|

خشونت دیجیتال؛ تعرض به آزادی زنان

در عصر داده و شبکه، خشونت علیه زنان دیگر محدود به خیابان و خانه نیست؛ اکنون در لایه‌های نامرئیِ فضای مجازی نیز بازتولید می‌شود. خشونت دیجیتال، چهره‌ تازه‌ای از مردسالاری است؛ سلطه‌ای که در پوشش فناوری، مرز میان آزادی و تعرض را محو کرده است.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

در عصر داده و شبکه، خشونت علیه زنان دیگر محدود به خیابان و خانه نیست؛ اکنون در لایه‌های نامرئیِ فضای مجازی نیز بازتولید می‌شود. خشونت دیجیتال، چهره‌ تازه‌ای از مردسالاری است؛ سلطه‌ای که در پوشش فناوری، مرز میان آزادی و تعرض را محو کرده است.

اگر قرن بیستم زمانِ مبارزه برای ورود زنان به عرصه عمومی بود، قرن بیست‌ویکم صحنه نبردی تازه است: نبرد برای حفظ امنیت و کرامت آنان در فضای دیجیتال. خشونت علیه زنان تغییر شکل داده است؛ از خشونت فیزیکی و روانی تا خشونت آنلاین، که در شبکه‌های اجتماعی، اتاق‌های گفت‌وگو و پیام‌رسان‌ها جریان دارد. در ظاهر، دنیای دیجیتال با شعار برابری و آزادی آغاز شد. اما در عمق آن، همان ساختارهای دیرینه مردسالارانه بازتولید شده‌اند. زنانی که در جوامع سنتی هدف تبعیض، تحقیر یا کنترل بدنی بوده‌اند، امروز در فضای مجازی هدف حملات کلامی، تهدید، باج‌گیری جنسی و انتشار تصاویر خصوصی بدون رضایت هستند. در‌واقع مردسالاری تنها ابزارش را عوض کرده، نه منطقش را.

در جوامعی که بدن زن هنوز حامل تابو و شرم است، انتشار بی‌اجازه تصاویر خصوصی، نوعی خشونت فرهنگی و روانی محسوب می‌شود. این عمل نه‌فقط حریم شخصی را می‌شکند، بلکه مفهوم آبرو را به ابزاری برای سرکوب تبدیل می‌کند. در این فضا، قربانی دو بار مجازات می‌شود: یک بار از سوی آزارگر، و بار دیگر از سوی جامعه‌ای که او را مسئول خشونت می‌داند.

از منظر جامعه‌شناسی، خشونت دیجیتال امتداد همان روابط نابرابر قدرت است که در جهان واقعی دیده می‌شود. زنانی که در خانه قربانی کنترل، تهدید یا ضرب‌و‌شتم‌ هستند، اغلب در فضای مجازی نیز با نظارت سایبری و آزار روبه‌رو می‌شوند. خشونت فیزیکی و خشونت دیجیتال دو شکل از یک نظام سلطه‌اند: اولی بدن را هدف می‌گیرد، دومی روان را.

تابوهای فرهنگی نیز در تداوم این چرخه نقش کلیدی دارند. بسیاری از زنان به دلیل ترس از قضاوت یا بی‌اعتقادی به نظام عدالت، آزار آنلاین را گزارش نمی‌کنند. در بُعد روانی این موارد نیز از پیامدهای خشونت دیجیتال عمیق است: اضطراب، احساس شرم، انزوا و ازدست‌رفتن اعتمادبه‌نفس. بسیاری از زنان پس از تجربه آزار، حساب‌های‌شان را حذف یا حضور خود را در شبکه‌ها محدود می‌کنند. این عقب‌نشینی، نوعی حذف نمادین از عرصه عمومی دیجیتال است؛ حذف صداهایی که باید شنیده شوند.

نقش ساختارهای فناوری نیز در این میان انکارناپذیر است. الگوریتم‌های شبکه‌های اجتماعی به ‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که محتواهای هیجانی و خشونت‌زا را تقویت می‌کنند. در چنین نظامی، نفرت و تحقیر بازدید بیشتری می‌آورد، بنابراین سود بیشتری تولید می‌کند. خشونت، در منطق سرمایه‌داری دیجیتال، به کالایی پربازده تبدیل شده است. با‌این‌همه راه‌حل تنها در مجازات آزارگران خلاصه نمی‌شود. باید به ریشه‌ها پرداخت: سواد رسانه‌ای جنسیت‌محور، قوانین حمایتی نوین و پاسخ‌گویی پلتفرم‌ها سه ضلع اصلی مقابله با این پدیده‌ هستند. آموزش باید از کودکی آغاز شود، تا نسل تازه بیاموزد که احترام، رضایت و مسئولیت در فضای مجازی نیز همان اندازه ضروری است که در زندگی واقعی.

قوانین نیز باید به‌روز شوند؛ جرم‌انگاری انتشار بدون اجازه محتوای خصوصی، آزار سایبری و تهدید دیجیتال، ضرورتی فوری است. شرکت‌های فناوری، به‌عنوان میانجی اصلی ارتباطات انسانی، باید مسئولیت اجتماعی خود را در برابر خشونت علیه زنان بپذیرند و سازوکارهای مؤثر برای گزارش و حذف محتوای خشونت‌آمیز ایجاد کنند.

در نهایت، خشونت دیجیتال علیه زنان صرفا مسئله‌ای فردی یا فناورانه نیست؛ بلکه بازتابی از ارزش‌های فرهنگی ماست. جهان دیجیتال آینه‌ای است که جامعه در آن خود را می‌بیند. اگر در این آینه، تصویر تبعیض همچنان پررنگ‌تر از آزادی و برابری است، مشکل نه در فناوری، بلکه در فرهنگ است.

فضای دیجیتال می‌تواند عرصه‌ای برای رهایی باشد، به شرط آنکه نخست، زنجیرهای ناپیدای خشونت را از ذهن و زبان‌مان بگشاییم. آینده‌ برابری جنسیتی، در امنیت، احترام و کرامت انسانی است.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.