زیبایی اثر هنری امر مستمر است
نگاهی به احجام گلنار قسیمی به بهانه نمایش در گالری نگر
قطعا بخش مادی یک اثر هنری مولد فضاهای غیرمادی و انتزاعی است. در اینجا اثر هنری به اثری اطلاق میشود که حامل یک فضای ناشناخته و مقاوم در برابر وضوح و کلمات است. این آثار سؤالبرانگیز هستند و به شناخت تام و تمام درنمیآیند. اما بخش مادی بسیاری از آثار هنری بهویژه آثار موزهای اغلب ثابت و لایتغیر هستند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
فاروق مظلومی: قطعا بخش مادی یک اثر هنری مولد فضاهای غیرمادی و انتزاعی است. در اینجا اثر هنری به اثری اطلاق میشود که حامل یک فضای ناشناخته و مقاوم در برابر وضوح و کلمات است. این آثار سؤالبرانگیز هستند و به شناخت تام و تمام درنمیآیند. اما بخش مادی بسیاری از آثار هنری بهویژه آثار موزهای اغلب ثابت و لایتغیر هستند. مثلا امکان دارد رنگ یک نقاشی در خانه به دلیل عوامل محیطی مثل آفتاب و رطوبت تغییر کند اما این تغییر در موزه محسوس نیست. وقتی احجام بزرگ چوبی گلنار قسیمی را دیدم، به این تغییر مستمر در برابر باد و باران و آفتاب اندیشیدم. گلنار قسیمی متولد 1353 در تهران است. دانشآموخته رشتههای مهندسی و هنر است. اما سالهاست که به عنوان هنرمند فعالیت میکند و شرکت در نمایشگاههای داخلی و خارجی را تجربه کرده است. ایشان بعد از تجربه رسانههای متعدد مثل فیلمسازی و نوشتن، هماکنون در ساختاری از تابلو و کلاژ فعال است.
مجسمهها و کلا آثار حجمی این هنرمند هم از قاعده عدم تغییر مستثنا هستند. ما میتوانیم با تغییر زاویه دیدمان و استقرارمان وجه دیداری یک مجسمه را تغییر دهیم؛ یعنی یک مجسمه ثابت را از وجوه مختلف ببینیم. اما در مورد مجسمههای متحرک، موضوع مهمتر میشود، چراکه با تغییردادن فرمهای قابل حرکت و جابهجایی در این مجسمهها میتوان به ساختارهای جدید و در نتیجه تجربههای بصری جدید رسید. قبلا این پدیدار و ساختار را در مجسمههای متحرک محسن وزیریمقدم و مجسمهسازان دیگر دیدهایم. گلنار قسیمی در احجام خود، تکهحجمهای گسسته را دارد که امکان جابهجایی و حتی کاستن این حجمها از فضا وجود دارد.
قطعا میتوان بینهایت حجم از چیدمان این حجمها ساخت و از بینهایت وجه به نظاره ایستاد. یعنی این حجمها علاوه بر تولید فضاهای مادی متکثر میتوانند مولد فضاهای غیرمادی متکثر هم باشند. تولید فضای مادی و غیرمادی متکثر را میتوان یک ساختار پنهان برای این آثار دانست که گلنار قسیمی گاهی در تابلوهای کلاژ خود هم دارد. آیا این ساختار مستقل از هنرمند است؟ نه. بدون دخالت هنرمند ماشین این ساختار استارت نمیخورد. ایستا یا متحرک میتوان گفت که این ساختار متفاوت با دیگر ساختارها و تکینه است. بیشمار از احجام میتوان یافت که ساختارهای هنری تکینه و متفاوت دارند اما اصالت ماهوی این احجام با هم متفاوت است. از طرفی احجام مشابهی که در آثار گلنار قسیمی وجود دارد، میتواند مورد مداقه قرار بگیرد.
همه این تکهحجمها از چوب یا فلز و به شکل هرم یا مدور ساخته شدهاند. منظور این است که ما با احجام مشابه به چیدمانهای متفاوت میرسیم. همه چیدمانها با احجام یکسان ساخته میشوند اما با یکدیگر متفاوت هستند. ساخت احجام ناهمگن با مواد و فرمهای همگن میتواند به ناشناختگی این احجام کمک کند و از طرفی این تئوری را مطرح کند که آیا تولید حجمهای نامتشابه با مواد یکسان همچنان عنصر تمایز را بین این احجام زنده نگه میدارد؟ بگذارید این موضوع را با مصداق معماری بررسی کنیم. اگر ماده ساختمان با شکل یکسان ولی با مواد متفاوت در نما بسازیم (یک ساختمان با نمای سنگ و دیگری با آجر و...) آیا این ساختمانها متفاوت به نظر خواهند رسید؟
حتی اگر متفاوت به نظر برسند، باز در حالتی که شکل متفاوت با مواد یکسان در نما داشته باشیم، تفاوت بیشتری محسوس خواهد بود. این موضوع نشان میدهد در تجربههای دیداری شکل بیشتر از ماده تفاوت ایجاد میکند. احجام گلنار قسیمی (فلزی یا چوبی، چندوجهی یا سطوح دوار) مولد یک فضای مشاهده و مداقه عالی برای زیباییشناسی هستند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.