مراقب شبثها باشیم
شبث بن ربعی هنگامی که اسلام در شبهجزیره عربستان گسترش یافته بود، مسلمان شد. پس از وفات پیامبر و ادعای برخی بر نبوت دروغین، به یکی از آنان پیوست، اما هنگام شکست آنان از مسلمانان، دوباره مسلمان شد. تاریخ خبری از وی نقل نمیکند تا اینکه در اواخر حکومت خلیفه سوم و گستره اعتراضات، او نیز در زمره مخالفان خلیفه وقت بود. در دوره امیرالمؤمنین نیز از فرماندهان سپاه وی بود، سپس جزء خوارج شد، اما هنگام درک قطعیبودن شکست خوارج و گفتوگو با حضرت علی، مجدد به حضرت پیوست. پس از جنگ نهروان و اوضاع متفرق کوفیان و حمله معاویه به سرحدات، اسمی از وی نیست.
شبث بن ربعی هنگامی که اسلام در شبهجزیره عربستان گسترش یافته بود، مسلمان شد. پس از وفات پیامبر و ادعای برخی بر نبوت دروغین، به یکی از آنان پیوست، اما هنگام شکست آنان از مسلمانان، دوباره مسلمان شد. تاریخ خبری از وی نقل نمیکند تا اینکه در اواخر حکومت خلیفه سوم و گستره اعتراضات، او نیز در زمره مخالفان خلیفه وقت بود. در دوره امیرالمؤمنین نیز از فرماندهان سپاه وی بود، سپس جزء خوارج شد، اما هنگام درک قطعیبودن شکست خوارج و گفتوگو با حضرت علی، مجدد به حضرت پیوست. پس از جنگ نهروان و اوضاع متفرق کوفیان و حمله معاویه به سرحدات، اسمی از وی نیست. گفته شده که به همراه اشعث با معاویه نامهنگاری داشت. در زمان حکومت معاویه، سکوت اختیار کرد، اما در زمان خاص به نفع معاویه گام برداشت و علیه حجر گواهی داد و به استناد سخن او، حجر و یارانش به شهادت رسیدند. پس از مرگ معاویه، ازجمله کسانی بود که امام حسین را دعوت کرد و در نامه نوشت که همهچیز برای حکمرانی شما آماده است. وقتی ورق برگشت و ابنزیاد وارد کوفه شد، در پراکندن مردم از گرد مسلم فعال بود. او از فرماندهان لشکر عمر سعد علیه امام حسین شد، اما توجه داشت تا چندان فعال نباشد و تا آنجا که ممکن بود سعی میکرد در دید نباشد. شبث از طرف حاکم کوفه مسندی گرفت و در مقابل مختار ایستاد. با بالاگرفتن کار مختار، در نامهای خواستار پیوستن به او شد، اما مختار نپذیرفت. مدتی بعد به زبیریان پیوست تا در سال 70 که از دنیا رفت.
شبث مسلمان شد، کافر شد و دوباره مسلمان شد. با علی بود، با معاویه بود، به امام حسین نامه نوشت، با ابنزیاد بود، تمایل داشت با مختار باشد ولی نشد و در نهایت با زبیریان نیز بود و شاید اگر عمرش کفاف میداد با دیگران نیز همراهی میکرد.
شبث را چگونه میتوان فهمید؟ آیا او در دل انسانی حقیقتگرا بود و خوب و بد را میفهمید، اما به لحاظ ضعف شخصیتی، اصل برایش قدرت و ثروت بود و دچار تعارض درونی شده بود و قدرتپرستی و مالدوستی بر وی غالب بود، چنانچه در جریان واقعه عاشورا نیز برای خاموشکردن ندای درونی خود، سعی کرد مانند دیگر فرماندهان لشکر بیرحم نباشد؟ یا او اساسا انسانی بود که به هیچ چیزی جز قدرت و ثروت خود اعتقاد نداشت و با درک موقعیت زمانه و گرفتن رشوههای کلان و گرفتن پست، هر کاری را برای صاحبان قدرت حاضر به انجام بود؟
شبث هرچه بود، درسی ماندگار در تاریخ از خود به جای گذاشت. شبثها نگاهشان به قدرت است، به اینکه چه کسی صاحب آن است. در شرایط چندگانگی یا دوگانگی قدرت نیز سعی در جلب رضایت همه اطراف دارند. از سویی پس از جنگ صفین با علی هستند و از سوی دیگر با معاویه نامهنگاری دارند. از سویی با حاکم کوفه هستند و از سویی به مختارنامه مینویسند. سعی میکنند همه را داشته باشند.
شبثها همیشه هستند. آنان حاضر به هزینهکردن برای هیچ گروهی نیستند، اما آمادهاند تا بر سر سفرهها بنشینند. با همه هستند، اما بهواقع با هیچکس نیز نیستند. با همه گروهها با افکار کاملا ناهمگون نیز سازگارند.
جناب پزشکیان، مراقب شبثها باشید.