«شرق» از دور جدید مذاکرات تهران و آژانس در آستانه پایان ضربالاجل تروئیکا گزارش میدهد
تهران و مربع فشار
در آستانه پایان مهلت تعیینشده از سوی تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) برای ارسال نامه فعالسازی «مکانیسم ماشه» تا پایان آگوست ۲۰۲۵ (۹ شهریور ۱۴۰۴)، ایران بار دیگر به شیوه آشنای «دیپلماسی دقیقه 90» متوسل شده؛ رویکردی که در پرونده هستهای مسبوق به سابقه است و این بار نیز به نظر میرسد با هدف خرید زمان، تعدیل فضای سیاسی-دیپلماتیک و جلوگیری از بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل طراحی شده باشد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
مهدی بازرگان: در آستانه پایان مهلت تعیینشده از سوی تروئیکای اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) برای ارسال نامه فعالسازی «مکانیسم ماشه» تا پایان آگوست ۲۰۲۵ (۹ شهریور ۱۴۰۴)، ایران بار دیگر به شیوه آشنای «دیپلماسی دقیقه 90» متوسل شده؛ رویکردی که در پرونده هستهای مسبوق به سابقه است و این بار نیز به نظر میرسد با هدف خرید زمان، تعدیل فضای سیاسی-دیپلماتیک و جلوگیری از بازگشت خودکار تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل طراحی شده باشد. در همین چارچوب، اظهارات اخیر اسماعیل بقائی، سخنگوی وزارت امور خارجه، در نشست خبری روز دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۴۰۴ مبنی بر تداوم گفتوگوها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روزهای آینده، نشان میدهد که تهران در تلاش است مدیریت بحران جاری را در قالب مذاکره و تعامل دیپلماتیک پیش ببرد.
مکانیسم ماشه (Snapback) که در چارچوب قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت پیشبینی شده، یکی از حساسترین ابزارهای حقوقی و سیاسی برای اعمال فشار بر ایران به شمار میرود. فعالسازی این سازوکار عملا به معنای بازگشت همه تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، بدون امکان وتو از سوی اعضای دائم شورای امنیت است. ازاینرو هر بار که تهدید فعالسازی این سازوکار مطرح میشود، تهران به طور سنتی به «دیپلماسی دقیقه 90» متوسل میشود؛ رویکردی که هدف آن خرید زمان، بازکردن فضای مانور و ایجاد شکاف میان طرفهای غربی است.
فضای متفاوت پساجنگ
پس از جنگ ۱۲روزه ژوئن ۲۰۲۵ و حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات هستهای ایران، فضای بینالمللی علیه تهران متشنجتر شد. اتهام نقض تعهدات در چارچوب انپیتی از سوی آژانس و فشارهای اروپاییها برای شفافسازی درباره ذخایر اورانیوم غنیشده، ایران را در موقعیتی قرار داد که هرگونه تعلل میتوانست به بازگشت فوری تحریمهای سازمان ملل منجر شود. در چنین شرایطی، دیپلماسی دقیقه 90 نه صرفا یک انتخاب تاکتیکی، بلکه ضرورتی برای مدیریت بحران بود.
در این چارچوب، ایران تلاش کرده است با ارسال پیامهای دیپلماتیک، تداوم گفتوگو با آژانس و نشاندادن آمادگی برای همکاری مشروط، از یک سو زمان بخرد و از سوی دیگر مانع از بستهشدن کامل کانالهای مذاکره شود. این منطق بهخوبی در سخنان اسماعیل بقائی و سفر معاون مدیرکل آژانس به تهران بازتاب یافت؛ تحرکاتی که میتواند بهمثابه «ضربهگیر دیپلماتیک» عمل کرده و مانع از برخورد مستقیم و فوری اروپا با ایران شود.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی؛ از میانجی تا اهرم فشار؟
یکی از متغیرهای اصلی در بحران کنونی، نقش آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. ایران بهخوبی میداند که بدون همکاری حداقلی با این نهاد، هرگونه تلاش برای جلوگیری از مکانیسم ماشه محکوم به شکست است. از سوی دیگر، آژانس نیز در شرایطی قرار دارد که هم تحت فشار غرب برای ارائه گزارشهای سختگیرانه است و هم نیازمند حفظ حداقل روابط با ایران به منظور دسترسیهای فنی.
اظهارات اخیر رافائل گروسی، مبنی بر خوشبینی به بازگشت بازرسان تا پایان سال جاری، در ظاهر نشاندهنده تمایل آژانس به حفظ مسیر تعامل است. اما واقعیت این است که گروسی در سالهای اخیر بارها به دلیل رویکردهای جانبدارانه مورد انتقاد تهران قرار گرفته است. این امر سطح اعتماد متقابل را بهشدت تضعیف کرده و هرگونه توافق احتمالی را شکننده میکند.
