«شرق» تغییر معادلات اقتصادی جهان و تأثیر آن بر رویکرد آمریکا، از خروج از خاورمیانه تا برگشت به منطقه را بررسی میکند
چرخش ترامپ
هنوز زمان زیادی از شعار انتخاباتی دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ نگذشته است: خروج آمریکا از خاورمیانه. ترامپ در آن سالها خاورمیانه را هزینه اضافه برای آمریکا و مالیاتدهندگان آمریکایی معرفی کرد اما جنگ روسیه و اوکراین چنان معادلات اقتصادی جهان را عوض کرد که حالا ترامپ سفر به خاورمیانه را یکی از مهمترین سفرهای دوره دوم ریاستجمهوری خود دانسته است.


هنوز زمان زیادی از شعار انتخاباتی دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ نگذشته است: خروج آمریکا از خاورمیانه. ترامپ در آن سالها خاورمیانه را هزینه اضافه برای آمریکا و مالیاتدهندگان آمریکایی معرفی کرد اما جنگ روسیه و اوکراین چنان معادلات اقتصادی جهان را عوض کرد که حالا ترامپ سفر به خاورمیانه را یکی از مهمترین سفرهای دوره دوم ریاستجمهوری خود دانسته است. او دیروز به ریاض وارد شد، اما این بار با این نگاه که خاورمیانه هنوز برای آمریکا خواستنی است.
خروج ناموفق از خاورمیانه
«خروج آمریکا از خاورمیانه» یکی از مهمترین شعارهای انتخاباتی دولت اول دونالد ترامپ بود. همان زمان، او در یک سخنرانی گفته بود آمریکا از اول هم نباید در خاورمیانه حضور پیدا میکرد و نیروهای آمریکا باید از سوریه و افغانستان خارج شوند.
او در یک سخنرانی دیگر گفته بود وقت آن رسیده است که آمریکا به جنگهای مضحک خود در خاورمیانه پایان دهد.
دستور ترامپ برای خروج نیروهای آمریکا از منطقه، متحدان این کشور را نگران و آشفته کرد.
این نگرانی زمانی به اوج رسید که جو بایدن، سکاندار بعدی کاخ سفید، قتل فجیع جمال خاشقچی را دستاویز کرده و خاندان آل سعود را ناقض حقوق بشر دانست. پس از این ماجرا بایدن حوثیهای (انصارالله) یمن را از فهرست تروریسم خارج کرد و سامانههای دفاعی پاتریوت را از عربستان برد. عربستان به این موضوع واکنش قهری نشان داد و به چین روی آورد. این اتفاق کموبیش درباره دیگر کشورهای عربی تکرار شد و رسانههای عربزبان گزارشهای متعددی نوشتند مبنی بر اینکه برداشتن دست حمایت آمریکا از پشت عربستان سبب شده است اعتماد اعراب به آمریکا کمرنگ شود. اما این اتفاقات رابطه تنگاتنگی با نفت داشت. در سال ۱۹۷۳ جهان گرفتار بحران نفت شد. پس از جنگ رمضان که بین اسرائیل، سوریه و مصر رخ داد، آمریکا از اسرائیل حمایت نظامی کرد و همین مسئله سبب شد اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت یا اوپک تصمیم بگیرند آمریکا را تحریم کنند.
با پایانیافتن تحریم در مارس سال ۱۹۷۴، قیمت نفت از بشکهای سه دلار به حدود ۱۲ دلار و حدود چهار برابر افزایش پیدا کرد.
بحران نفت آن سالها تأثیر و عواقب کوتاهمدت و بلندمدت زیادی بر اقتصاد جهان داشت. آن زمان آمریکا یکی از بزرگترین واردکنندگان نفت جهان به شمار میرفت و حیات کارخانههای کشورهای صنعتی به نفت خام وابسته بود، بنابراین نفت سبب شد آمریکا جای پای خود را در خاورمیانه و بهویژه عربستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده نفت، محکم کند.
