معاونان برگزار شد و جلسه دوم ساعت هشت صبح همان روز. تصمیمات همان جلسات باعث شد بار بزرگی از دوش خانواده‌ها و بازماندگان برداشته شود. او سه تصمیم مهم این جلسات را چنین تشریح کرد: ماندن همه مسئولان در بهشت زهرا؛ تصمیم گرفتیم هیچ‌کدام از مسئولان از بهشت زهرا خارج نشوند. حتی اگر برای خانواده‌های خود مشکلی پیش می‌آمد، جز در موارد خاص اجازه خروج نمی‌دادیم. حدود ۲۰ روز در بهشت زهرا ماندیم و از آن خارج نشدیم.

تخصیص قطعه ویژه برای شهدا؛ به دلیل نبود قبر آماده در گلزار شهدا، تصمیم گرفته شد قطعه‌ای مستقل برای شهدا آماده شود. تاجیک توضیح داد: در جلسه دوم و پس از بازدید میدانی، قطعه ۴۲ را انتخاب کردیم. این قطعه پس از سال ۵۷ متروکه شده بود و تدفینی در آن صورت نمی‌گرفت. با هماهنگی بنیاد شهید و نیروهای مسلح، قطعه را برای تدفین آماده کردیم.

فعال‌سازی معراج شهدا؛ سومین تصمیم، فعال‌سازی معراج شهدا بود که سال قبل با همکاری سپاه ایجاد شده بود. تاجیک گفت: تصمیم گرفتیم معراج را به‌سرعت فعال کنیم تا کار شناسایی، تابوت‌گذاری و وداع خانواده‌ها در همان‌جا انجام شود. به گفته تاجیک، نخستین تدفین در قطعه ۴۲ در روز ۲۵ خرداد انجام شد: هنوز قطعه به طور کامل آماده نشده بود و فقط تعدادی قبر آماده کرده بودیم. همان روز دو شهید، مریم بابایی و علیرضا اکبری، در قطعه ۴۲ به خاک سپرده شدند. از همان زمان این قطعه به نمادی برای شهدای مبارزه تبدیل شد. محمد تاجیک در ادامه به جزئیات مشکلات نخستین روزهای بحران اشاره کرد؛ از کمبود تجهیزات اولیه مانند کاور جنازه گرفته تا ناهماهنگی میان دستگاه‌ها در تحویل و انتقال پیکرها. او گفت این نواقص باعث شد کارگروهی ویژه برای مدیریت امور شهدا شکل بگیرد که نهایتا روند شناسایی و تدفین را ساماندهی کرد.

تاجیک با اشاره به محدودیت‌های معراج مرکزی تهران در خیابان بهشت گفت: آن معراج ظرفیت سردخانه، نگهداری پیکر، مراجعه مردم و حتی پارک خودرو به اندازه‌ای نداشت که پاسخ‌گوی تعداد بالای شهدا باشد، بنابراین تصمیم گرفتیم معراجی را که در نزدیکی ایستگاه متروی حضرت امام در بهشت زهرا آماده کرده بودیم، فعال کنیم. از قبل حسینیه، سردخانه و سالن پیش‌بینی کرده بودیم و همین تمهید به کار آمد. هرچند نیاز به تجهیز و تکمیل داشت که بلافاصله فراهم شد.

او افزود: وقتی کار آغاز شد، متوجه برخی نواقص شدیم. نخست اینکه هیچ‌کدام از نهادهای امدادی کاور جنازه نداشتند؛ نه آتش‌نشانی، نه هلال‌احمر و نه مجموعه‌های دیگر. این در حالی بود که پیکر شهدا باید در کاور قرار می‌گرفت تا امکان انتقال در آمبولانس فراهم شود. به‌همین‌دلیل حدود پنج هزار کاوری را که از قبل آماده کرده بودیم، میان دستگاه‌ها توزیع کردیم و حتی بخشی از آن برای استان‌ها فرستاده شد.