از سوی دیگر، آژانس در گزارشهای خود همواره بر موضوع ذخایر اورانیوم با غنای بالا تأکید داشته است؛ مسئلهای که میتواند خط قرمز اصلی اروپا برای تمدید مهلت مکانیسم ماشه باشد. بنابراین دیپلماسی تهران باید میان دو چالش متضاد تعادل ایجاد کند: نخست، ارائه حداقلی از شفافیت برای اقناع آژانس و تروئیکای اروپایی و دوم، جلوگیری از بازشدن بیش از حد درهای نظارت که میتواند محدودیتهای داخلی و امنیتی ایجاد کند.
اروپا و سناریوی تمدید؛ فرصت یا دام؟
تروئیکای اروپایی در تهدید اخیر خود، ذیل ارسال نامه به شورای امنیت صراحتا اعلام کردهاند که در صورت نبود پیشرفت ملموس، مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد. با این حال، پیشنهاد تمدید ششماهه مهلت، نشاندهنده نوعی بازی دوگانه است. از یک سو، این پیشنهاد میتواند فرصت ارزشمندی برای ایران باشد تا از بازگشت فوری تحریمها جلوگیری کرده و فضای مذاکره را باز نگه دارد. از سوی دیگر، این تمدید به نوعی «دام سیاسی» نیز محسوب میشود، چراکه اروپا میتواند در این دوره ششماهه با ابزارهای فنی آژانس، اطلاعات بیشتری از برنامه هستهای ایران به دست آورده و سپس با دست پرتری وارد فاز فشار شود.
تهران بهخوبی میداند که پذیرش این تمدید نیازمند امتیازدهی محدود است. بازگشت بازرسان، ارائه گزارش درباره ذخایر اورانیوم و آغاز مذاکرات غیرمستقیم با آمریکا میتواند شروط اصلی اروپا باشد. در مقابل، ایران میتواند با مدیریت هوشمندانه این امتیازات، از یک سو مانع از تشدید فشارها شود و از سوی دیگر موقعیت خود را در تعاملات احتمالی با دولت ترامپ تقویت کند. درواقع چنانچه ایران بتواند این شش ماه را به دورهای برای بازسازی ظرفیت دیپلماتیک و ایجاد ائتلافهای منطقهای و بینالمللی تبدیل کند، این تمدید میتواند به فرصتی راهبردی بدل شود. در غیراینصورت، صرفا به تعویق افتادن بحران خواهد بود و در پایان شش ماه، فشارها با شدت بیشتری باز خواهد گشت.
توازن میان تهدید و تعامل؛ ابزارهای تهران برای مدیریت بحران
یکی از ویژگیهای سیاست خارجی ایران در مواجهه با بحرانهای بینالمللی، ترکیب همزمان «تهدید و تعامل» است. تهدید به خروج از انپیتی یا بستن تنگه هرمز ازجمله ابزارهایی است که تهران در سالهای اخیر بارها برای بازدارندگی استفاده کرده است. این تهدیدها پیام روشنی برای غرب دارند: فشار بیش از حد میتواند به بیثباتی منطقهای و افزایش هزینههای امنیتی برای اروپا و آمریکا منجر شود.
اما در کنار تهدید، ایران همواره کانال تعامل را باز نگه داشته است. مذاکرات استانبول، گفتوگو با آژانس، سفر معاون گروسی، اعزام هیئتهای دیپلماتیک و ارسال پیامهای غیرمستقیم به اروپا و آمریکا بخشی از همین استراتژی است. ترکیب این دو ابزار به تهران اجازه میدهد که هم از فشار فوری جلوگیری کند و هم در صورت لزوم، گزینههای بازدارنده خود را یادآور شود.
با این حال، تداوم این سیاست نیازمند مدیریت دقیق است. استفاده بیش از حد از تهدید میتواند باعث اجماعسازی علیه ایران شود، درحالیکه امتیازدهی گسترده در مسیر تعامل میتواند حساسیتهای داخلی را برانگیزد. هنر دیپلماسی دقیقه 90 تهران دقیقا در همین نقطه تعریف میشود: یافتن توازن میان تهدید و تعامل به گونهای که هزینهها به حداقل و فرصتها به حداکثر برسد.