در سالهای بعد آمریکا توانست به یکی از تولیدکنندگان بزرگ نفت و گاز تبدیل شود. ذخایر نفت آمریکا به عنوان نفت نامتعارف شناخته میشود و استخراج آن نیازمند فناوری و هزینه بالا بود. با پیشرفت تکنولوژی و افزایش قیمت نفت، استخراج نفت شیل آمریکا توجیه پیدا کرد و این کشور توانست در مدت کوتاهی به یکی از سه تولیدکننده بزرگ نفت و گاز جهان تبدیل شود. ورود آمریکا به فهرست سه تولیدکننده بزرگ نفت و گاز سبب شد انگیزه این کشور برای حضور در خاورمیانه تضعیف شود و عراق، عربستان و افغانستان را برای خود هزینه اضافه تلقی کند؛ بنابراین زمزمههای آمریکا برای خروج از منطقه اوج گرفت. از آن سو چین که آرامآرام میرفت تا خود را به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان مطرح کند، تبدیل به بزرگترین واردکننده نفت جهان شد.
نفوذ خزنده چین به خاورمیانه
با اوجگرفتن بیاعتمادی کشورهای عربی به آمریکا، چین جای پای خود را در منطقه باز کرد و سرمایهگذاریهای گستردهای در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس انجام داد.
براساس گزارش مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی ایران، عراق در دو سال منتهی به سال ۱۴۰۳ با جذب بیش از ۶۲ میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی در بخشهای مختلف اقتصادی، جایگاه خود را به عنوان یکی از مقاصد مهم سرمایهگذاری در منطقه تثبیت کردهاست که دراینمیان چین بزرگترین سرمایهگذار عراق بوده است. قطر سومین صادرکننده بزرگ گاز جهان است و چین از این موضوع غافل نبوده و سرمایهگذاریهای کلانی در صنعت گاز این کشور انجام داده است. چین فقط در یک سال (در سال ۱۴۰۲) دو قرارداد بزرگ گازی با قطر به امضا رساند.
چین اولین قرارداد بزرگ گازی خود را با ارزش ۶۰ میلیارد دلار با قطر امضا کرد و بلافاصله قرارداد دیگری با این کشور به امضا رساند. دومین قرارداد بزرگ گازی بین شرکت قطر انرژی و شرکت ملی نفت چین CNPC بسته شد. این قرارداد، یک قرارداد ۲۷ساله تأمین گاز طبیعی مایعشده الانجی بود که در ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ رسانهای شد. چین به عنوان سرمایهگذار در عربستان هم حضور پررنگی دارد. در سال ۱۴۰۱، شی جینپینگ، رئیسجمهوری چین، به عربستان سعودی سفر کرد و در این سفر ۳۴ قرارداد سرمایهگذاری امضا شد. این قراردادها شامل بخشهای انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حملونقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساختوساز بود. براساس گزارش مؤسسه امریکناینترپرایز، سرمایهگذاری چین در عربستان سعودی فقط در طرحهای ساختوساز در سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۴ بالغ بر ۱۸.۴۳ میلیارد دلار بوده است. گذشته از این، چین در پاکستان و بهویژه بندر گوادر سرمایهگذاریهای متعددی انجام داده است تا فرایند حملونقل نفت و گاز و تجارت کالا با کشورهای حاشیه خلیج فارس را تسهیل کند.
چین همچنین در پاکستان صنایع پاییندستی نفت و گاز ایجاد کرده است تا با فاصله کمتر از مبدأ خرید مواد خام، بتواند ارزش افزوده تولید کند. گذشته از این، چین سالهاست در اندیشه احیای راه ابریشم و بهدستگرفتن شاهراه تجارت و ترانزیت کالای جهان است.
