روایتی از حمله تروریستی به سردشت و زاهدان و شهادت تعدادی از هموطنان
تروریسم نیابتی
صبح دیروز، ایران در دو نقطه استراتژیک خود؛ زاهدان و سردشت، شاهد حملاتی از نوعی آشنا و درعینحال هولناک بود. حملاتی که بیش از آنکه «محلی» و «مقطعی» تلقی شوند، در چارچوب یک سناریوی فراملی قابل تحلیلاند؛ سناریویی با رگههایی پررنگ از دخالت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، بهویژه رژیم اسرائیل که در سالهای اخیر از تحریک ناامنی درون مرزهای ایران ابایی نداشته است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
صبح دیروز، ایران در دو نقطه استراتژیک خود؛ زاهدان و سردشت، شاهد حملاتی از نوعی آشنا و درعینحال هولناک بود. حملاتی که بیش از آنکه «محلی» و «مقطعی» تلقی شوند، در چارچوب یک سناریوی فراملی قابل تحلیلاند؛ سناریویی با رگههایی پررنگ از دخالت بازیگران منطقهای و فرامنطقهای، بهویژه رژیم اسرائیل که در سالهای اخیر از تحریک ناامنی درون مرزهای ایران ابایی نداشته است.
زاهدان؛ حمله به دادگستری، آتش در خیابان
حدود ساعت ۸:۳۰ صبح، زمانی که ساختمان دادگستری زاهدان روز خود را آغاز میکرد، یک تیم مسلح تروریستی در پوشش اربابرجوع تلاش کرد وارد ساختمان شود. بنا بر اعلام رسمی، این تیم سهنفره از همان آغاز به سلاح گرم، نارنجک جنگی و جلیقه انفجاری مجهز بوده و هدفی روشن داشتهاند: حمله به نماد حاکمیت قضائی جمهوری اسلامی در یکی از پرچالشترین استانهای کشور.
هرچند با هوشیاری نیروهای انتظامی، از ورود این تیم به داخل ساختمان جلوگیری شد، اما درگیری مسلحانه بلافاصله به خارج از ساختمان کشیده شد؛ درگیریای که به شهادت دستکم شش نفر، از جمله یک نوزاد کمتر از یک سال، یک زن حدودا ۶۰ساله و سه نفر از نیروهای انتظامی انجامید. بیش از ۲۰ نفر دیگر نیز زخمی شدهاند. درحالیکه رسانههای رسمی، از جمله خبرگزاری تسنیم، این حمله را به گروهک «جیشالعدل» که «در ادبیات خبری ایران جیشالظلم نامیده میشوند» نسبت دادهاند، سردار دلیری، جانشین فرمانده انتظامی استان، آشکارا انگشت اتهام را به سوی رژیم صهیونیستی نشانه رفت و گفت: «این تیم تروریستی وابسته به رژیم صهیونیستی بود و با هدف ایجاد رعب و بیثباتی وارد عمل شده بود». بر پایه گزارشهای رسمی، همه اعضای این تیم در جریان عملیات کشته شدند. با این حال، منابع امنیتی از ادامه ردیابی شبکههای پشتیبانی، لجستیکی و مالی این عملیات خبر دادهاند؛ موضوعی که دادستان کل کشور نیز در بیانیهای ویژه به آن اشاره کرده و دستور پیگیری فوری آن را صادر کرده است.
سردشت؛ حملهای با امضای آشنا
در ساعات ابتدایی روز شنبه، صدها کیلومتر آنسوتر و در نوار مرزی شمال غربی کشور، یک پایگاه بسیج در نزدیکی روستای اَغَلان سردشت هدف تیراندازی تروریستها قرار گرفت. در جریان این حمله که با سلاح سبک انجام شد، میثم کبیری، نیروی بسیجی این پایگاه، به شهادت رسید و یک نفر دیگر زخمی شد. گرچه مسئول روابطعمومی سپاه شهدای آذربایجان غربی از اعلام نام گروه مهاجم خودداری کرد، اما با نگاهی به الگوی حملات پیشین، رد پای گروههای مسلح وابسته به پژاک یا دیگر گروهکهای نیابتی در این ماجرا دور از ذهن نیست. این نخستینبار نیست که پایگاههای مرزی در غرب کشور هدف قرار میگیرند، اما همزمانی دقیق آن با حادثه زاهدان، گمانهها درباره وجود «هماهنگی بین این دو حمله» را پررنگ کرده است.
آیا فاز جدید عملیات اسرائیل آغاز شده است؟
از نگاه امنیتی، دو حمله همزمان در دو سوی جغرافیای ایران، یک تصادف نیست. الگوی عملیات، نوع تسلیحات، هدفگیری مراکز نمادین «یکی دادگستری و دیگری پایگاه نظامی» و زمانبندی اجرا، همه حاکی از آن است که این حملات بخشی از یک طرح بزرگتر برای تشدید فشار روانی و اجتماعی بر ایراناند. در هفتههای گذشته، نهادهای رسمی بارها از افزایش تحرکات اطلاعاتی اسرائیل در مرزهای شرقی و غربی کشور سخن گفتهاند. پروندههای مربوط به جاسوسهای وابسته به موساد، ترورهای نافرجام و کشف خانههای تیمی در سیستانوبلوچستان و کرمانشاه، همگی مؤید آن است که رژیم اسرائیل، پس از ناکامی در اجرای پروژه «آشوبسازان ۱۲روزه»، به فاز تازهای از عملیات نیابتی روی آورده است؛ فازی که بهجای عملیات پرهزینه و مستقیم، از ظرفیت گروههای پراکنده و شبهنظامی استفاده میکند و هدف اصلی آن، گشودن جبهه روانی در داخل مرزها و شکستن اعتماد عمومی به نهادهای حافظ امنیت است.
