ایرانی تنها نیست
روز اول و دوم که گذشت، برخی تصمیم گرفتند تهران را ترک کنند. در نزدیک خانه یا محل تعدادی ویرانی به بار آمده بود. در میانه کار و زندگی موشکها و پهپادها حمله کرده بودند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
روز اول و دوم که گذشت، برخی تصمیم گرفتند تهران را ترک کنند. در نزدیک خانه یا محل تعدادی ویرانی به بار آمده بود. در میانه کار و زندگی موشکها و پهپادها حمله کرده بودند. برخی عزم جزم کردند که بروند پیش دختر و پسر یا مادر و پدر خود. برخی تصمیم گرفتند بمانند برای کار یا خانه خود. اینستاگرام هنوز برقرار بود و بسیاری از خداحافظ خانه قشنگم نوشتند. آنان نوشتند که با گریه در حال ترک خانه خود هستند و بهزودی برخواهند گشت. صف طولانی خروج از تهران اشک بسیاری را درآورد. خیابان خلوت طالقانی و حتی جردن و خیابانهایش که دیگر پرنده پر نمیزد. انگار دل همه ریشریش بود. اما این همه تهران نبود؛ زیر پوست شهر زندگی در تهران جریان داشت و دارد.
فقط صف نانوایی نبود، بوی عطر نان هم بود. فقط صف طولانی بنزین نبود، آن پدر و دختری که هندوانه در صف بنزین پخش میکردند هم بودند.
فقط پیچخوردن چندباره صف بنزین نبود، آن کسی که داشت برای ماشین بغلدستی خاطره تعریف میکرد هم بود.
درست است که تعدادی از دزدها به مناطق موشکزده و آسیبخورده یواشکی سرک میکشیدند و بیرحمانه به چپاول میپرداختند، اما آن جمع زیادی که درهای خانههای خود را بیدریغ برای مسافران باز میکردند هم بود.
حالا آدمها در مترو و تاکسی به یکدیگر لبخند میزنند و جملات امیدوارکننده میگویند تا اضطراب این روزها کمتر شود. دیگر کمتر از بحثهای داخل تاکسی خبری بود که از گرانی و... گفته میشد. حالا انگار قرار بود همین تعدادی که در پایتخت مانده بودند، بیشتر همدیگر را دلداری دهند. انگار هر آن کس که مانده رسالتی برای خود تعریف کرده است. براساس آنچه از ترافیک جادهها مشخص شده است، شهرهای شمالی استان گیلان و مازندران پذیرای مسافران هستند و آنچه در این میان بیش از هر چیز جلب توجه میکند، رفتار گرم جامعه میزبان با مسافران است. فهرست بالابلند مکانهایی که در شهرهای شمالی به رایگان در حال پذیرایی هستند، بار دیگر نقطه عطفی بود بر ایرانیبودن. رفتاری که نشان داد همدلی مردم ایران واقعی است و خیلی بیشتر از فضای مجازی.
در فضای واقعی بود که مردم شهرهای مختلف صبورانه در صفهای نان که بیش از ۱۵۰نفره بود، ساعتها ایستادند بدون آنکه به یکدیگر پرخاش کنند یا به میهمانان شهرشان بیاحترامی کنند.
در فضای واقعی بود که مردم تابلوی اسکان رایگان در دست گرفتند و گوشه جاده ایستادند.
در فضای واقعی بود که فروشندگان سود خود را کاهش دادند و با همان قیمت خرید محصولاتشان را به مسافران فروختند.
در فضای واقعی بود که دقایق انتظار برای گشتن در جادهها توسط مأموران امنیتی را تحمل کردند و در فضای واقعی بود که با پیامک و تلفن حال همدیگر را در روزهای بیاینترنتی جویا شدند.
این شکل از همدلی و همیاری، نشاندهنده سرمایهای عمیق است؛ سرمایهای که در روزهای عادی شاید کمتر دیده شود، بهخصوص از مردمی که بهشدت از بالادستیها عصبانی هستند.
اما عجیب این بود که در فضای مجازی هم رگههایی از این همدلی به چشم میخورد.
با آغاز تجاوز اسرائیل به خاک ایران، طبق معمول به سیاق سایر اتفاقات مهم، شبکههای اجتماعی ازجمله اینستاگرام و شبکه ایکس نخستین محل واکنش کاربران برای محکومکردن این حمله و پس از آن همدلی جمعی بود. اینستاگرام بهعنوان پرمخاطبترین بستر تصویری در ایران، در نخستین ساعات پس از این تجاوز آشکار به خاک کشورمان شاهد موج گستردهای از استوریهای سیاهرنگ، تصویر پرچم ایران، عکس مجروحان و پیامهای همبستگی بود. برخی از هنرمندان، فعالان اجتماعی، ورزشکاران و کاربران عادی با بازنشر تصاویر مختلف، صفحههای مجازی خود را به بستر اعتراض، سوگواری و ابراز همدردی تبدیل کردند. پیامهایی مانند «ایران تنها نیست»، «برای وطن ایستادهایم»، «همه چشمها به ایران» و... در طیف گستردهای از صفحات به اشتراک گذاشته شد.
در شبکه ایکس اما فضای واکنشها ترکیبی از تحلیلهای سیاسی، بازنشر اخبار فوری و موجهای احساسی در قالب ترندهای همدلانه است. علاوه بر آن، ایرانیان مقیم خارج از کشور نیز با انتشار توییتهایی به زبان انگلیسی، تلاش میکنند تا صدای مردم ایران را به مخاطبان بینالمللی منتقل کنند.
برخلاف برخی بحرانهای گذشته که شبکههای اجتماعی به میدان دوگانگی و تنش تبدیل میشد، اینبار رفتار جمعی کاربران عمدتا مبتنی بر اتحاد، همدلی، اعلام انزجار از کودککشی اسرائیل و... است. محتوای غالب، از جنس تخریب و جدایی نیست، بلکه بر مدار همیاری، سوگواری جمعی و تأکید بر قدرت مردم ایران منتشر میشود.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.