|

میهمانی خانه‌ مادری زیر آتش

این روزها، زندگی‌های معمولی دستخوش تغییرات شده‌اند؛ چه برای آنان که تصمیم گرفتند از تهران و شهرهای بزرگ به روستاها و شهرهای اطراف بروند و چه برای آنان که تصمیم گرفتند در خانه بمانند.

میهمانی خانه‌ مادری زیر آتش

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

‌‎این روزها، زندگی‌های معمولی دستخوش تغییرات شده‌اند؛ چه برای آنان که تصمیم گرفتند از تهران و شهرهای بزرگ به روستاها و شهرهای اطراف بروند و چه برای آنان که تصمیم گرفتند در خانه بمانند.

میهمانان سرزده

آنان که به شهرهای اطراف، به خانه‌های مادری و‌ پدری یا به خانه دوستان و آشنایان رفته‌اند، شده‌اند میهمان‌های سرزده. اما در شهرهای کوچک و روستاها مناسبات با شهرها فرق دارد، درِ خانه‌ها گشوده است، زمان به‌سرعت نمی‌گذرد و برای دیدار نیاز به هماهنگی از چند روز پیش نیست. مدام چهره به چهره دیگران هستند، تلفن پشت سر هم زنگ می‌خورد و بازار تعارف برپاست.

اخبار هم تا بخواهد از قیف تنگ محدودیت‌ها بگذرد، طول می‌کشد. در این چند روز میهمانی‌ها برقرار است. کسانی که شاید مدت‌ها وقت نکرده بودند از دنیای پر‌سرعت کار و زندگی دور شوند، در حال تجربه زندگی متفاوتی هستند.

روی گشاده میزبانان

در شهرهای کوچک و روستاهای محل زندگی، امکانات محدود است، اما منظره‌ها زیباتر است. تعداد کسانی که پای سفره‌ می‌نشینند، بیشتر است. آدم‌های سفر‌کرده شاید همین چند ماه پیش و برای تعطیلات نوروز در همین خانه میهمان بودند، آن موقع برای استراحت رفته بودند و این بار توفیق اجباری آنان را کشانده است. شاید سال‌ها بوده که در این وقت سال خانه مادری و پدری و زاذگاه خود را ندیده بودند. یادشان رفته بود که آب و هوایش چطور است، محصولات‌شان چیست، اصلا معاشرت در غیر تعطیلات چگونه است. شاید هم همیشه این موقع سال و پس از امتحانات فرزندان به این سفر می‌رفتند. فرقش این است که این بار ناگهانی و بدون داشتن سوغاتی راهی این سفر شده‌اند.

موهبت‌های سفر ناگهانی

این سفرها و دور هم‌ نشینی‌ها حال همه را یک‌جوری خوب کرده است، انگار از کنار هم بودن انرژی می‌گیرند. مادرانی که مدت‌ها تنها غذا می‌خوردند، حالا دیگر مجبورند مدام غذا بپزند. سفره‌ها دوباره بزرگ شده و سرو‌صدای بچه‌ها خانه را پر کرده، شب‌بیداری مسافران شهرهای بزرگ، میزبانان را مجبور کرده تا دور هم بیشتر بمانند و بساط خاطره‌گویی و بازدید از فامیل‌ها برپاست. مسافران هم ناگزیرند در کنار سفره شام تلویزیون نگاه کنند. تلویزیونی که شاید سال‌ها در خانه‌ خودشان خاموش  بوده است.

متفاوت با دوران کرونا

هر چقدر دوران کرونا قرار بود در تنهایی و عزلت آدم‌ها در خانه خود محبوس شوند، این بار در جمع و در کنار دیگران بودن قرار است منجی‌شان باشد. قرار است در کنار دیگری، در کنار خانواده و فامیل روزگار سپری شود. در دوران کرونا و‌ پس از آغاز قرنطینه انگار زمان کش‌دار شده بود، مانند اکنون؛ اما در آن زمان خانواده‌ها تنها بودند، نگران پدر و‌ مادرشان و افراد سالخورده بودند، احساس می‌کردند حضورشان قرار است برای بزرگ‌تر و عزیزشان مانند ویروسی ویرانگر باشد. اما حالا این‌طور نیست، حالا دیگر قرار نیست از دیگری ترسید. حالا دیگر قرار نیست از فامیل و‌ دوست و آشنا دور شد.

بزم ناگهانی

عده‌ای هم مانده‌اند در شهرهای بزرگ و هر چند ساعت آسمان شب با ضد‌هوایی‌ها و پهپادهایی نورانی می‌شود.

برخی‌ از جاماندگان اهل دل هستند، اهل تفریح و شادی، اهل میهمانی و دورهمی. در این روزها و شب‌ها همدیگر را دعوت می‌کنند که در کنار همدیگر باشند، انگار فرصتی برای معاشرت به دست آمده است. برای این دور هم نشینی ناگهانی احتیاج به تدارک آن‌چنانی هم نیست، غذای ساده و میوه مختصر و نوشیدنی و تا سحر گفتن و شنیدن کفایت می‌کند.

سایه نگرانی بزرگ

شاید از دور که نگاه کنیم، انگار تعطیلات عید است برای بچه‌ها و حتی بزرگ‌ترها. اما واقعیت پنهان است، این رفتن و سفر به خانه مادری و پدری دست‌کم دو تفاوت بزرگ دارد.

اول اینکه با چاشنی نگرانی برای جاماندگان در شهرها و آینده همراه است. به‌ویژه آنکه با آغاز تهدیدهای امنیتی، دسترسی به اینترنت بین‌المللی در بیشتر نقاط ایران قطع شده است. اطلاع از آنچه در شهر محل زندگی برای خانه و دوستان می‌گذرد، به‌سختی ممکن می‌شود. شاید برخی سال‌ها بود از پیامک استفاده نمی‌کردند و حالا پس از دسترسی محدود به اخبار لحظه‌ای جنگ حال رفقای خود را با پیامک جویا می‌شوند. خبرها به‌سرعت پخش نمی‌شود، گاهی اصلا پخش نمی‌شود. همین محدودیت‌ها نگرانی برای دوستان و آشنایان به‌جامانده را بیشتر و بیشتر می‌کند.

برخی هم با اینکه رفته‌اند، اما کار خود را با دقت از راه دور انجام می‌دهند تا کمترین خللی در روند اداری پیش نیاید.

پناه به دیگری

اکنون و در این 10 روز و پس از شوک اولیه فرهنگ هم‌نشینی و سنت میزبانی در حال نجات‌دادن اعصاب و روان جمعی ایرانیان است. بزرگ‌ترها فعلا به اشک‌ریختن در تنهایی اکتفا می‌کنند و آغوش فامیل و پدر و مادر پناهگاهشان شده است و به سنت و ارتباطات حضوری و واقعی پناه آورده‌اند و پیوندهای فرهنگی فعلا ناجی‌ بسیاری شده است. بچه‌ها هم قرار است در این جمع بزرگ مشغول تجربه‌های جدید شوند.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.