صورتهای رنگارنگ انرژی-1
از زمین تا هسته اتمی در خدمت تمدن
چندی پیش در جلسهای حضور داشتم و یکی از مدیران در حال سخنرانی در حوزه مدیریت منابع انرژی بود. او ناخواسته انواع انرژیها را باهم اشتباه کرده بود. برای نمونه، تجدیدپذیرها و تجدیدناپذیرها را جابهجا گفت. یا اینکه گفت از خورشید میتوانیم انرژی بیپایان با راندمان صددرصد بگیریم. جان کلامش درست بود که باید توازن در منابع انرژی باشد؛

به گزارش گروه رسانهای شرق،
گلناز روستایی: چندی پیش در جلسهای حضور داشتم و یکی از مدیران در حال سخنرانی در حوزه مدیریت منابع انرژی بود. او ناخواسته انواع انرژیها را باهم اشتباه کرده بود. برای نمونه، تجدیدپذیرها و تجدیدناپذیرها را جابهجا گفت. یا اینکه گفت از خورشید میتوانیم انرژی بیپایان با راندمان صددرصد بگیریم. جان کلامش درست بود که باید توازن در منابع انرژی باشد؛ اما مشخص بود که چندان تسلطی به انواع انرژیهای ندارد. به فکرم رسید در دو یادداشت جداگانه، نخست به انواع انرژیها اشاره کنم و سپس در یادداشتی دیگر مشخصا از مفهوم مدیریت منابع انرژی بنویسم. در این دو یادداشت نخست به انواع انرژیها خواهم پرداخت.
انرژی فسیلی
نخستین انرژی که همگی با آن آشنا هستیم، انرژیهای فسیلی است. نامش را فسیلی گذاشتهاند چون بهراستی بقایای فسیلهای چند میلیون ساله است. بقایای سالهای دور زمین که اثری از انسان نبود اما این سیاره در قلمرو موجودات دیگر بود. معروفترین سوختهای فسیلی که میشناسیم زغالسنگ، نفت و گاز است. ما ایرانیها، بهویژه نسل امروز، خیلی از زغالسنگ چیزی به یاد نداریم، اما این ماده حیاتی، زمانی در صدر تأمین انرژی جهانی بود و در انقلاب صنعتی هم نقش مهم داشت. آن دودی که در دوره انقلاب صنعتی از دودکش کارخانهها بالا آمد و جهان را دگرگون کرد، دود زغالسنگ بود. زغالسنگ هنوز هم بسیار پراستفاده است و از آن انواع مشتقات را هم به دست آورده و استفاده میکنند. اما نفت و گاز برای ما ایرانیها بسیار آشناست. کشورمان کماکان مهمان سفره نفت و گازش است و تا رسیدن به نقطهای که اقتصاد بدون نفت داشته باشیم، راه زیادی در پیش است. اشاره کردم که در جهان سوختهای فسیلی کماکان پرمصرفاند. بسیاری از کشورهای دنیا، از جمله چین، بدون توجه به عهدنامههای بینالمللی که خواهان کاهش گازهای گرمکننده کره زمیناند، از سوخت فسیلی بسیار استفاده میکنند. کشورهای عقبمانده و توسعهنیافته هم که راهی جز استفاده ندارند. برآورد میشود چیزی در حدود 80 درصد انرژی جهان کماکان به سوخت فسیلی وابسته است. سوخت فسیلی که زمانی موتور پیشرفت صنعتی جهان شد، مزایایی و معایبی دارد. از مزایای آن، مقدار زیادش در زمین است. همچنین کشورها زیرساختها و سامانههای توزیع سوخت فسیلی را بهخوبی توسعه دادهاند و از آن بهراحتی استفاده میکنند. نکته مهم دیگر درباره سوختهای فسیلی این است که اگر از منظر کشورهایی که اقتصادشان چنان است که هشتشان درگرو نُهشان است بنگریم، این نوع سوختها مقرونبهصرفه و اقتصادی است. البته چین از این جرگه خارج است و دلیل استفاده گستردهاش از سوختهای فسیلی فقط اقتصاد نیست. سوختهای فسیلی یک عیب بزرگ دارند: اینکه دیر یا زود تمام خواهند شد. آلودگی محیطزیستی این نوع سوختها هم مشکلی بزرگ است که تولید گاز دیاکسید کربن یکی از آنهاست. سوزاندن این نوع سوختها پیامدهای اکولوژیکی و بیولوژیکی و پزشکی برای انسان به همراه دارد. از دیگر بحرانهایی که این نو سوختها به همراه دارند، تنشهای ژئوپلیتیکی در جهان است. برای نمونه در حوزه نفت و فقط در همین خلیج فارس خودمان که ایران و دیگر کشورهای عربی بر خان پرنعمت آن نشستهاند، بخشی از تنشهای سیاسی ناشی از منابع نفتی و مدیریت آن است. مثال خیلی ساده آن میزان تولید نفت است. اوپک همواره درگیر چگونگی مدیریت قیمت و میزان تولید است و گاهی کشورها باهم درگیری شدید پیدا میکنند.
