تأملی فلسفی برای درک حیوانات
آیا راهی برای فهم این نکته که حیوانات چگونه جهان را درک میکنند، وجود دارد؟ این شاید محوریترین پرسشی است که لارس اسوندسن در کتاب «درک حیوانات» به سراغش رفته تا از نگاهی فلسفی بررسی کند که گربه یا سگ بودن چه حسی دارد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: آیا راهی برای فهم این نکته که حیوانات چگونه جهان را درک میکنند، وجود دارد؟ این شاید محوریترین پرسشی است که لارس اسوندسن در کتاب «درک حیوانات» به سراغش رفته تا از نگاهی فلسفی بررسی کند که گربه یا سگ بودن چه حسی دارد.
درک حیوانات به چه معناست؟ در پیشگفتار کتاب تلاش شده به شکل مختصر به این پرسش پاسخ داده شود تا تکیلف ما با آنچه قرار است در طول کتاب بخوانیم، روشن شود. درک حیوانات به معنای توضیح حیوانات نیست، چراکه برای توضیحدادن، لزومی ندارد که دو فاعل شناسا با یکدیگر روبهرو شوند، بلکه توضیح یک فرایند شخصزداییشده است که در آن من بهعنوان یک ناظر بیرونی، بیآنکه مجبور باشم از دید یک موجود زنده خاص به جهان نگاه کنم، سعی میکنم چرایی رفتار آن موجود را شرح بدهم.
اما این پرسش هم مطرح میشود که چگونه میتوانیم به درک حیواناتی که با ما همزبان نیستند، برسیم؟ آنها نمیتوانند به پرسشهای ما درباره خودشان پاسخی بدهند. براساساین آیا فاعلیتشان، یعنی تجربه در دنیا بودنشان، به ناگزیر از دسترس ما خارج است؟
آیا مجبوریم به همان توضیحدادن اکتفا کنیم و فهمیدنشان از اول محکوم به شکست خواهد بود؟ لارس اسوندسن میگوید اینطور نیست. او میگوید اینطور نیست که زبان اساس ارتباط ما با دنیا و روابط فیمابین باشد، برعکس، زبان صافیای است که ما را از همه حیوانات دیگر متمایز میکند؛ درعینحال، به یمن پیشینه مشترک -و به همراهش ساختار زیستشناختی، رفتارها و روانشناسی مشترک اما نه کاملا منطبق ما و آنها- به ما امکان میدهد تا بر احوال ذهنی حیوانات غیر از خودمان هم اشراف پیدا کنیم، تا جایی که بتوانیم دلهره یا شادمانی سگ یا گربهمان را درک کنیم. در پیشگفتار کتاب توضیح داده شده که «میتوانم با آن حیوان همدل باشم، به این مضمون اخص که بتوانم در احساس او شریک باشم و به جای آنکه در محدودههای فاعلیت خودم محصور بمانم، با آن حیوان در یک جهان مشترک سهیم بشوم. من این کار را به یاری نشانههای مشهود آگاهی انجام میدهم؛ به یاری رفتار، که سیمایی از وضعیت ذهنی است.
اما من فقط در صورتی میتوانم این نشانهها را تفسیر کنم که به زندگی عاطفی خودم مراجعت کنم. ضمنا من این کار را حین ارتباطگرفتن نهفقط با حیوانات دیگر، بلکه با انسانهای دیگر هم انجام میدهم. فلاسفه از قدیم مایل بودهاند بر اهمیت اندیشه بیش از اندازه تأکید کنند؛ زبان را بر همه منابع دیگر فهم و درک ارجحیت بدهند؛ و اغلب ادعا کنند که زبان مهمترین یا شاید تنها راه فهم متقابل است. رابطه ما با حیوانات نشان میدهد که بین ما، خواه انسان و خواه غیرانسان، پیوندی اساسیتر وجود دارد».
نویسنده کتاب، لارس اسوندسن، استاد فلسفه دانشگاه برگن نروژ است. او همچنین در زمینه ادبیات غیرداستانی مشغول بوده و تاکنون جوایز متعددی کسب کرده است. آثار اسوندسن تاکنون به بیش از 35 زبان ترجمه شده است. «درک حیوانات»، «فلسفه شر»، «فلسفه تنهایی»، «فلسفه ملال» و «فلسفه ترس» ازجمله آثار مشهور او هستند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.