ضرورت ثبت هویت و اطلاعات شهدا

به گفته تاجیک، یکی دیگر از مشکلات، نبود فرایند دقیق ثبت مشخصات شهدا بود: یکی از دلایل باقی‌ماندن چند پیکر مفقود یا مجهول در معراج این بود که در همان روزهای نخست، مشخص نمی‌شد پیکری که به پزشکی قانونی یا معراج تحویل داده می‌شود، دقیقا از کجا آمده، راننده آمبولانس به‌سرعت تحویل می‌داد و هیچ سندی همراه پیکر نبود. این موضوع ما را متوجه نیاز به یک کاور کرد تا همان لحظه کشف شهید، مأمور امدادی ثبت کند؛ ساعت، روز، محل کشف، مشخصات اولیه (زن یا مرد بودن)، وسایل همراه و هر نشانه‌ای که به شناسایی کمک کند.

تاجیک ادامه داد: در مواردی برخی مجموعه‌ها نمی‌دانستند پیکر را کجا باید ببرند. بعضی پیکرها به بیمارستان‌ها منتقل می‌شدند و در سردخانه بیمارستان باقی می‌ماندند، در‌حالی‌که بیمارستان‌ها مرجع تحویل نبودند. حتی حراست بیمارستان‌ها هم در جریان نبود. برخی هم نمی‌دانستند باید پیکرها را به بهشت زهرا، پزشکی قانونی یا معراج شهدا ببرند. همین ناهماهنگی‌ها کار را دشوار کرده بود. مدیرعامل بهشت زهرا گفت: مجموعه این نقاط ضعف را جمع‌بندی کردیم و روز چهارم یا پنجم جنگ به ستاد مدیریت بحران کشور منتقل کردیم. پیشنهاد دادیم کارگروهی با مسئولیت سازمان بهشت زهرا شکل بگیرد. این پیشنهاد پذیرفته شد و روز ششم جنگ جلسه کارگروه تشکیل شد. پس از آن، هماهنگی‌های لازم انجام گرفت و دستورالعمل مشخصی برای همه دستگاه‌ها تدوین و از سوی ستاد مدیریت بحران کشور ابلاغ شد. یکی از مهم‌ترین تصمیمات این کارگروه، استقرار نماینده پزشکی قانونی در معراج شهدا بود: برای جلوگیری از انتقال‌های متعدد پیکرها، تصمیم گرفتیم پزشکی قانونی در همان معراج شهدای بهشت زهرا مستقر شود تا کارهای مربوط به شناسایی، احراز هویت و صدور مجوز در همان‌جا انجام شود. این اقدام روند کار را بسیار ساده‌تر و سریع‌تر کرد.

تاجیک در ادامه روایت خود از جنگ ۱۲‌روزه، توضیح داد که چگونه بهشت زهرا با همکاری سپاه و پزشکی قانونی روند شناسایی پیکرها را سرعت بخشید و هم‌زمان تلاش کرد تشییع شهدا در قطعه ۴۲ را به شکلی باشکوه برگزار کند. او از تمهیداتی مانند استقرار پزشکی قانونی در معراج، فعال‌سازی سیستم ژنتیک، و حتی پذیرایی و فراهم‌کردن سایه‌بان و خنک‌کننده برای خانواده‌ها سخن گفت.

او بر ضرورت انجام جواز دفن و شناسایی در خود بهشت زهرا تأکید کرد و گفت: سپاه را آوردیم و در معراج شهدای بهشت زهرا مستقر کردیم. کار شناسایی پیکر با آزمایش‌های دی‌ان‌ای انجام می‌شد؛ نمونه از شهید و خانواده گرفته و همان‌جا تطبیق داده می‌شد. این اقدام به کاهش زمان شناسایی کمک زیادی کرد. البته موضوع شناسایی ذاتا برعهده پزشکی قانونی بود، اما سپاه و تشخیص هویت آگاهی هم کمک کردند و کمیته‌ای مشترک شکل گرفت تا هماهنگ شوند.