میان تردید و خوشبینی
چشمانداز بحران مکانیسم ماشه ترکیبی از تردید و خوشبینی است. از یک سو، فقدان اعتماد میان ایران و آژانس، فشارهای سیاسی آمریکا و دوگانگی اروپا موجب میشود که هر توافق احتمالی شکننده و موقت باشد. از سوی دیگر، وجود کانالهای باز دیپلماتیک، تمایل آژانس به تداوم همکاری و حمایتهای بالقوه روسیه و چین از ایران در شورای امنیت میتواند فضای تنفس ایجاد کند.
سناریوی خوشبینانه آن است که ایران در سایه تداوم مذاکرات با آژانس و نیز با ارائه تضمینهای محدود (مانند بازگشت بازرسان) موفق به تمدید ششماهه مهلت شود و در این بازه زمانی، مسیر گفتوگوهای گستردهتر را هموار کند. این سناریو به تهران اجازه میدهد تا از فشار فوری جلوگیری کرده و از فرصت برای مدیریت تنشهای منطقهای و بازسازی ظرفیتهای داخلی استفاده کند.
سناریوی بدبینانه آن است که سطح بیاعتمادی بهقدری افزایش یابد که اروپا مکانیسم ماشه را بدون توجه به اعتراضات ایران فعال کند. در این صورت، تحریمهای سازمان ملل باز خواهد گشت و انزوای ایران تشدید خواهد شد. هرچند وتوی احتمالی روسیه و چین میتواند این روند را کند کند، اما هزینههای سیاسی و اقتصادی برای ایران بسیار بالا خواهد بود.
در نهایت، موفقیت دیپلماسی دقیقه 90 تهران به توانایی در مدیریت این توازن بستگی دارد. هرچه ایران بتواند با حداقل امتیازدهی، حداکثر زمان و فرصت را بخرد، شانس عبور از بحران افزایش خواهد یافت. در غیر این صورت، بازگشت تحریمها و بستهشدن فضای دیپلماسی میتواند معادلات منطقهای و جهانی را وارد مرحلهای پیچیدهتر کند.
علی بیگدلی: تهران باید راهی برای خروج از مربع فشار پیدا کند
با توجه به آنچه گفته شد، علی بیگدلی در گفتوگوی خود با «شرق» و ذیل نگاهی آسیبشناسانه اذعان دارد که «سیاست خارجی ایران همچنان با ضعفهای ساختاری روبهروست»؛ ضعفهایی که به گفته او موجب شده «تهران غالبا به جای داشتن ابتکار عمل، در موضع واکنش قرار گیرد». او بر این باور است که دیپلماسی ایران عمدتا به «حرکات دقیقه 90» محدود شده و این الگو نهتنها کمکی به کاهش فشارها نمیکند، بلکه هزینههای سنگینتری بر کشور تحمیل خواهد کرد. این استاد دانشگاه با اشاره به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت و تعهدات ایران میگوید: «چنانچه سطح غنیسازی ایران از محدوده تعیینشده بالاتر برود، مکانیسم ماشه فعال خواهد شد». این تحلیلگر ارشد مسائل اروپا یادآور میشود که «همزمانی نزدیکی مواضع آمریکا با آلمان، فرانسه و انگلستان بر سر مسئله اوکراین و نشست اخیر در کاخ سفید، فشارها علیه ایران را در یک مربع فشار شامل آمریکا، اروپا، اسرائیل و آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار داده است».
از دیدگاه علی بیگدلی، «تنها راه خروج از این مربع فشار، بازکردن یکی از اضلاع آن است و بهترین گزینه، همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است». مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی بر این باور است که «حضور مقامات ارشد آژانس در ایران و ارائه یک گزارش جامع میتواند فضا را تغییر دهد؛ اما عدم استقبال جدی ایران از این روند، فرصتها را محدودتر ساخته است». کارشناس ارشد مسائل حوزه بینالملل در ادامه گفتههای خود، توضیح میدهد «اتحادیه اروپا براساس حقوق بینالملل و محتوای قطعنامه ۲۲۳۱ اختیار قانونی دارد پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد». به اعتقاد او، «اگر چنین مسیری طی شود، ایران تنها چیزی حدود چهار هفته فرصت خواهد داشت تا از پیامدهای آن جلوگیری کند؛ در غیر این صورت، احتمال ارجاع پرونده ذیل فصل هفتم منشور سازمان ملل بسیار جدی خواهد شد». ازاینرو بیگدلی پیشنهاد میکند که «تهران بدون تأخیر، باب مذاکرات مستقیم و شفاف با اروپاییها را باز کند و از کارشناسان بلندپایه آژانس دعوت کند».
