«دنیس اکرت» با کیفیت معمولی در پروژه مبهم تیم ملی
قلعهنویی همراه یا در دام؟
«من همان قلعهنویی هستم. اولویت با بازیکنی است که در سفرهای طولانی و مسیر جام جهانی همراه ما بوده. در تیم ملی دیگر بازیکن دلالی یا جادوگری حضور ندارد». اینها جملاتی از مصاحبه امیر قلعهنویی است، او که درهای تیم ملی را به روی برخی بازیکنان از جمله احمد نوراللهی و مهدی ترابی به دلایل انضباطی بسته و برخی بازیکنان دیگر را هم به بهانه اینکه در بازیهای انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶ همراه تیم ملی نبودند، به لیست خود اضافه نمیکند. بازیکنان جوانی که میتوانند پشتوانه تیم ملی باشند، اما در تمام این سالها که قلعهنویی نفر اول نیمکت تیم ملی شده، بیرون ماندهاند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
علیرضا محرمی: «من همان قلعهنویی هستم. اولویت با بازیکنی است که در سفرهای طولانی و مسیر جام جهانی همراه ما بوده. در تیم ملی دیگر بازیکن دلالی یا جادوگری حضور ندارد». اینها جملاتی از مصاحبه امیر قلعهنویی است، او که درهای تیم ملی را به روی برخی بازیکنان از جمله احمد نوراللهی و مهدی ترابی به دلایل انضباطی بسته و برخی بازیکنان دیگر را هم به بهانه اینکه در بازیهای انتخابی جام جهانی ۲۰۲۶ همراه تیم ملی نبودند، به لیست خود اضافه نمیکند. بازیکنان جوانی که میتوانند پشتوانه تیم ملی باشند، اما در تمام این سالها که قلعهنویی نفر اول نیمکت تیم ملی شده، بیرون ماندهاند. طبیعتا در اینجا هدف، دفاع از بازیکنی خاص یا تخریب دیگری نیست؛ با این حال پرسشی بزرگ مطرح میشود که به یکباره چه اتفاقی رخ داده که امیر قلعهنویی به فکر افتاده تا بازیکنی آلمانی به نام «دنیس اکرت» را به تیم ملی فرابخواند و دراینباره هم در مصاحبه اخیر خود این موضوع را تأیید کرد که در حال مذاکره با پدر او هستند. بازیکنی که خودش میگوید پدربزرگی ایرانی داشته و حالا با سطحی نازلتر از آنچه یک بازیکن باید در سطح ملی داشته باشد، گزینه حضور در جام جهانی با پیراهن تیم ملی ایران است. مهاجم استاندارد لیژ بلژیک که در این فصل ۱۴ بار به میدان رفته، اما فقط دو گل برای تیمش به ثمر رسانده است. مهاجم ۲۹ سالهای که در جام جهانی و پس از آن در جام ملتهای آسیا ۲۰۲۷ از مرز ۳۰ سال هم عبور کرده و طبیعتا نمیتواند یک استعداد یا پشتوانه برای تیم ملی ایران محسوب شود. دنیس اکرت اکنون در سطحی از لیگ بلژیک بازی میکند که علیرضا جهانبخش، کاپیتان تیم ملی در تیم قعر جدولی آن حضور دارد. در این لیگ اما اللهیار صیادمنش ۲۴ ساله هم حضور دارد که در تمام ردههای ملی فوتبال ایران بازی کرده، اما بارها و بارها پشت درهای تیم ملی مانده است و توجهی به او نشده؛ درحالی که احتمالا هم به لحاظ استعداد، سابقه، وضعیت سنی و حتی آمار گلزنی وضعیت بهتری نسبت به اکرت دارد که مشخص نیست از چه مسیری به سمت تیم ملی آمده است. در مقایسه این دو نفر آمار همین فصل در ژوپیلر لیگ بلژیک کفایت میکند که صیادمنش نسبت به اکرت برتری دارد و توانسته در ۱۳ بازی سه گل برای تیمش به ثمر برساند و یک پاس گل هم داده، درحالی که در تیمی ضعیفتر بازی میکند و طبیعتا گلزنی در آن سختتر میشود، اما اکرت در ۱۴ بازی دو گل به ثمر رسانده است. صیادمنش هر ۲۱۷ دقیقه روی یک گل تیمش تأثیرگذار بوده و اکرت هر ۳۹۸ دقیقه. در کنار این موضوع باید به سوابق