جنگ ترکیبی با رنگوبوی ترور
نباید فراموش کرد که حمله به دادگستری زاهدان، در کنار عملیاتهای تروریستی مکرر در زاهدان مانند تخریب بانکها، شلیک به مردم و حمله به کلانتریها، ادامه همان «الگوی آشوب ترکیبی» است که طراحی آن را پیشتر در پروژههای جنگ رسانهای، عملیات شناختی و تحریمهای هدفمند شاهد بودهایم. اما آنچه اینبار ماجرا را متفاوت میکند، ابعاد انسانی حادثه است که اگر روزی حمله به سربازان وطن و پایگاههای مرزی بود، در ماههای گذشته از جمله حمله دیروز به کشتار مردم عادی رسیده است و در حمله تروریستی دیروز کشتهشدن یک نوزاد، زخمیشدن مادر و شهادت یک زن مسن بلوچ، بار احساسی این حادثه را از یک حمله صرفا تروریستی به یک جنایت عمومی علیه مردم بیگناه تبدیل کرده است؛ مسئلهای که بیشک افکار عمومی را درگیر خواهد کرد.
پیام واضح دشمن
در نهایت، دو حمله دیروز یک پیام روشن داشت: ناامنی، نهفقط یک دغدغه مرزی، بلکه تهدیدی سراسری است که از شرق تا غرب ایران کشیده شده است. اما از سوی دیگر، هوشیاری نیروهای انتظامی، خنثیسازی بخشی از اهداف تروریستها و پایان سریع درگیریها، نشان میدهد که دستهای پشت پرده اگرچه به شکل کور حمله میکنند، اما هنوز نتوانستهاند ساختار امنیتی کشور را دچار اختلال جدی کنند. پاسخ ایران، طبق وعده مسئولان، قاطع خواهد بود. اما شاید مهمتر از آن، پرسش از چرایی و چگونگی تأمین منابع این حملات است. در زمانی که رژیم اسرائیل در جبهههای رسمی نظامی و سیاسی با بنبست مواجه شده، به نظر میرسد اتاق عملیات روانی و تروریستی آن، ترجیح داده ابزار فشار را به «داخل خاک ایران» منتقل کند. پاسخی که به این اقدامات داده خواهد شد، نهفقط باید امنیت را بازیابی، بلکه باید هزینههای این قمار خطرناک را برای دشمن آشکار کند.
نباید از نظر دور داشت که پس از شکست پروژه جنگ ترکیبی 12روزه که از جنگ سایبری و عملیات روانی تا ترورهای هدفمند و حملات گسترده به اماکن مسکونی و هستهای در مرزهای شمال و جنوب را شامل میشد، حالا اسرائیل در یک مسیر کمهزینهتر اما پرریسکتر قدم گذاشته است؛ هدایت و تأمین مالی گروهکهای تروریستی از جمله در شرق کشور، که بهویژه استان سیستانوبلوچستان را به عنوان نقطه تمرکز برگزیدهاند. هنوز فراموش نکردهایم در سال گذشته، دقیقا در آستانه اجرای وعده «صادق ۲» از سوی ایران که واکنشی علنی و مشروع به تجاوزات رژیم اسرائیل بود، سه عملیات تروریستی همزمان در سه نقطه از سیستانوبلوچستان (زاهدان، سراوان و ایرانشهر) رخ داد. این میزان هماهنگی و شدت، نشان از سازماندهی فراتر از مرزهای ایران دارد و قطعا با سطحی از پشتیبانی خارجی مواجه بوده است. نکته کلیدی، تلاش دشمن برای بهکارگیری خاک استانهای مرزی، بهویژه در شرق کشور، به عنوان محل اتصال پروژه براندازی نرم با ناامنی سخت است. زاهدان در یک سال اخیر، بارها شاهد عملیاتهای مسلحانه، حمله به کلانتریها، پایگاههای سپاه و حتی مدارس و ساختمانهای اداری بوده که اغلب با هدف ایجاد وحشت عمومی و بهرهبرداری تبلیغاتی از خون بیگناهان، مانند نوزادان و سالخوردگان، طراحی شدهاند.
با توجه به شواهد میدانی، رژیم اسرائیل با حمایت مالی و اطلاعاتی از گروههایی مانند «جیشالظلم» به دنبال تبدیل مناطق مرزی ایران به کمربند بیثباتی است. تلاش برای جذب افکار عمومی محلی از طریق شعارهای قومیتی یا مذهبی و همزمان بهرهگیری از عملیات رسانهای در بستر فضای مجازی، مکمل این اقدامات میدانی است. بنابراین در شرایط کنونی هوشیاری اطلاعاتی در مرزها و توسعه امنیت پایدار در عمق جغرافیای شرقی کشور اولویتی راهبردی است. بازدارندگی فعال از طریق پاسخ قاطع به حامیان مستقیم و غیرمستقیم این اقدامات باید بدون تعارف در دستور کار باقی بماند و در نهایت، ایران باید همزمان با اجرای عملیاتهای نظامی و پاسخ به اقدامات تجاوزکارانه دشمن، روایتسازی امنیتی را نیز در دست گیرد تا افکار عمومی داخلی و خارجی بدانند که این اقدامات تروریستی، حلقهای از زنجیره فشار اسرائیل برای توقف پیشرفت و بازدارندگی ایران است. امنیت، مقدمه توسعه است و امروز مرزهای ایران، نهفقط خط جغرافیایی، بلکه خط مقدم نبرد با پروژههای رعبآفرینی اسرائیل در قالب جنگ نیابتی هستند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.