او یادآور شد که از همان روز دوم جنگ، موضوع تشییع و تدفین اهمیت پیدا کرد: ابتدا معلوم نبود تشییع عمومی در تهران برگزار می‌شود یا خیر. با هماهنگی بنیاد شهید و نیروهای مسلح تصمیم گرفتیم هر خانواده‌ای که بخواهد، بتواند شهید خود را دفن کند. در‌عین‌حال نمی‌خواستیم این مراسم خلوت و بی‌شکوه باشد؛ بنابراین مسیر مستقیم سالن دعای ندبه بهشت زهرا تا قطعه ۴۲ را به محل تشییع روزانه تبدیل کردیم.

محمد تاجیک در روایت خود از جنگ ۱۲روزه می‌گوید که در همان روزهای ابتدایی تصمیم گرفته شد خانواده‌های شهدا هیچ بار اضافی برای امور تدفین و یادمان شهیدشان بر دوش نکشند. او توضیح می‌دهد: گفتیم هیچ کاری که نیاز باشد خانواده‌ها خارج از بهشت زهرا پیگیری کنند، انجام نشود. حتی برای سنگ مزار هم خانواده‌ها را به سنگ‌بری‌ها نفرستادیم. ۱۰ تا ۱۵ نمونه طرح آماده داشتیم و آلبومی از سنگ‌ها را در اختیار خانواده قرار می‌دادیم. خانواده متن دلخواهش را می‌داد و ما همان سنگ را تأمین و نصب می‌کردیم. الان تقریبا ۹۹ درصد مزار شهدا با نظر و رضایت خانواده‌ها نصب شده است. از همان ابتدا تأکید کردیم هیچ چیزی گردن خانواده نباشد.

او به پروتکل‌های بین‌المللی صلیب سرخ در مدیریت ابعاد انسانی جنگ اشاره می‌کند و می‌افزاید: وقتی بحران جنگ، زلزله یا سیل پیش می‌آید، یک بخش آن خانواده‌هایی هستند که مستقیم با تبعات انسانی مواجه‌اند. ما در بهشت زهرا هماهنگی‌هایی ایجاد کردیم تا خانواده‌ها کمترین دغدغه را داشته باشند. در شرایطی که موشک‌باران ادامه داشت، خواستیم خانواده فقط به یک نقطه مراجعه کند و مسئولانی را مأمور کردیم که همه کارها را برایشان انجام دهند.

او از تجربه تعامل با خانواده‌ها گفت: بعضی خانواده‌ها از همان ابتدا گفتند به ما کاری نداشته باشید، سیاسی‌اش نکنید، مداحی نمی‌خواهیم. ما هم تحمیلی نکردیم. این تعامل و عدم اجبار باعث شد همزیستی خوبی شکل بگیرد و خدا را شکر هیچ مشکلی پیش نیامده است.

او تأکید کرد همه دستگاه‌ها از بنیاد شهید تا نیروهای مسلح و ژنتیک برای احراز هویت و صدور گواهی شهادت در کنار بهشت زهرا همکاری داشتند.

به گفته تاجیک یک نفر را مسئول ارتباط با پزشکی قانونی گذاشتیم، یک نفر مرکز تماس بود تا خانواده‌ها فقط با او برای پیگیری وضعیت شهیدشان تماس بگیرند. این تجربه نشان داد اگر دوباره خدای نکرده چنین اتفاقی رخ دهد، باید با اطلاع‌رسانی و آمادگی بیشتری وارد شویم.

تشکیل «قرارگاه جنگ» در بهشت زهرا

تاجیک با روایت بخش‌هایی از روزهای ابتدایی جنگ ۱۲روزه، از افزایش ظرفیت سردخانه‌ها، آماده‌سازی معراج شهدا و تشکیل «قرارگاه جنگ» در بهشت زهرا خبر داد و تأکید کرد در اوج بحران نیز خدمات روزانه دفن فوتی‌های عادی متوقف نشد.

او افزود: اکنون ۷۰۰ جنازه به‌ طور هم‌زمان در سالن مجموعه عروجیان قابلیت نگهداری دارد. در معراج شهدا نیز ظرفیت ثابت ۱۸۰ پیکر وجود دارد و علاوه بر آن، حدود ۵۰۰ پیکر دیگر می‌تواند در یخچال‌های سیار مستقر نگهداری شود. همه اینها آماده است تا خدای نکرده اگر حادثه‌ای پیش آمد، اجساد همان‌جا پذیرش شوند. این موضوع بسیار مهم است، چراکه اگر نگهداری جنازه به‌درستی انجام نشود، ممکن است متلاشی شود، بوی نامناسب ایجاد کند و حتی شناسایی آن دشوار شود.

