کیفیت را نمیفروشند، اما بعضیها تندیسش را میفروشند!
مدیران ما به عکس یادگاری عادت کردهاند، نه کیفیت واقعی. در سالهای اخیر، پدیدهای نگرانکننده در فضای مدیریتی و اقتصادی کشور در حال شکلگیری است؛ پدیدهای که نهتنها رسالت اصلی همایشها و گردهماییها را مخدوش کرده، بلکه به انحراف ذهنیت مدیران از مفهوم واقعی کیفیت نیز دامن زده است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
امیر حیدری. دبیر انجمن مدیریت کیفیت ایران: مدیران ما به عکس یادگاری عادت کردهاند، نه کیفیت واقعی. در سالهای اخیر، پدیدهای نگرانکننده در فضای مدیریتی و اقتصادی کشور در حال شکلگیری است؛ پدیدهای که نهتنها رسالت اصلی همایشها و گردهماییها را مخدوش کرده، بلکه به انحراف ذهنیت مدیران از مفهوم واقعی کیفیت نیز دامن زده است.
فلسفه وجودی همایشها و گردهماییهای تخصصی، ایجاد محفل علمی و حرفهای برای تبادل تجربه، ارائه دستاوردهای نو و کمک به توانمندسازی بنگاههای اقتصادی است. اما آنچه امروز در برخی برنامهها با عنوان «همایش ملی کیفیت» یا «سمینار تخصصی مدیریت» برگزار میشود، بیش از آنکه به اشاعه دانش و ارتقای توانمندیها بپردازد، به محلی برای فروش تندیسها، اعطای گواهینامههای بیپشتوانه و گرفتن عکسهای یادگاری با مسئولان تبدیل شده است.
مطابق ماده ۲۰ قانون تقویت و توسعه نظام استانداردسازی، گسترش فرهنگ کیفیت و ارتقای جایگاه استاندارد در جامعه یک وظیفه ملی است. بیتردید یکی از ارکان تحقق این مأموریت، برگزاری رویدادهایی معتبر و مبتنی بر ارزیابیهای واقعی است. اما وقتی همایشهایی بدون ارتباط با سازمان ملی استاندارد یا انجمنهای تخصصی برگزار میشوند و ملاک اعطای تندیس، پرداخت هزینههای سنگین اسپانسرینگ یا بستههای تجاری است، این قانون و فلسفه اصلی آن زیر سؤال میرود.
مسئله جدیتر آن است که برخی مدیران نیز به این روند نادرست عادت کردهاند. بهجای آنکه با طی مسیر دشوار بهبود کیفیت و اثبات دستاوردها در ارزیابیهای علمی و حرفهای به افتخار برسند، ترجیح میدهند با پرداخت مبلغی، یک تندیس بگیرند و عکسی یادگاری در کنار مسئولان داشته باشند. این رفتار، فرهنگ «کیفیت واقعی» را به «کیفیت نمایشی» تقلیل میدهد و انگیزهها را از مسیر درست منحرف میکند.
پیامدهای این روند کماهمیت نیست. نخست آنکه اعتماد عمومی به همایشها و جوایز معتبر زیر سؤال میرود و تشخیص رویدادهای جدی از نمایشی برای بسیاری دشوار میشود. دوم آنکه ارزش و جایگاه جوایز و تندیسهای اصیل و مبتنی بر ارزیابی از بین میرود. سوم و شاید خطرناکتر از همه نیز آن است که مدیران جوان و آیندهساز کشور تصویری غلط از مسیر تعالی کیفیت دریافت کنند؛ اینکه با پول میتوان به جایگاه رسید، نه با دانش، تلاش و پایبندی به استاندارد.
امروز بیش از هر زمان دیگری لازم است که مدیران پیش از حضور در چنین همایشهایی، استعلام لازم را از سازمان ملی استاندارد ایران یا انجمنهای معتبر حوزه کیفیت انجام دهند. رسانهها نیز وظیفه دارند با اطلاعرسانی دقیق، فضای عمومی را نسبت به تفاوت میان رویدادهای واقعی و رویدادهای نمایشی روشن کنند.
باید یادآور شد که کیفیت خریدنی نیست. کیفیت محصول سالها تلاش برای اصلاح فرایندها، آموزش کارکنان، نوآوری در خدمات و پایبندی به استانداردهای معتبر است. هیچ تندیسی، هیچ لوحی و هیچ گواهینامهای نمیتواند جای خالی این مسیر دشوار و ارزشمند را پر کند.
اگر امروز در برابر این بدعت نایستیم، فردا نهتنها مفهوم کیفیت به کالایی تجاری و قابل خرید تبدیل میشود، بلکه سرمایه اجتماعی و ملی ما در مسیر استانداردسازی نیز آسیب جدی خواهد دید.
کیفیت باید همچنان نماد شایستگی، خلاقیت و توانمندی سازمانها باشد، نه نماد پرداخت پول برای تندیسهای بیاعتبار.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.