|

افراط و تفریط در بزرگداشت‌ها

شهادت رئیس‌جمهور فقید کشورمان، بی‌تردید یکی از حوادث تلخ ‌سال‌های اخیر در حافظه‌ جمعی ملت ایران است؛ رخدادی که فارغ از گرایش‌های سیاسی، اقتضای آن احترام، همدلی و همبستگی بود. فقدان او، هرچند اندوه‌بار، لابد مجالی برای بازخوانی میراث خدمتگزاری صادق و بی‌ادعاست؛ اگر بزرگداشتش در فضایی سالم، ملی و برخاسته از دل مردم برگزار شود.

افراط و تفریط در بزرگداشت‌ها

شهادت رئیس‌جمهور فقید کشورمان، بی‌تردید یکی از حوادث تلخ ‌سال‌های اخیر در حافظه‌ جمعی ملت ایران است؛ رخدادی که فارغ از گرایش‌های سیاسی، اقتضای آن احترام، همدلی و همبستگی بود. فقدان او، هرچند اندوه‌بار، لابد مجالی برای بازخوانی میراث خدمتگزاری صادق و بی‌ادعاست؛ اگر بزرگداشتش در فضایی سالم، ملی و برخاسته از دل مردم برگزار شود. اما آنچه در پی آن حادثه تلخ رخ داد، متأسفانه در مسیر افراط و خروج از منطق اعتدال افتاد. اکنون و در آستانه‌ نخستین سالگرد، اجرای برنامه‌ای 20روزه در شهرهای گوناگون، با هزینه‌های عمومی، بار دیگر این نگرانی را پررنگ کرده که به‌جای پاسداشت صادقانه، شاهد شکل‌گیری روندی سازمان‌یافته برای اشتغال و ارتزاق گروهی خاص از محل بیت‌المال هستیم. پرسش آن است که چرا آیین‌های بزرگداشت به‌جای آنکه جلوه‌ای مردمی و خودجوش داشته باشند، آکنده از نمادهای دولتی است؟

در دو هفته اخیر، شاهد حجم قابل توجهی از برنامه‌های تلویزیونی، نشست‌ها، همایش‌ها، تبلیغات شهری، تولیدات رسانه‌ای و حتی مراسم‌ها و مناسک خیابانی بوده‌ایم که همگی در راستای یادبود آن مرحوم سامان یافته‌اند. اما به‌راستی، آیا این حد از افراط در بزرگداشت، به هدف اصلی که همانا زنده نگاه‌داشتن راه و منش خادمان ملت است، خدمت می‌کند یا ناخواسته نتیجه معکوس می‌دهد؟ متأسفانه یکی از جدی‌ترین آسیب‌هایی که دامن‌گیر جریان موسوم به انقلابی شده، ناتوانی مزمن در فاصله‌گیری از قدرت و دل‌کندن از میز است. تجربه‌ سیاسی دهه‌های اخیر به‌روشنی نشان داده است که این جریان، هرگاه عرصه‌های انتخابی را از کف می‌دهد، بی‌درنگ به صندلی‌های انتصابی و منابع رانتی پناه می‌برد. این رفت‌وآمد دائمی در دالان‌های قدرت، مجالی برای زیست مستقل، مردمی و تجربه‌ زیسته در بطن جامعه باقی نمی‌گذارد و دقیقا به‌ همین دلیل است که درک صحیح و بی‌واسطه‌ای از مسائل و اولویت‌های واقعی مردم  شکل نمی‌گیرد.

زیست رانتی، نه‌تنها مانع از شناخت واقعیت‌های اجتماعی می‌شود، بلکه افراد و جریان‌ها را به‌تدریج در نوعی ایزوله‌شدن ذهنی و بی‌خبری از دردهای مردم فرومی‌برد؛ تا آنجا که حتی سوگواری نیز در این چارچوب، از معنای اصیل خود تهی شده و به پروژه‌ای تبلیغاتی، نمایشی و پرهزینه تبدیل می‌شود. نهادسازی‌های شتاب‌زده و برگزاری سلسله‌نشست‌هایی با عناوین پرطمطراق اما محتوایی کم‌مایه، نه‌تنها کمکی به فهم عمیق‌تر از سیره و میراث رئیس‌جمهور فقید نمی‌کند، بلکه این دغدغه اخلاقی را در ذهن مردم تقویت می‌کند که آیا واقعا این هزینه‌ها از جیب بیت‌المال پرداخت می‌شود؟ و اگر پاسخ مثبت است، آیا چنین شیوه‌ای با منش آن شهید که خود اهل ساده‌زیستی و پرهیز از تجمل بود، در تضاد آشکار نیست؟

بی‌تردید، اگر او در قید حیات بود، خود نخستین منتقد چنین اسراف‌ها و رفتارهای نمایشی می‌بود. برخی ممکن است گمان برند که هزینه‌های این‌گونه برنامه‌ها ناچیز و قابل اغماض است؛ اما چنین برداشتی‌ نه‌تنها ساده‌انگارانه، بلکه غفلت از پیامدهای اجتماعی و روانی آن است. ای‌کاش متولیان امر با شفافیت و صداقت، امکان ارزیابی عینی از حجم هزینه‌ها، محتوای تولیدشده و میزان اثرگذاری این برنامه‌ها را فراهم می‌کردند؛ حتی به‌ صورت محرمانه و تخصصی تا دست‌کم مشخص شود این منابع صرف چه کسانی شده، چه میزان مشارکت عمومی حاصل آمده و واقعا چه دستاوردی  داشته است.

این قبیل برنامه‌ها، هرچند در ظاهر با نیت تقویت همبستگی و پاسداشت ارزش‌ها طراحی می‌شود، اما در عمل گاه به ضد خود بدل می‌شود. افراط در برگزاری مراسم، به‌ویژه آنگاه که با رنگ و بوی تبلیغاتی، قدرت‌نمایی یا رقابت‌های جناحی همراه شود، نه‌تنها دل‌ها را گرم نمی‌کند، بلکه خاطره‌ها را نیز خدشه‌دار می‌سازد. پاسداشت راستین شهدای اردیبهشت، نه در تکثیر مراسم، که در دغدغه برای عدالت، ارتقای معیشت مردم و خدمت بی‌منت به آنان جلوه‌گر می‌شود. جامعه ما‌ اکنون بیش از هر زمان دیگر، تشنه صداقت، کارآمدی و انسجام ملی است. بزرگداشت راستین، نه در بنرها و بنیادها، بلکه در بازگشت به مردم، شنیدن صدای آنان و ساختن فردایی عادلانه‌تر معنا می‌یابد. راهی اگر هست، از دل همین بازنگری‌ها و شجاعت در اصلاح رویه‌ها می‌گذرد و این تنها پاسداشت شایسته‌ نام و یاد آن خادمان است. این یادداشت نه از سر تخطئه، که از سر دغدغه نگاشته شد؛ با این امید که بتوان راهی برای بهبود گشود، راهی به ‌دور از تکرار، تبلیغات و اسراف و نزدیک‌تر به صداقت و مردم‌باوری.