وقتی جنگ، معادلات اقتصادی را عوض کرد
این اتفاقات از نظر آمریکا چندان مهم تلقی نشد تا اینکه آتش جنگ بین روسیه و اوکراین شعلهور شد و قیمت هر بشکه نفت به بیشتر از صد دلار رسید و بهای گاز سبب شد هزینه تمامشده تولید کالا و خدمات را در کشورهای اروپایی و حتی آمریکا بهشدت افزایش داد.
روسیه بهعنوان یکی از سه تولیدکننده بزرگ نفت و گاز جهان، حدود ۴۰ درصد بازار گاز اروپا را در دست داشت و پس از جنگ کشورهای اروپایی، نفت و گاز روسیه را تحریم کردند؛ تصمیمی سخت و دشوار که به جهش قیمتها منجر شد و تورم را در اتحادیه اروپا دورقمی کرد. در آمریکا هم نرخ تورم پس از حدود چهار دهه در آستانه دورقمیشدن قرار گرفت و نگرانیهای زیادی برای رشد اقتصادی اروپا و آمریکا به وجود آورد. جنگ روسیه و اوکراین مسیرهای تجارت انرژی در جهان را عوض کرد و از آن سو روسیه هم درصدد نزدیکشدن به کشورهای عربی برآمد.
نزدیکشدن روسیه و چین به یکدیگر و از آن سو بیاعتمادی اعراب به آمریکا، ایالات متحده آمریکا را نگران کرد. از آن سو آمریکا احساس کرد که با احیا و پیشروی پروژه راه ابریشم چین، از تسلط بر شاهراههای ارتباطی جهان جا مانده است و پس از طرح این موضوع در نشست کشورهای صنعتی، تصمیم گرفت که حضور در مسیرهایی مانند کریدور انرژی و غذای خاورمیانه را جدی بگیرد. کریدوری که از هند بهعنوان متحد آمریکا و پنجمین اقتصاد بزرگ جهان شروع میشود و با عبور از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به اسرائیل و سپس اروپا میرسد.
عوضشدن معادلات اقتصادی جهان پس از جنگ روسیه و اوکراین سبب شد که جو بایدن درصدد ترمیم روابط خود با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و عربستان برآید و پس از سفر رئیسجمهوری چین به عربستان، بایدن هم راهی ریاض شد اما با استقبال سرد بن سلمان و خاندان آل سعود مواجه شد. در انتخابات اخیر آمریکا، دونالد ترامپ بارها اعلام کرد که بایدن برای خروج از افغانستان اشتباه کرد و ماجرای خروج نیروهای آمریکایی از عراق نهتنها تکرار نشد، بلکه ترامپ پس از سکانداری دوباره کاخ سفید، تعداد نیروهای نظامی مستقر در خلیج فارس را افزایش داد.
مرتضی بهروزیفرد، عضو مؤسسه مطالعات انرژی ایران، به «شرق» میگوید که انگیزه اصلی ترامپ برای سفر به خاورمیانه به صورت مستقیم به نفت و گاز ربطی ندارد، چراکه آمریکا درحالحاضر یکی از سه تولیدکننده بزرگ نفت و گاز است اما از آنجا که چین بزرگترین واردکننده انرژی است و در سالهای اخیر نفوذ زیادی در کشورهای حاشیه خلیج فارس پیدا کرده است، آمریکا نگران شده و به دنبال تسلط دوباره بر کشورهای عربی و تسلط بر منابع تأمینکننده انرژی چین است.
او ادامه میدهد: منابع انرژی خاورمیانه هنوز برای اروپا بسیار مهم است و آمریکا به این موضوع اشراف دارد، بنابراین برای تسلط بر اروپا نیاز دارد که بر منابع انرژی خاورمیانه و تنگه هرمز اشراف کافی داشته باشد.
بنابراین ترمیم حضور آمریکا در منطقه ضروری به نظر میرسد. گذشته از این دونالد ترامپ نگران نزدیکی سه قطب کشورهای عربی، روسیه و چین است و نمیتواند مانند گذشته بر حضور در خاورمیانه چشم ببندد.