|

یادآورِ واقعیت‌های رنج‌آورِ انسانی‌

دولت‌آباد، شهری کوچک در 10کیلومتری کلان‌شهر اصفهان است و اکنون چند شبی‌ است که آمفی‌تئاتر اداره شهرداری آن، شاهد به‌صحنه‌رفتن نمایش «زندگی به شرط چاقو»، به نویسندگی، کارگردانی و بازیگری محمد پورگردی و گروه نمایشی اوست. این اجرا به همت گروه نمایش «هامون دولت‌آباد» برپا شده است.

یادآورِ واقعیت‌های  رنج‌آورِ انسانی‌

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

تورج یاراحمدی: دولت‌آباد، شهری کوچک در 10کیلومتری کلان‌شهر اصفهان است و اکنون چند شبی‌ است که آمفی‌تئاتر اداره شهرداری آن، شاهد به‌صحنه‌رفتن نمایش «زندگی به شرط چاقو»، به نویسندگی، کارگردانی و بازیگری محمد پورگردی و گروه نمایشی اوست. این اجرا به همت گروه نمایش «هامون دولت‌آباد» برپا شده است.

محمد پورگردی، زاده سال ۱۳۵۷ خورشیدی در اصفهان، درس‌خوانده ادبیات است و ادبیات نمایشی و سینما را در «انجمن سینمای جوان» آموخته است.

نمایش با نهیبی به تماشاگر آغاز می‌شود؛ با این هشدار که آنچه بر صحنه می‌گذرد، صرفا «نمایش» است، یعنی بازتابی بازآفرینی‌شده از واقعیت اجتماعی. از همین آغاز، تماشاگر از همذات‌پنداری ساده با شخصیت‌ها یا از برگزیدن موقعیت‌های آنان برای زندگی شخصی خود، باز داشته می‌شود.

نمایش از دو بخش متمایز ترکیب یافته است: یکی خانواده‌ای کارگری و فردی است که در فقر و تبعات برآمده از آن گرفتار آمده‌اند؛ دیگری، خانواده‌های خرده‌بورژوا و نوکیسه با جلوه‌هایی از بحران انسانی و اجتماعی است.

این دو جهان، در خلال موقعیت‌هایی شکل می‌گیرند که یادآور نمایش‌های کمدی دلا آرته ایتالیایی‌اند؛ با این تفاوت که نویسنده، با بهره‌گیری از سنت نمایشی نمایش‌نامه‌نویسان فقید ایتالیایی، وجوه آزاردهنده تراژیک تاریخ را کنار می‌نهد و با خلق موقعیت‌های مضحک و نابهنگام، تماشاگر را به خنده وا‌می‌دارد. اما خندیدن، فقط آغاز روندی عمیق است که به تأمل و اندیشیدن می‌انجامد.

نمایش، با به‌کارگیری شگرد فاصله‌گذاری، بر «نمایش‌بودن» آنچه بر صحنه می‌گذرد، تأکید می‌کند و در عین حال، تماشاگر را وامی‌دارد تا به خنده‌زدن خود بیندیشد؛ به اینکه شاید خنده‌اش، واکنشی است به کنشی تلخ و آفتاب‌سوخته در میانه زندگی روزمره.

کارگردان، میزانسن‌های هماهنگ و سنجیده‌ای پدید آورده است. استفاده از نور و سایه، هر دو بخش نمایش را به‌هم پیوند می‌دهد و بر وحدت ساختاری اثر می‌افزاید. شخصیت‌های کارگری، صادق و بی‌پیرایه‌اند و ما را به یاد انسان‌های شریف برآمده از رنج می‌اندازند. از سوی دیگر، نمایش واجد تضادهایی‌ است که در بافت اجتماعی خود معنا می‌یابند و واکنش تماشاگر را در جهان واقعی برمی‌انگیزند.

بازی‌ها صادقانه و زیرپوستی‌اند و نشان می‌دهند بانوان گروه و نیز مهران (بازیگر نقش اصلی)، درک درونی دقیقی از نقش‌هایشان دارند. پورگردی، بازی‌ها را با مهارت سامان داده و بر میمیک، میزان، حرکت و بیان کلامی بازیگر نظارتی دقیق داشته است.

نمایش در دو بخش متمایز خود، از مکانیسم‌های متفاوتی بهره می‌برد، اما این دو بخش، در عین استقلال، مکمل یکدیگرند. اگر ما باورپذیری موقعیت‌ها را بپذیریم، درمی‌یابیم که نمایش، یادآور واقعیت‌های رنج‌آور انسانی‌ است که در طنز و سخره فرورفته‌اند؛ و آدم‌هایش گویی کسی را به یاد ما می‌آورند، از جنس خود ما.

«زندگی به شرط چاقو» نویدبخش راهی پُرثمر است؛ راهی که امید می‌رود محمد پورگردی و گروه هنرمند و خلاقش تا به آخر با کامیابی بپیمایند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.