از نگاه این مفسر ارشد حوزه بینالملل، «تعلل کنونی تهران در تصمیمگیری، پیامدهای خوبی نخواهد داشت». در عین حال او یادآور میشود که «یکی از گزینههای مطرحشده، تمدید ششماهه برای فعالسازی مکانیسم ماشه است، اما در شرایط فعلی بعید به نظر میرسد چنین گزینهای روی میز فعال و پابرجا باشد». علی بیگدلی با اشاره به سخنان عباس عراقچی، وزیر امور خارجه، پیرامون روایتهای اغراقآمیز مکانیسم ماشه، معتقد است «اظهارات اخیر او در جهت آرامسازی فضای داخلی و کاهش نگرانیها نسبت به این اتفاق (فعالسازی مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامهها) بوده است». ضمن آنکه به باور این استاد دانشگاه، «برخی مقامات تلاش دارند شرایط را کماهمیت جلوه دهند، اما واقعیت آن است که با فعالشدن مکانیسم ماشه، تحریمهای سنگینتری علیه ایران اعمال خواهد شد و در این میان، روسیه و چین نیز نمیتوانند مانعی جدی بر سر راه غرب ایجاد کنند».
این تحلیلگر ارشد مسائل اروپا تأکید میکند «راهبرد فعلی ایران، عملا گزینهای جز مذاکره سریع با اروپا باقی نگذاشته است». او هشدار میدهد «ادامه مسیر فعلی میتواند اسرائیل را نیز جسورتر کند». بنابراین از منظر او، «گرچه آمریکا در شرایط کنونی تمایلی به جنگ مستقیم ندارد، اما اسرائیل در صورت خروج از بحران غزه و کاهش فشارهای داخلی، ممکن است گزینه حمله به ایران را با جدیت دنبال کند».
بیگدلی در مقام کارشناس ارشد مسائل حوزه بینالملل، «وضعیت کنونی ایران را ترکیبی از مشکلات اقتصادی، فشارهای ژئوپلیتیک و تهدیدات امنیتی توصیف میکند و یادآور میشود که «احتمال کشیدهشدن دامنه بحرانها به مناطق حساس همچون جزایر سهگانه نیز وجود دارد و این مسئله باید جدی گرفته شود». با چنین قرائتی، بیگدلی تصریح میکند «یکی از بزرگترین اشتباهات سیاست خارجی ایران، ازدستدادن جبهه اروپا بوده است؛ جبههای که اگرچه هنوز امکان بازسازی روابط با آن وجود دارد، اما این فرصت بسیار محدود و رو به پایان است».
این مفسر ارشد حوزه سیاست خارجی به صراحت میگوید: «اگر همین امروز ابتکار عمل برای مذاکره مستقیم با وزرای خارجه اروپا در دستور کار قرار گیرد، هنوز امکان بازگرداندن اروپا به میز مذاکره وجود دارد. اما هرچه زمان بیشتری بگذرد، این مسیر دشوارتر خواهد شد و اروپا بهانههای بیشتری برای پیوستن به مواضع آمریکا و اسرائیل خواهد یافت». او با اشاره به اظهارات وزیر خارجه فرانسه، ژان بارو، که بر لزوم شفافسازی درباره غنیسازی ۶۰ درصدی و همکاری کامل با آژانس تأکید کرده بود، خاطرنشان میکند که اروپا در حال حاضر سه مطالبه اصلی دارد که مشتمل بر «توقف غنیسازی فراتر از سقف تعیینشده، شفافیت در فعالیتهای موشکی، و محدودسازی نقش نیروهای نیابتی ایران در منطقه».
از این رو علی بیگدلی، در بخش دیگری از گفتوگو با «شرق» متذکر میشود که «ایران باید از بیان مواضع سیاسی توسط غیرسیاسیون پرهیز کند». در راستای این تحلیل انتقادی، استاد دانشگاه شهید بهشتی ادامه میدهد که «در هیچ کدام از قواعد علم سیاست پذیرفته نیست که نظامیان به جای دیپلماتها مواضع سیاسی و حتی تهدیدهای نظامی را اعلام کنند. این رویکرد بهانههای بیشتری در اختیار اروپا و آمریکا قرار میدهد و جبهه آنان را در برابر ایران مستحکمتر میسازد». در پخش پایانی این گپ و گفت، بیگدلی مجددا تأکید دارد: «نزدیکی روزافزون جبهه اروپا، آمریکا و اسرائیل، خطری جدی برای ایران است و تنها راه جلوگیری از ورود پرونده ایران به مرحلهای غیرقابل بازگشت، بازگشت فوری به میز مذاکره با اروپا و تعامل سازنده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی است».
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.