ملی صیادمنش هم نگاه کرد که در تیم ملی زیر ۱۷ سال ۱۲ بازی داشته که ۹ گل، در تیم ملی زیر ۲۳ سال ۹ بازی و ۴ گل و در تیم ملی ۹ بازی و یک گل به ثمر رسانده، آن هم در شرایطی که در سالهای مربیگری امیر قلعهنویی کمترین حضور را در اردوها و بازیهای تیم ملی داشته است. در مقابل دنیس اکرت فقط یک بازی در تیم زیر ۱۷ سال آلمان داشته و دیگر هیچ وقت در هیچ تیم رده ملی آلمان بازی نکرده است. علاوه بر سوابق، آمار و سن و سال دو بازیکن، آمار فصل قبل هم نشان میدهد بازیکنی چون صیادمنش حقانیت بیشتری برای رسیدن به ترکیب تیم ملی دارد؛ بازیکنی که در ۲۶ بازی در لیگ بلژیک ۱۲ گل (۶ گل و ۶ پاس گل) برای تیمش ساخته در مقابل بازیکنی که در این آمار با ۲۳ بازی روی ۹ گل (۶ گل و ۳ پاس گل) تأثیرگذار بوده است. از نظر میزان دقایق بازی هم صیادمنش هر ۱۵۱ دقیقه روی یک گل تأثیر گذاشته است و اکرت هر ۲۰۰ دقیقه که هر دو هم در یک سطح بازی میکنند. رساندن اکرت به تیم ملی، یک پروژه مبهم است. پروژهای که برخی رسانهها نیز از آن به این شکل یاد کردهاند که برخی دلالها سعی دارند این بازیکن را به امیر قلعهنویی تحمیل کنند؛ اما با توجه به اینکه سرمربی تیم ملی خودش اعلام کرده برای حضور این بازیکن در تیم ملی در حال رایزنی هستند و با پدرش میخواهند مذاکره کنند، پرسشی مطرح میشود که قلعهنویی در این پروژه مبهم همراه است یا در دام افتاده؟ اگر همراه باشد که باید به صحبتهای خود این مربی بازگشت که اخیرا گفته بود در تیم ملی دیگر بازیکن دلالی و جادوگری نیست، اما اگر در دام افتاده بهتر نیست که زودتر از این غفلت بیرون بیاید و آمار این بازیکن و شرایط سنیاش را بار دیگر بررسی کند؟ اتفاقا تیم ملی امیر قلعهنویی در تنها نقطهای که ضعف ندارد، خط حمله است که بازیکنانی با انواع توانایی و استعداد در آن حضور دارند. از مهدی طارمی و سردار آزمون که سالهاست بهترین گلزنان تیم ملی هستند تا پشتوانههای جوانی چون امیرحسین حسینزاده، مهدی هاشمنژاد، اللهیار صیادمنش و این روزها هم نامهایی چون علیرضا کوشکی، سعید سحرخیزان که در تیمهای خود عملکرد قابل قبولی دارند. به اینها میتوان کسری طاهری جوان را هم اضافه کرد که در لیگ این فصل و تیم ملی زیر ۲۳ سال درخشید، توسط امیر قلعهنویی به تیم ملی فراخوانده شد و در یکی از بازیهای تیم ملی هم مصدوم شد. اگر قلعهنویی میخواهد قدمی هم برای تیم ملی بردارد، آیا بهتر نیست برای جام جهانی در کنار نفراتی چون طارمی و آزمون، از بازیکنان جوانی استفاده کند که برای خط حمله تیم ملی پشتوانه باشند؟ نامهایی چون حسینزاده، هاشمنژاد، صیادمنش، کوشکی، سحرخیزان، طاهری و... حداقل بازیکنانی بلندشده از ایران هستند و همه آنها زیر ۲۵ سال دارند که حداقل میتوانند دو جام جهانی دیگر در خدمت تیم ملی باشند. پرسش اصلی اینجاست که آیا رابطهای میان اکرت و برخی دلالهای اطراف تیم ملی که عدهای مدعی فعالیت آنها هستند، وجود دارد؟ نزدیکی این بازیکن به ایجنت یکی از بازیکنان تیم ملی که ازقضا رابطه خوبی هم با امیر قلعهنویی دارد، دلیلی برای دعوتشدنش به تیم ملی است؟ بازیکنی که به لحاظ آماری هم نشان میدهد کیفیتی معمولی دارد، چگونه به یکباره سر از رسانهها در میآورد و سرمربی تیم ملی هم در فاصله چند ماه تا جام جهانی، او را گزینه حضور در تیم ملی معرفی میکند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.