انرژی هستهای
انرژی هستهای یکی دیگر از راههایی است که بشر طی سالهای پس از جنگ جهانی دوم از آن به عنوان منبع تولید انرژی استفاده کرد. ابتدا باید چند تعریف ساده را ارائه دهم تا خوانندگان بدانند که منشأ این انرژی جادویی از کجاست. انرژی هستهای برآمده از هسته اتمهاست. میدانیم که همه چیز در یک مقیاس بسیار کوچک از اتم تشکیل شده است. در دل هر اتم هم هستهای قرار دارد که از پروتون و نوترون ساختهشده است. اینها کنار یکدیگر فشرده شده و قرار دارند و در دلشان انرژی نهفته است. حال اگر هستههای پرتوزای سنگین همچون اورانیوم را بشکنیم، طوری که به دو یا سه هسته کوچکتر تقسیم شوند، از دل این فرایند انرژی تولید میشود. اگر این فرایند را به شکل زنجیری حفظ کنیم، یعنی همان کاری که در راکتورهای شکافت هستهای انجام میشود، اگر هم هستههای سبک را به هم بچسبانیم تا هسته سنگینتری درست کنیم، به آن گداخت هستهای میگویند. گداخت همان فرایندی است که در قلب ستارهای همچون خورشید رخ میدهد. در حال حاضر در کره زمین صدها راکتور شکافت هستهای کار میکنند و انرژی پایدار تولید میکنند اما از انرژی گداخت هنوز برق پایدار تولید نشده است اما بهزودی محقق خواهد شد و با خود تحولی شگرفت به بار خواهد آورد. انرژی هستهای مزایای بسیاری دارد و دربارهاش گاهی قضاوتهای سیاسی و مغرضانه زیاد میشود. دلیلش هم گرهخوردن انرژی هستهای با بمب هستهای است. انرژی هستهای مزیتهای زیادی دارد و همین مزیتها سبب شده آمریکا بار دیگر خیز بلندی برای بهرهبرداری هرچه بیشتر از این انرژی بردارد. در این صورت از انرژی، درون راکتورها سوخت گذاشته میشود و برق تولید میشود. یک قرص اورانیوم به اندازه یک تن زغالسنگ انرژی تولید میکند. انرژی هستهای گازهای گلخانهای بسیار کمی تولید میکند و برخلاف سوختهای فسیلی نیروگاههای هستهای آلودگی به معنای رایج گلخانهای را عملا ندارند. از دیگر خوبیهای انرژی هستهای تولید برق پایدار است. انرژی باد و خورشید و حتی نیروگاههای گازی در شرایط سخت آبوهوایی ممکن است از مدار خارج شوند که ایرانیها در سال 86 تجربهاش را دارند. در آن سرمای جانفرسا، افت گاز مشکلات زیادی را ایجاد کرد اما نیروگاه هستهای این مشکل را ندارد. از معایب اصلی آن هم میتوان به هزینه بالای ساخت نیروگاه و مسائل پیرامون پسماند هستهای و خطرهای امنیتی آن اشاره کرد. همچنین پسماندهای هستهای یکی از معضلاتی است که کشورهای دارنده با آن دست به گریبان هستند. همچنین اتفاقهای تلخی همچون چرنوبیل و فوکوشیمای ژاپن سبب شده بخشی از مردم نسبت به پیامدهای این منبع انرژی بدبین باشند و خواهان بخشیدن عطایش به لقایش باشند. نکته مهمی که باید در پایان اشاره کنم این است که صنعت هستهای فقط تولید برق نیست، بلکه بسیاری خدمات دیگر از جمله خدمات پزشکی و داروسازی و صنعتی دارد. امروزه درمانهای هستهای و فناوریهای تصویربرداری برگرفته از صنعت هستهای جان بسیاری را نجات میدهد.
در پایان باید اشاره کنم که تمام صورتهای انرژی مزایا و معایبی دارند که کشورها بسته به نیازشان و رویکردشان از آنها استفاده میکنند. این یادداشت با معرفی دیگر صور انرژی ادامه دارد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.