«ترومای ملی»
وقتی مردم سرزمینی، یک فاجعه را فارغ از دوری و نزدیکی به محل آن، به طور مشترک، با هم و یکجور احساس میکنند، ما با «ترومای ملی» مواجهیم. در این حالت همه مردمانی که خود را متعلق به یک سرزمین میدانند، از وقایع آسیب میبینند و پریشان میشوند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
وقتی مردم سرزمینی، یک فاجعه را فارغ از دوری و نزدیکی به محل آن، به طور مشترک، با هم و یکجور احساس میکنند، ما با «ترومای ملی» مواجهیم. در این حالت همه مردمانی که خود را متعلق به یک سرزمین میدانند، از وقایع آسیب میبینند و پریشان میشوند. چه کسی میتواند ادعا کند حال امروز ایرانیان آمریکا بهتر از ساکنان تهران است یا معتقد باشد فقط اهالی شهرهای بزرگ ایران ماتمزدهاند. ایرانی نروژنشین که 20 سال است پاسپورت قبلی خود را تمدید نکرده و بهسختی فارسی حرف میزند، همان اندازه دلآشوب است که حجرهنشین تبریزی. تقلا کردند حافظه جمعی را از ما بگیرند، ما را از درون با مفهوم وطن بیگانه کنند، ما را پارهپاره کردند، اما نتوانستند تعلق به وطن را از ما بگیرند.
ممکن است ایرانیان امروز آوارهترین ملت دنیا باشند، اما بیمرزترین ملت دنیا هم هستند؛ قلبشان برای هم بدجوری میتپد. سنگینی چکمهها را هر جای جهان، حس میکنند و پای درد وطن که میان میآید، بندبند وجودشان فریاد میشود.
حس تعلق به سرزمین شرافت و نجابت میآورد. شهر و فضای مجازی را ببینید، اینهمه معرفت وسط این معرکه از تلخیها حیرتآور است. با دست خالی و بغض در گلو مراقب حال دل همسایه هستند. در این واهمههای فراگیر، قوت قلب هم شدهاند با هم گریه میکنند، همدیگر را میخندانند و هرچه امید در پستوهای خانه داشتند، نثار امروز میکنند.
این روزها میگذرد، مثل خیلی از ایام تلخی که گذراندیم. این تروما هم تازگیاش را از دست میدهد ولی دم همه آنهایی که چتر و پناه هموطنانشان در این بمباران مصیبتها بودند، گرم!
این روزها که مهمترین دغدغه ایرانیان درد وطن است، مهمترین شفا نیز یاد وطن است. حواسمان به دلهای دور و برمان باشد؛ حافظهها در این مدت کمتر فراموش میکنند و به یادگار خواهند ماند، آنها که دستی گرفتند و امید بخشیدند برای گذر از این تنگه وحشت.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.