کنش انسانگرایانه و کنش بوروکراتیک
حمزه نوذری . جامعهشناس و استاد دانشگاه

کنش ایثارگرانه نوجوان خوزستانی جامعه ایران را به وجد آورد. از سویی جامعه از درگذشت این انسان فداکار متأثر شد و از سوی دیگر غرور و امید را زنده کرد. در زمانهای که انسانمداری و انسانباوری رو به افول گذاشته و بیش از هر زمان دیگری به کنشهای اخلاقی نیاز داریم، نوجوانی در گوشهای از ایران بدون اینکه مسئولیتی داشته باشد، تاب و طاقت رنجکشیدن دو انسان دیگر در شعلههای آتش را نداشت و خود را به دل آتش زد تا دو همنوع خود را نجات دهد. رفتار او نشان داد که دیگر چنین رفتاری در قصهها و اسطورهها نیست. جامعه ایران به پاس چنین کنشی به احترام او به پا خاست و آنچنان که شایسته بود، به او ادای احترام کرد. بهراستی این نوجوان، قهرمان این روزهای ایران است که اخلاق عملی انسانگرایانه را به همه یاد داد. هرچند چنین نوجوانان و جوانانی در ایران کم نبوده و نیستند، در جای دیگری از کشور یعنی سیستانوبلوچستان نوع دیگری از کنش در مواجهه با رنج و درد انسانی شکل گرفت که جامعه را آزرد.
در کلیپی که منتشر شد، دو مأمور زن شهرداری به خاطر مسئولیت کاری زن دیگری را که خانهاش به خاطر ساخت غیرقانونی در حال تخریب بود، بهزور نگه داشته بودند تا مزاحمتی برای افرادی که در حال تخریب هستند، ایجاد نکند و کار اداری بهخوبی پیش برود. در فیلم زن آنچنان دچار رنج و ناراحتی است که هر لحظه ممکن است از هوش برود و برخی شهروندان این نکته را به مأموران زن تذکر میدهند. مأموران جواب میدهند اگر بمیرد پولش را میدهیم. بوروکراسی و نقش اداری چنان برخی را تغییر داده که به جهت مسئولیت کاری توجهی به جان انسان دیگری نمیکنند. بهراستی بوروکراسی آنگونه که ماکس وبر جامعهشناس مشهور آلمانی میگوید قفس آهنینی میسازد که در آن خبری از معنا و آزادی نیست. بوروکراسی کنش معطوف به ارزش را طرد میکند و ما بیش از هر زمان دیگر به چنین کنشهایی نیاز داریم. در این حادثه مسئولیت بوروکراتیک دو مأمور زن شهرداری معنا و اهمیت انسانی را کمرنگ کرد. در بوروکراسی رفتارها باید غیرشخصی و غیرعاطفی باشد؛ اما نه غیرانسانی. در این حادثه کیفیت انسان فدای کمیت پولی شد. درحالیکه بوروکراسی ابزاری برای خدمت به انسان است؛ اما گویی این ابزار خود به هدف تبدیل شده است. بیش از 90 درصد بودجه سازمانها خرج سازوکار حفظ بوروکراسی میشود؛ درحالیکه شاهد نابرابری بوروکراتمحور هستیم و کسانی که دسترسی بیشتری به قدرت بوروکراسی دارند، بیشترین بهره را میبرند. ظاهرا مسئله با تذکر و توبیخ مأموران خاتمه یافته است؛ اما مسئله بزرگتر در سازوکارهای بوروکراتیک غیرعقلانی است که اخلاق انسانی را تباه میکند. بوروکراسی در ایران حکشده در جامعه مدنی نیست؛ بههمیندلیل نهتنها کارکرد مناسب ندارد؛ بلکه ضد اهدافی که برایش در نظر گرفته شده، عمل میکند و عملا در راستای خدمت به انسان قرار ندارد؛ بلکه وسیلهای برای سلطه بر انسان به شمار میآید. مسئله بوروکراسی روزبهروز چالشهای بیشتری در جامعه ایجاد میکند ازجمله: 1- نابرابری در دسترسی به خدمات را تشدید کرده است 2- شکلگیری قشر بوروکرات نخبه که منافع و منابع را توزیع میکند و قدرت دولت را در جهت منافع خود به کار میگیرد. نابسامانی بوروکراسی دولتی با بینظمی و نارضایتی در جامعه همراه خواهد بود و حفظ و احیای بوروکراسی دولتی در پیوند با جامعه، امکان پروژه تحول اجتماعی را افزایش میدهد. دستگاه دولتی قوی، منسجم و عقلانی و مرتبط با جامعه مدنی امکان کنشهای بوروکراتیک ناانسانگرایانه را کاهش میدهد. شعار دولت قوی و بوروکراسی کارآمد بدون آرایش مناسب با جامعه مدنی راه به جایی نمیبرد. به عبارتی، بوروکراسی دولتی نمیتواند بدون ایجاد شبکهای از پیوندها با گروهها و طبقات اجتماعی تحول ایجاد کند. چالش بوروکراسی در ایران مربوط به دولت خاصی نیست و در همه دولتها وجود داشته است. امید است در دولت جدید شاهد دگرگونی در ساماندهی مجدد بوروکراسی در کشور باشیم؛ به گونهای که در خدمت همه گروههای اجتماعی قرار بگیرد. عدالت و برابری با تغییر سازوکارهای بوروکراسی غیرعقلانی فعلی ممکن میشود. به نظر نمیرسد بخشنامه و دستورالعملهایی مانند تکریم اربابرجوع و نصب آن در سازمانها یا صندوق انتقادات و پیشنهادات تحولی ایجاد کرده باشد. امروزه نیز این تحول در سایه دولت الکترونیک و ارائه خدمات در بستر اینترنت و مجازی دنبال میشود؛ ایده خوبی که اجرای بد و نامناسب داشته است که در یادداشت دیگری باید به آن پرداخت.
کنش ایثارگرانه نوجوان خوزستانی جامعه ایران را به وجد آورد. از سویی جامعه از درگذشت این انسان فداکار متأثر شد و از سوی دیگر غرور و امید را زنده کرد. در زمانهای که انسانمداری و انسانباوری رو به افول گذاشته و بیش از هر زمان دیگری به کنشهای اخلاقی نیاز داریم، نوجوانی در گوشهای از ایران بدون اینکه مسئولیتی داشته باشد، تاب و طاقت رنجکشیدن دو انسان دیگر در شعلههای آتش را نداشت و خود را به دل آتش زد تا دو همنوع خود را نجات دهد. رفتار او نشان داد که دیگر چنین رفتاری در قصهها و اسطورهها نیست. جامعه ایران به پاس چنین کنشی به احترام او به پا خاست و آنچنان که شایسته بود، به او ادای احترام کرد. بهراستی این نوجوان، قهرمان این روزهای ایران است که اخلاق عملی انسانگرایانه را به همه یاد داد. هرچند چنین نوجوانان و جوانانی در ایران کم نبوده و نیستند، در جای دیگری از کشور یعنی سیستانوبلوچستان نوع دیگری از کنش در مواجهه با رنج و درد انسانی شکل گرفت که جامعه را آزرد.
