جشن تولد عیاری با مرور آثارش
نشست تخصصی «عیار متن، عیار سینما» با نگاهی به سینمای کیانوش عیاری در حالی در نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد که همزمان با این نشست، تولد ۷۴سالگی این کارگردان جشن گرفته شد. این مراسم با حضور افراد متعددی از اهالی سینما، مسئولان سینمایی و مردم برگزار شد.


نشست تخصصی «عیار متن، عیار سینما» با نگاهی به سینمای کیانوش عیاری در حالی در نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد که همزمان با این نشست، تولد ۷۴سالگی این کارگردان جشن گرفته شد. این مراسم با حضور افراد متعددی از اهالی سینما، مسئولان سینمایی و مردم برگزار شد. کیانوش عیاری نیز قبل از خاموشکردن شمع تولدش گفت: «من هیچوقت جشن تولد به این شکل نداشتم که از یک ماه قبل بدانم قرار است برایم جشن بگیرند و همیشه وقتی روز تولدم به خانه میرفتم همسرم کیک و قهوه درست میکرد و از بوی قهوه و کیک او متوجه میشدم امروز روز تولدم است». عیاری همچنین به شوخی شمع ۷۴سالگیاش را به ۴۷سالگی تغییر داد.
پس از برگزاری جشن تولد این هنرمند، نشست تخصصی «عیار متن، عیار سینما» با نگاهی به سینمای کیانوش عیاری برگزار شد. مهرزاد دانش، مجری این نشست بود و با پرسشهایی از عیاری، نکاتی ویژه درباره آثار این سینماگر را بیان میکرد. پایان کمتر تلخ فیلم آبادانیها یکی از این نکات بود که عیاری در پاسخ گفت: «تلخی ناتمام فیلم «دزد دوچرخه» برای من قابل پذیرش نبود و سعی کردم در «آبادانیها» تلاش و امید را به مخاطب تزریق کنم و آنها اندوهگین و آزرده نشوند. در واقع سعی کردم یک نور امید در پایان فیلم در فضا پخش کنم. در فیلمهای دیگر هم سعی کردم این امیدبخشی را داشته باشم».
عیاری درباره فیلم بیدارشو آرزو هم توضیح داد: «در همان آغاز زلزله، خودم را به طبس رساندم. اولین صحنهای که دیدم ویرانی تمام منطقه بود. در همان روزهای اول زلزله بم عکسی در رسانهها منتشر شد که در آن پدری است که فرزندان کوچکش را که زیر آوار ماندهاند بر روی دوشش گرفته است. این عکس خیلی خیلی هولناک بود». او سپس از تصاویری که در زلزله دیده است حکایت کرد. عیاری در این نشست از زندگیاش هم گفت، از کودکی و نوجوانیاش از اینکه چقدر عاشق سینما بوده است. او گفت: «من همیشه از بچگی در ذهنم این تصور را داشتم که یک روز فیلمساز خواهم شد و گاهی به شوخی هم میگویم که وقتی به دنیا آمدم به قابله گفتم سینما در ایران اختراع شده است؟».
عیاری در ادامه به فیلم «بودن یا نبودن» اشاره کرد و گفت: ایده ساخت این فیلم از آنجایی شکل گرفت که من در دوران مدرسه دو همکلاسی داشتم که کنار هم مینشستند و یکی یهودی و دیگری مسیحی بود. در آن زمان به دلیل افکاری که برای ما ساخته بودند انگار آنها یک تافته جدابافته از ما بودند. در کل مدرسه ما یک شیر آبخوری برای اقلیتها بود و سایرین باید از سایر شیر آبها استفاده میکردند و من چون این شیر آب همیشه خلوت بود میرفتم و از آن آب میخوردم اما نگاهها به من به گونهای بود که چرا این کار را میکنی. به همین خاطر من فیلم «بودن یا نبودن» را بعدها ساختم و تلاش داشتم در این فیلم انسانیت را نشان دهم».
کیانوش عیاری هم در سخن پایانی با بیان اینکه از داستانگوییهای زیاد در یک فیلم گریزان هستم، گفت: خیلی از داستانها را دوست دارم اما امکان پرداختن به آنها وجود ندارد؛ مثل «قلعه احمد» که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد فارابی آن را نپذیرفتند.