|

حرف و حدیث‌های تاریخ

روایت‌های تاریخی و همبستگی ملت‌ها

اگر تاریخ به معنای امری قطعی تلقی شود که در گذشته رخ داده و به اتمام رسیده است، آن‌گاه تنها یک برداشت از آن ممکن خواهد بود این اما نگاهی تقلیل‌گرایانه است که نفس چندمعنابودن واژه تاریخ را زیر سؤال می‌برد. از واقعه‌ای یکسان می‌توان روایت‌های متفاوت و حتی متضاد به دست داد و چگونگی فهم این روایت‌ها نیز می‌توانند متفاوت باشند.

روایت‌های تاریخی و همبستگی ملت‌ها

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: اگر تاریخ به معنای امری قطعی تلقی شود که در گذشته رخ داده و به اتمام رسیده است، آن‌گاه تنها یک برداشت از آن ممکن خواهد بود این اما نگاهی تقلیل‌گرایانه است که نفس چندمعنابودن واژه تاریخ را زیر سؤال می‌برد. از واقعه‌ای یکسان می‌توان روایت‌های متفاوت و حتی متضاد به دست داد و چگونگی فهم این روایت‌ها نیز می‌توانند متفاوت باشند. جرمی بلک در کتابی که با عنوان «تاریخچه تاریخ» به فارسی منتشر شده، با تکیه بر همین نکته، به سراغ طیفی از نهادها و افرادی رفته که گذشته را روایت کرده‌اند.

نویسنده در دیباچه اثر به احیای ناسیونالیسم در سال‌های اخیر اشاره کرده و می‌گوید ظهور دوباره ناسیونالیسم از نظر ایدئولوژیکی تا حد زیادی ریشه در روایاتی دارد که برای تاریخمندکردن ملت‌ها تألیف شده‌اند. او می‌گوید واکاوی این وضعیت هم به گذشته و هم به حال پرتوی می‌افشاند و راهی برای بازبینی تاریخ و هویت مورخان می‌گشاید. «تاریخچه تاریخ» به عمد برای «این روزگار پرشتاب، به اختصار نوشته شده است» اما کتابی است که نه فقط به امروز بلکه به برداشت‌هایی که به شکل‌دادن جهان این قرن کمک می‌کنند بسیار مربوط است.

نویسنده در پیشگفتار کتاب به مسئله‌ای اشاره کرده که همچنان پابرجاست: جنگ روسیه و اوکراین و روایتی که پوتین پیش‌تر از تاریخ دو کشور ارائه کرده بود. به باور نویسنده این روایت نمونه‌ای آزاردهنده از استفاده یا سوء‌استفاده از تاریخ است. او می‌گوید درک کنونی ما از تاریخ، یا چگونگی تأثیر رخدادهای تاریخی بر اکنون، مضمونی است که به طرز فزاینده‌ای هم بر تجربیات ما از تاریخ اثر می‌گذارد و هم بر بحث‌هایی که درباره تاریخ در جوامع انسانی به میان می‌آوریم. او به نمونه‌ای دیگر هم اشاره می‌کند و آن تحریف تاریخ توسط ترامپ است.

در چنین بستری جرمی بلک در کتابش تاریخ را گفتمانی ممتد می‌داند و می‌گوید این اثر را مشخصا در واکنش به چنان اندیشه‌هایی نوشته است. رویکرد به تاریخ از جنبه‌های عمومی، از جمله مثلا خوراک و پوشاک گذشتگان، همیشه مورد توجه و علاقه بوده و چنان گسترش یافته که سایر شاخه‌های فعالیت بشری را نیز شامل می‌شده است. ازاین‌رو ما می‌توانیم روش‌های بازنمود رخدادهای گذشته را چنان بپرورانیم که در زندگی امروزمان ملموس به نظر بیایند. نویسنده توضیح داده که مثلا تلویزیون در نمایش زندگی روزمره و کمابیش عادی و نه چندان پرشور گذشتگان، نقش مهمی ایفا کرده است اما نگاه صنعت سینما عموما متوجه جنبه‌های هیجان‌انگیزتر تاریخ و نقاط اوج روایت‌های غیرمعمول، چه در حوزه رفتار فردی و چه در زمینه وضع اجتماعی، بوده است. ژانرهای دیگر نیز همین مسیر را طی کرده‌اند. داستان‌های کارآگاهی که عمدتا از سده نوزدهم با جنایات همان عصر آغاز شدند، دامنه‌شان گسترش یافته است و از روزگار باستان تا سا‌ل‌های اخیر را دربرمی‌گیرد.

