چگونه مردمی که قنات میساختند، گرفتار کمآبی شدند؟
ایران سرزمینی است که تمدن با محوریت آب در آن شکل گرفت: قناتها، آبانبارها، باغهای ایرانی و بهتبع آن باغشهرها نمودی از حکمت منظر ژرف مردم این سرزمیناند. اما امروز، همان مردمانی که قنات حفر کردند تا آب منتقل کنند و به سطح بیاورند، با بحران کمآبی مواجهاند. این نوشته کوتاه اما مستند به پرسش اصلی میپردازد: از دید معماری منظر چرا ایران به بحران بیآبی کشیده شده و کدام راهحلهای رایج اشتباهاند؟
به گزارش گروه رسانهای شرق،
محمدرضا سرتیپیاصفهانی، سامان قیدی -پژوهشگران معماری منظر: ایران سرزمینی است که تمدن با محوریت آب در آن شکل گرفت: قناتها، آبانبارها، باغهای ایرانی و بهتبع آن باغشهرها نمودی از حکمت منظر ژرف مردم این سرزمیناند. اما امروز، همان مردمانی که قنات حفر کردند تا آب منتقل کنند و به سطح بیاورند، با بحران کمآبی مواجهاند. این نوشته کوتاه اما مستند به پرسش اصلی میپردازد: از دید معماری منظر چرا ایران به بحران بیآبی کشیده شده و کدام راهحلهای رایج اشتباهاند؟
قنات؛ فناوریای که باعث بقا شد، چرا فروکش کرد؟
قناتها سیستمی متوازن و حیاتبخش بودند: برداشت آب متناسب با ظرفیت تغذیه سفرههای زیرزمینی، توزیع عادلانه نظاممند (تقسیم آب توسط میراب) در بافت روستایی و تلفیق با باغسازی و کشاورزی محلی. این سامانه در بستر یک رفتار جمعی و قواعد محلی کار میکرد و با الگوهای سکونت و منظر هماهنگ بود. اما از اواخر قرن بیستم، تشدید سه روند باعث تضعیف قناتها شد: حفر چاههای عمیق با پمپاژ مکانیکی، تغییر الگوی کشت به محصولات با نیاز آبی زیاد و کاهش روند طبیعی تغذیه سفرههای زیرزمینی. مطالعات مروری نشان میدهد که قناتها تا زمانی پایدارند که برداشت از سفره زیرزمینی در حد ظرفیت تجدید پذیرش بماند، چیزی که در عمل اتفاق نیفتاد.
مظنون اصلی: افت تغذیه و برداشت فراتر از ظرفیت
تحقیقات ملی و بینالمللی روشن کردهاند که کاهش بارش مؤثر و افت نرخ تغذیه سفرههای زیرزمینی یکی از مهمترین دلایل کاهش منابع آب زیرزمینی در ایران است. مطالعهای که از دادههای چاه، چشمه و قنات استفاده کرده، نشان داد که تغذیه سالانه سفرهها بهطور قابلتوجهی کاهش یافته است؛ یعنی همزمان هم با کاهش ورودی و هم با افزایش خروجی (برداشت) مواجه هستیم. همافزایی که باعث افت سطح آب و خشکشدن قناتها شده است. همزمان، برآوردها نشان میدهند که زیادی برداشت آب زیرزمینی اصلیترین عامل کاهش ذخیره آب زیرزمینی است؛ پس از دوره خشکسالیها، افت ذخیره تشدید شده و مناطق بزرگی به «ممنوعه» شدن حفر چاهها و فرسایش منابع منتهی شده است.
خطاهای طراحی منظر و سیاستگذاری شهری-کشاورزی
از دیدگاه معماری منظر و برنامهریزی فضایی، چند خطای استراتژیک بارها تکرار شده که بحران را عمیقتر کردهاند:
تمرکز بر سازههای بزرگ (سدسازی غیرهماهنگ) و تغییرات اقلیمی: سدهای بزرگ با اهداف اصلی تولید برق یا ذخیره آب ساخته شدند، اما تبخیر ذخایر در اثر گرمای اقلیم غالب ایران و بعضا انتخاب جانمایی نامناسب سدها و حوضههای بالادستی باعث شد کارایی این سازهها در مدیریت آب کاهش یابد. پیامدها شامل کاهش جریانهای پیوسته، خشکشدن تالابها و اختلال در تغذیه سفرههاست.
