|

خبرنگار عاشق است یا مازوخیست؟

من نمی‌دانم اولین بار کدام پدر‌آمرزیده‌ای گفت خبرنگاری عشق است و خبرنگار نباید دنبال پول باشد! بله، خبرنگار طبیعتا شغلش به‌گونه‌ای نیست که بو بکشد و ببیند الان پول در چیست و دنبال همان بو برود. بوهایی که خبرنگار استشمام می‌کند، غالبا بوهای قابل چاپی نیست.

خبرنگار عاشق است 

یا مازوخیست؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

من نمی‌دانم اولین بار کدام پدر‌آمرزیده‌ای گفت خبرنگاری عشق است و خبرنگار نباید دنبال پول باشد! بله، خبرنگار طبیعتا شغلش به‌گونه‌ای نیست که بو بکشد و ببیند الان پول در چیست و دنبال همان بو برود. بوهایی که خبرنگار استشمام می‌کند، غالبا بوهای قابل چاپی نیست. روال کار به این ترتیب است که یک نفر یا یک سازمان، یک جایی شکوفه می‌زند و خبرنگار از نحوه روییدن شکوفه، فرم رویش و بوی آن گزارش تهیه می‌کند‌ (امروز کاری به آن دسته که روی شکوفه عسل می‌مالند نداریم‌). آن‌وقت به خبرنگاری که وقت و اعصاب و عمرش را می‌گذارد پای بوهایی که هیچ‌کس آنها را گردن نمی‌گیرد و جواب زحمتش هم فقر و ناامنی است، می‌گویند خبرنگاری عشق است. راستش الان را نمی‌دانم ولی قدیم به این می‌گفتند مازوخیسم.

بله پول مهم نیست، ولی بی‌‌پولی خیلی مهم است. نمی‌شود از خبرنگار انتظار داشت که رویکرد «هم نامهربونه، هم آفت جونه، هم با دیگرونه، هم قدرم ندونه» اتخاذ کند و در پایان هم این نکته را خاطرنشان کند که «از این کاراش خبر دارم، اما چه کنم دوستش دارم». درست است که خبرنگار از کارش لذت می‌برد، اما دلیلی ندارد به همان میزان از درآمد پایین و عدم امنیت شغلی هم لذت ببرد. احتمالا به‌سختی بتوان خبرنگاری را پیدا کرد که از صبح خروس‌خوان برود روزنامه و ظهر که کارش تمام شد، ریتم دامبولی بگیرد و بگوید آخ‌جون حالا باید برم دو جای دیگر کار کنم! الغرض، رابطه خبرنگار و خبرنگاری تبدیل به یک رابطه سمی شده است.

این روز خبرنگار هم که دبیر محترم صفحه فرمودند راجع‌به‌ آن بنویس (که فکر کنم الان پشیمان هستند‌)، به سالگرد ازدواج زوجی می‌ماند که یکی از طرفین طلاق عاطفی گرفته و رفته دنبال زندگی خودش، اما طرف مقابل ول نمی‌کند. هر سال هم که این مراسم به سردی تمام برگزار می‌شود، معمولا یک‌عده کت‌و‌شلواری می‌آیند و در وصف زیبایی این رابطه و وظایف و رسالت آن طرفِ ول‌نکن، حرف‌های قشنگ می‌زنند. ‌مدلی از این میهمانان وجود دارند که از روی کاغذ می‌خوانند:

«خبرنگار شمع است

می‌سوزد

اما

روشنی حقیقت را

بر ظلمات دروغ

می‌تاباند»‌

اما در مقابل، یک مدل از میهمانان دیگر هم هستند که در جواب، به صورت ریتمیک می‌گویند: «نوری که تابش می‌کنه، خودش سفارش می‌کنه‌». راه‌حل‌شان هم این است که شما سفارش نکنید، ما سفارش می‌کنیم، شما بنویسید.

در پایان مطلب ضمن تبریک این روز عزیز، چون احساس کردم یک مقدار فضا به سمت انتقاد رفت، جا دارد‌ تلنگری به خودم بزنم که این موضوعات به تو چه ربطی دارد سیارسریع؟ تو که نه خبرنگاری و نه آن‌چنان روزنامه‌نگار محسوب می‌شوی! در بی‌ربط‌بودن تو به این فضا همین بس که دولت به 10 هزار خبرنگار یک میلیون تومان هدیه داده ولی آن‌قدر تو را روزنامه‌نگار نمی‌داند که یارانه‌ات را هم قطع کرده است. پس دوستانی که این سطور را می‌خوانند، توجه داشته باشند که من واقعا هیچ‌کاره‌ام! خدا شاهد است که من یک گوشه نشسته بودم داشتم با عشق ابدی و تلویزیون اسنوا و اداره آبخیزداری استان مسخره‌بازی درمی‌آوردم، دبیر صفحه گفت راجع‌به روز خبرنگار بنویس، ما هم گفتیم چشم؛ وگرنه خودم بشخصه نه دغدغه دارم، نه اصلا خبرنگاران برایم مهم هستند! یک موضوعاتی هست بین خبرنگاران و خودتان، خودتان با هم یک‌جوری حلش کنید.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.