تاجیک با اشاره به نحوه مدیریت بحران در همان روزهای نخست جنگ ۱۲روزه گفت: ما از روز دوم چیزی به نام قرارگاه جنگ در بهشت زهرا ایجاد کردیم. تقریبا هر شب جلسه داشتیم، موضوعات را به‌روز می‌کردیم، هماهنگی‌ها را تنظیم می‌کردیم و حتی از شهردار تهران اجازه گرفتیم که در این قرارگاه از افراد با تجربه خارج از مجموعه شهرداری بهشت زهرا هم استفاده کنیم. در دو، سه پست کلیدی این قرارگاه از آنها کمک گرفتیم. او ادامه داد: یکی از کارهایی که انجام دادیم این بود که از شهردار دستور گرفتیم اجازه داشته باشیم در بهشت زهرا قائم‌مقام منصوب کنیم. می‌دانید که چند سال است در تهران پست قائم‌مقام حذف شده بود. اما برای اینکه از کارهای روزمره‌مان غافل نشویم این اقدام ضروری بود. به هر حال ما روزانه میانگین ۲۰۰ جنازه فوتی داریم و نباید این کار تعطیل می‌شد. خوشبختانه خللی در هیچ‌کدام از امور روزانه ایجاد نشد.

مدیرعامل سازمان بهشت زهرا یادآور شد: یکی از دلایل اینکه در انتقال پیکر شهدا کم نیاوردیم، همکاری نیروهای مسلح بود. علاوه بر آمبولانس‌های ارتش و سپاه، از سال گذشته ایده ساخت کامیونت‌های حمل گروهی پیکر شهدا را با سپاه مطرح کردیم. این کامیونت‌ها با ظرفیت ۱۸ پیکر، مجهز به سردخانه و کشویی بودند و سرعت انتقال را در شرایط ترافیکی بالا می‌بردند.

تاجیک تأکید کرد تجربه‌های پیشین در سوریه، لبنان و عراق نیز در این بحران به کمک آمد: من علاوه بر مدیریت بهشت زهرا، مسئول قرارگاه مقاومت در شهرداری هستم و در مأموریت‌های لبنان و سوریه هم تجربه داشتم. این تجربیات، به‌ویژه در شناسایی شهدا و مدیریت بحران، در جنگ اخیر بسیار به کار آمد. حتی به حزب‌الله لبنان هم در شناسایی حدود ۵۰۰ شهید مجهول کمک کردیم.

یکی از مهم‌ترین تصمیمات، استفاده دوباره از قطعه ۴۲ بهشت زهرا بود: ۴۷ سال از آخرین تدفین اطفال در قطعه ۴۲ گذشته بود و با دستور قضائی امکان استفاده از آن فراهم شد. البته ما به قبور قدیمی تعرض نکردیم. استخوان کودکان بعد از دهه‌ها باقی نمی‌ماند و بر اساس عرف ۳۰ساله قانونی هم مشکلی وجود نداشت. با این حال هر خانواده‌ای که مراجعه کرد و ملاحظه‌ای داشت، رضایتشان جلب شد. برای بعضی‌ها حتی پلاک نمادین گذاشتیم و در عوض قبری در نقطه‌ای دیگر بهشت زهرا در اختیارشان قرار دادیم.

تاجیک در جمع‌بندی آمار تدفین گفت: در مجموع ۲۴۸ شهید جنگ اخیر در بهشت زهرا تدفین شدند که بخش عمده آنان در قطعه ۴۲ به خاک سپرده شدند. البته فرماندهان و برخی از چهره‌ها مانند شهیدان باقری، محرابی، ربانی، محقق و حاجی‌زاده در قطعات دیگر دفن شدند و برخی دیگر همچون شهید حاج کاظم، شهید سلامی، حاج یونس و حاج رضا خارج از بهشت زهرا تدفین شدند.