نویسنده در ابتدای اثرش به «غربی‌سازی» اشاره کرده و درباره آن نوشته: «غربی‌سازی، از نظر اثرگذاری بر بحث تاریخ به‌طورکلی و به‌صورت خاص در کاربرد گسترده‌تر در مقیاس جهانی، موفق نبوده است. این امر فقط مختص محتوا نیست، بلکه شامل روند هم می‌شود. منظور از روند همان زمان‌بندی رخدادها در بنیادی‌ترین شکلش یعنی عصر باستان، عصر میانه، نیمه نخست عصر مدرن و نیمه دوم عصر مدرن، یا زمان‌بندی قدیمی‌تر یعنی عصر حجر، عصر برنز و عصر آهن است. شاید بتوانیم بگوییم عصر آهن جایش را داده به عصر فولاد، عصر پلاستیک، و عصر ریزتراشه».

نکته دیگر این است که تاریخ، به تصریح یا به تلویح، حتی اگر به معنای دقیق کلمه به‌طور قطعی و مستقیم در سیاست شرکت نکند، دست‌کم به معنای کلی کلمه به ارزش‌های سیاسی آمیخته می‌شود. با توجه به این نکته نویسنده ادعا کرده که تاریخ آگاهی از نظر زمانی، جغرافیایی و محتوایی یکدست نیست. رویکرد یکدست، رویکردی که پرورده یک فضای سفید و سیاه درست و نادرست، یا دارای اولویت‌های سیاسی روشن و کمابیش خودکار باشد، مشکل‌آفرین است اما رواج فراوان دارد.

موضوع بعدی مورد اشاره نویسنده این است که ضرورت دارد رویکردهای مردم‌پسند و نخبه‌پسند و پس‌زمینه‌ها و ساختارهای گوناگون تاریخ‌نگاری، مشخصا فرهنگ چاپ را در نظر داشته باشیم بی‌آنکه لازم باشد مرزبندی آشکاری میان رویکرد نخبه‌پسند و مردم‌پسند قائل شویم: «واقعیت این است که در تاریخ‌نگاری، چنین مرزبندی‌هایی اگر به‌صورت صلب و قالبی مطرح شوند، فهم ما را از تاریخ محدود می‌کنند.

پس مفیدتر است چنین مرزبندی‌هایی را به شکل پیشنهادهای تفسیربردار بیان کنیم. در عمل، برای همه گروه‌ها، تاریخ کاوشی است برای یافتن معنا و هویت، و همین کاوش است که حافظه فردی و جمعی ما را رقم می‌زند. در هر جامعه‌ای، حافظه‌هایی شکل می‌گیرند که به روش درک ما از خودمان شکل می‌دهند. ما با کسب اطلاعات از گذشته، یعنی از فراسوی خودمان و تجربیاتمان، می‌کوشیم بفهمیم و تفسیر کنیم کیستیم و که می‌توانیم باشیم. پس سروکار این فرایند با برداشت ما از کیستی تاریخی ماست، و این بخشی از ملات جامعه است. روایت‌های مشترک نقش مهمی در همبستگی ملت‌ها و گروه‌های درون‌کشوری یا میان‌کشوری دارند».

جرمی بلک تأکید دارد که روایت واژه‌ای کلیدی است، زیرا تاریخ شفاهی در فرایند بازیابی زمان مسکوت نقش اساسی دارد. منظور از زمان مسکوت برهه‌ای است که تاریخ چه به شکل مستقیم و چه به شکل سینه به سینه بازیافتنی است، اما برای بخش عمده زمانی که از سر ما گذشته است، این بازیابی ممکن نیست، یا قبلا ممکن بوده منتها از مسیری جز مراجعه به روایات شفاهیِ مانده از گذشته. در عوض، گذشته را باید از رهگذر باستان‌شناسی و علومی مانند زمین‌شناسی سطحی کاوید. اینکه بهترین راه برای فهم گذشته و حالِ دوره‌های تاریخی کدام است روشن نیست، همان‌طورکه روشن نیست در چارچوب ساختارهای رسمی تا چه عمقی می‌توانیم تاریخ را در قالب یک موضوع دانشگاهی یا غیره بکاویم.

دموکراسی تاریخی مفهوم دیگری است که نویسنده با اشاره به آن می‌گوید در دموکراسی تاریخ، مجموعه‌ای از نیروها، انگیزه‌ها و عناصر، از دولت گرفته تا خانواده، و از نهاد دین گرفته تا خویشتن، می‌توانند در خوانش و فهم و تفسیر تاریخ نقش داشته باشند.

کتاب شامل پیشگفتار و 9 بخش با این عناوین است: روایت‌های بنیاد و زمان مقدس، چاپ و تاریخ‌جامع‌های نوین، نفی گذشته، گذشته‌های نو، چالش ملت‌ها، تاریخ در عصر جنگ سرد طولانی 1917-1989، روش‌هایی برای عصر نوین، راهکارهای چندگانه تاریخ و به سوی آینده.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.