اتهام؛ طبابت جرم؛ تخصص
خانم دکتر جوان در تمام دوران تحصیل، از عمومى تا تخصص، همواره سختگیر بود؛ هم بر خود و هم بر خانواده. با وسواس درس میخواند و سخت کار میکرد.
خانم دکتر جوان در تمام دوران تحصیل، از عمومى تا تخصص، همواره سختگیر بود؛ هم بر خود و هم بر خانواده. با وسواس درس میخواند و سخت کار میکرد.
اقامت و تحصیل بهتنهایی در یک شهر دور، گذران طرح عمومی در روستایی پرهراس، آنهم بهتنهایی، شبهای کشیک در دوران کرونا و تحمل بار سنگین بحران سلامت که بیش از همه به بردگان دستیار منتقل میشد و طرح تخصص در کوهستانی دور بدون کمترین امکانات، هیچکدام کوچکترین تزلزلی در ادامه تحصیل او ایجاد نکرد؛ مگر تعهدنامه حقارتباری که برای فوق و فلوشیپش نهادند و منتشر کردند تا تهماندههای امیدواران را جارو کرده و از کشور مهاجرت دهند.
تعهدنامه، کلمات و جملاتی که فقط در دوران بردهداری و فقط برای مجرمان و ورشکستگان به تقصیر، زندانیان و بدهکاران کاربرد دارد. تعهدنامهاى که نه برای استخدام، بلکه برای بردهداری تدوین شده و انواع و اقسام مجازاتها و نقرهداغکردنهایی را که برای بردهدار مناسب است، برمیشمارد و نهتنها خودِ انسان، بلکه بستگان و نزدیکان را هم گروگان میگیرد. بستگانی که شاید امید و آرزویشان پیشرفت این جوان بوده است تا مرهمی بر الام ایشان و نزدیکان بگذارد. پدر و مادری که تنها آرزویشان پیشرفت علمی خانم دکتر بود، حالا خود را دربرابر تعهدنامهای میبینند که از تبهکاران میگیرند. خانم دکتر نمیخواهد به هیچکس رو بیندازد. او تمام این مشکلات را تحمل کرده تا کمکی باشد!
از نگاه او، این تعهدنامه تعیینکننده نوع نگاهی است که سیستم به او و دوستانش دارد و درمیماند که این چگونه سیستمی است که نیت پاک و تلاشهای صادقانه او را درک نمیکند؟
راستی هم اینهمه راهحلهای مدرن و انسانیای که در تمام دنیا برای پایبندکردن مردم به سرزمینشان و تلاش برای بهبود آن هست، چرا در تفکرات حاکم ذرهای راه ندارد؟ تهیه سرپناهی با امکاناتی با بازپرداخت چنددهساله، تضمین مسافرتهای علمی، دادن اختیار برای ساخت بخش و بیمارستان و دانشگاه، شنیدن صداها و نالههای او از طریق نهادها و انجمنها و ایجاد این باور که شنیده میشوند و... .
خانم دکتر میگوید: ارزانی خودتان، من نه قبای ژندهام، بلکه روپوش سفید، زیبا و تزیینشدهام را نه بر این شب تیره که به آسمانی از آبی زلال خواهم آویخت!
خانم دکتر تصمیم خود را گرفته است. فرصت زیادی نیست. آینده او دراز و روشن است؛ مجال شما کوتاه!