او در ادامه سخنان خود به جزئیات تدفین شهدا و تصمیماتی که برای احترام به وصیت‌ها و رضایت خانواده‌ها گرفته شد، اشاره کرد: ما برای فرماندهان استثنا قائل شدیم. از سال ۵۹ و ۶۰ فرماندهان در بلوک مخصوص در قطعه ۲۴ دفن شده‌اند. به همین دلیل شهید محمد باقری طبق وصیت خانواده‌اش پایین پای برادرش در همان قطعه دفن شد. شهیدان محرابی و ربانی (همکار و معاون او) نیز در همان‌جا تدفین شدند. حاج حسن محقق پایین‌تر، و شهید محسن باقری (مسئول اطلاعات نیروی قدس) کمی آن‌سوتر دفن شدند. شهید حاجی‌زاده و محمود باقری نیز طبق وصیت در قطعه ۵۰ آرام گرفتند. در مورد قطعه ۴۲، تاجیک توضیح داد: در نهایت بیشتر شهدا در قطعه ۴۲ دفن شدند. الان حدود ۲۱۷ شهید در این قطعه آرام گرفته‌اند و روز دوشنبه هم شهید اسماعیل پاشایی، که تازه شناسایی شده، به آنان خواهد پیوست. البته برخی خانواده‌ها ابتدا مایل نبودند در قطعه ۴۲ تدفین صورت بگیرد، اما با توضیحات ما و بزرگواری خودشان پذیرفتند. به پیشنهاد ما، برخی خانواده‌ها پذیرفتند که شهدا به‌ صورت طبقاتی در یک قبر خانوادگی دفن شوند. این روش در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه نداشت، اما در لبنان حزب‌الله به دلیل کمبود فضا چنین کاری می‌کند. در ایران ما فقط در موارد خاص -مثل مادر و فرزندی که در آغوش هم شهید شدند- نمونه داشتیم. در این جنگ برای نخستین بار تصمیم گرفتیم در صورت تمایل خانواده‌ها، شهدا در یک قبر طبقاتی کنار هم قرار بگیرند. البته هیچ‌یک از شهدا به‌ صورت انفرادی و تک‌قبر طبقاتی دفن نشدند، چون حرمت دارد و بعدا نمی‌توان فرد دیگری را به آن قبر افزود.

محمد تاجیک در بخشی از سخنان خود به سختی‌های شناسایی شهدا اشاره کرد و گفت: به دلیل متلاشی‌شدن بافت‌های پیکر شهدا، کار شناسایی بسیار دشوار شده بود. مدت‌ها آوار‌برداری می‌شد اما چیزی پیدا نمی‌شد و بعد قطعاتی از پیکرها کشف شد. همین امر دلیل مجهول‌شدن و مفقود‌شدن تعدادی از شهدا بود.

او ادامه داد: البته پزشکی قانونی و مرکز ژنتیک سپاه در این جنگ نسبت به تجربیات گذشته، به‌ویژه دفاع مقدس، شرایط بهتری داشتند. روند شناسایی دقیق‌تر و علمی‌تر شد. اگر آن اشکالات روزهای اول وجود نداشت و از همان ابتدا مشخص می‌شد که هر پیکر در کدام نقطه و طبقه کشف شده، روند شناسایی بسیار راحت‌تر بود. برای نمونه، در یک ساختمان ۱۱ نفر حضور داشتند که ۹ نفرشان شناسایی شدند. طبیعتا دو پیکر باقی‌مانده هم متعلق به همان دو نفر دیگر بود و با یک کار حداقلی می‌شد هویت آنها را مشخص کرد.

تاجیک افزود: این ضعف اولیه باعث طولانی‌شدن روند شد، اما در ادامه برای رفع مشکل، کاورهایی طراحی و چاپ کردیم و در اختیار مجموعه‌ها گذاشتیم تا ثبت دقیق اطلاعات صورت بگیرد و کار شناسایی با سرعت و دقت بیشتری انجام شود.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.