در کلیپی که منتشر شد، دو مأمور زن شهرداری به خاطر مسئولیت کاری زن دیگری را که خانهاش به خاطر ساخت غیرقانونی در حال تخریب بود، بهزور نگه داشته بودند تا مزاحمتی برای افرادی که در حال تخریب هستند، ایجاد نکند و کار اداری بهخوبی پیش برود. در فیلم زن آنچنان دچار رنج و ناراحتی است که هر لحظه ممکن است از هوش برود و برخی شهروندان این نکته را به مأموران زن تذکر میدهند. مأموران جواب میدهند اگر بمیرد پولش را میدهیم. بوروکراسی و نقش اداری چنان برخی را تغییر داده که به جهت مسئولیت کاری توجهی به جان انسان دیگری نمیکنند. بهراستی بوروکراسی آنگونه که ماکس وبر جامعهشناس مشهور آلمانی میگوید قفس آهنینی میسازد که در آن خبری از معنا و آزادی نیست. بوروکراسی کنش معطوف به ارزش را طرد میکند و ما بیش از هر زمان دیگر به چنین کنشهایی نیاز داریم. در این حادثه مسئولیت بوروکراتیک دو مأمور زن شهرداری معنا و اهمیت انسانی را کمرنگ کرد. در بوروکراسی رفتارها باید غیرشخصی و غیرعاطفی باشد؛ اما نه غیرانسانی. در این حادثه کیفیت انسان فدای کمیت پولی شد. درحالیکه بوروکراسی ابزاری برای خدمت به انسان است؛ اما گویی این ابزار خود به هدف تبدیل شده است. بیش از 90 درصد بودجه سازمانها خرج سازوکار حفظ بوروکراسی میشود؛ درحالیکه شاهد نابرابری بوروکراتمحور هستیم و کسانی که دسترسی بیشتری به قدرت بوروکراسی دارند، بیشترین بهره را میبرند. ظاهرا مسئله با تذکر و توبیخ مأموران خاتمه یافته است؛ اما مسئله بزرگتر در سازوکارهای بوروکراتیک غیرعقلانی است که اخلاق انسانی را تباه میکند. بوروکراسی در ایران حکشده در جامعه مدنی نیست؛ بههمیندلیل نهتنها کارکرد مناسب ندارد؛ بلکه ضد اهدافی که برایش در نظر گرفته شده، عمل میکند و عملا در راستای خدمت به انسان قرار ندارد؛ بلکه وسیلهای برای سلطه بر انسان به شمار میآید. مسئله بوروکراسی روزبهروز چالشهای بیشتری در جامعه ایجاد میکند ازجمله: 1- نابرابری در دسترسی به خدمات را تشدید کرده است 2- شکلگیری قشر بوروکرات نخبه که منافع و منابع را توزیع میکند و قدرت دولت را در جهت منافع خود به کار میگیرد. نابسامانی بوروکراسی دولتی با بینظمی و نارضایتی در جامعه همراه خواهد بود و حفظ و احیای بوروکراسی دولتی در پیوند با جامعه، امکان پروژه تحول اجتماعی را افزایش میدهد. دستگاه دولتی قوی، منسجم و عقلانی و مرتبط با جامعه مدنی امکان کنشهای بوروکراتیک ناانسانگرایانه را کاهش میدهد. شعار دولت قوی و بوروکراسی کارآمد بدون آرایش مناسب با جامعه مدنی راه به جایی نمیبرد. به عبارتی، بوروکراسی دولتی نمیتواند بدون ایجاد شبکهای از پیوندها با گروهها و طبقات اجتماعی تحول ایجاد کند. چالش بوروکراسی در ایران مربوط به دولت خاصی نیست و در همه دولتها وجود داشته است. امید است در دولت جدید شاهد دگرگونی در ساماندهی مجدد بوروکراسی در کشور باشیم؛ به گونهای که در خدمت همه گروههای اجتماعی قرار بگیرد. عدالت و برابری با تغییر سازوکارهای بوروکراسی غیرعقلانی فعلی ممکن میشود. به نظر نمیرسد بخشنامه و دستورالعملهایی مانند تکریم اربابرجوع و نصب آن در سازمانها یا صندوق انتقادات و پیشنهادات تحولی ایجاد کرده باشد. امروزه نیز این تحول در سایه دولت الکترونیک و ارائه خدمات در بستر اینترنت و مجازی دنبال میشود؛ ایده خوبی که اجرای بد و نامناسب داشته است که در یادداشت دیگری باید به آن پرداخت.