سیاست خودکفایی آبمحور کشاورزی: حمایت از کشت محصولات بعضا کمارزش با نیاز آبی بالا و افزایش سطح زیر کشت (که با اصول کشت پایدار و خشک تاریخی ایرانیان در باغسازی و کشاورزی مغایر است) با یارانهها و قیمتگذاری نامناسب آب، باعث برداشت بیش از حد و صادرات محصولاتی که مقادیر زیادی آب داخلی (آب مجازی) را مصرف میکنند، شده است. این الگو اقتصادی-فضایی منظر را تغییر داد: زمینهای سنتی باغی و مرز روستا-شهر به صورت وسیع به محل کشت با هدف وسیع اقتصادی تبدیل شدند.
گسترش شهرنشینی بدون برنامه و پوشش سطحی بیرویه: توسعه شهرها (و تغییر ماهیت پایدار باغشهرهای ایرانی) بدون توجه به حوضههای آبریز، افزایش سطوح غیرقابل نفوذ و قطع مسیرهای طبیعی نفوذ باران به سفرهها، فرایند بازتغذیه را مختل کرده است. مطالعات تغییر کاربری زمین در شهرهای ایران نشان میدهد روند توسعه شهری مستقیما با تغییرات الگوهای هیدرولوژیک محلی مرتبط است. افزایش شهرنشینی در صورتی که بدون برنامه باشد، همزمان تقاضای مصرف آب را نیز افزایش میدهد.
ساختار نهادی پراکنده و تکهتکهبودن مدیریت منابع: چندین نهاد جدا از هم، با انگیزهها و هدفهای متفاوت، در مدیریت آب دخیلاند؛ فقدان مدیریت کلنگر و ناتوانی/ کمتوانی علمی یا عملی در اعمال سیاستهای قاعدهمند و مبتنی بر داده، اجرای تدابیر اثرگذار را مختل کرده است.
صنایع و توسعه غیرمکانمند آنها: توسعه صنعتی لازمه زندگی امروز، تولید سرمایه، رقابتپذیری در اقتصاد جهانی و سهولت زندگی است اما چنانچه جانمایی آن به بستر محیطی و اجتماعی توجه نکند (مکانمحور نباشد) میتواند منابع همچون آب را از بین برده یا کیفیت آن را کاهش دهد.
راهحلهای اشتباه مرسوم؛ چرا ردشان میکنیم
افزایش تعداد سدها و انتقال بینحوضهای آب بدون تحلیل بلندمدت: ذخیره سطحی در مناطق گرم میتواند تبخیر را افزایش داده و فرصت را برای نفوذ آن کاهش دهد. در کنار آن، انتقال آب بین منطقهای بدون توجه به تأثیرات بلندمدت اقلیمی باعث تشدید پیامدهای اکولوژیکی، اجتماعی و کاهش پایداری خواهد شد. پمپاژ بیشتر و حفر چاههای عمیق برای «حل موضعی»: این اقدام به طور موضعی و موقت فقط حل مشکل را به تعویق میاندازد، باعث فرونشست زمین و تخریب اکوسیستمهای وابسته میشود. راهحلهای تکبعدی مبتنی بر نگاه تکنوکراتیک، پوزیتویستی و مدرنیستی: فناوری زمانی مفید است که با تغییر الگوی کاربری زمین، قیمتگذاری دقیق آب و اصلاح کشاورزی همراه شود. در صورتی که به جنبههای گوناگون موضوع به مثابه جزایر منفک از هم توجه کنیم و برنامه کلان همهجانبه حضور نداشته باشد، اقدامات دچار همپوشانی، موازیکاری و حتی تعارض میشود. بنابراین نگاه باید کلنگر باشد تا همافزایی قدرت، دقت، اثربخشی و سرعت راهحل را بالا ببرد.
راهحلهای منظرمحور و تدبیر بازساخت آبی
معماری منظر با رویکردی کلنگر و فرارشتهای میتواند نقش پلی میان دانش ضمنی و محلی برآمده از تاریخ زیست و اقلیم بومی و راهکارهای نوین را ایفا کند. برخی از پیشنهادها، مبتنی بر شواهد علمی و تجربههای محلی، چنیناند: بازتوانی قناتها و مدیریت تجمعی سفرهها: بازسازی قناتهای کارا، ترکیب با مدیریت کمّی برداشت و تعیین سهم آب محلی میتواند به احیای تعادل کمک کند، البته نه بازگرداندن کامل به گذشته، بلکه تلفیق سنت و تکنولوژی. توجه به اکوسیستم بستر نیز باید به دقت مورد پایش قرار گیرد تا این بازتوانی با حل یک مشکل، معضلات دیگری به بار نیاورد. طراحی منظر حساس به آب (water-sensitive landscape design): در شهرها، اصلاح الگوی کالبدی نفوذپذیری سطوح، سامانههای بازتغذیه (مثل تالابهای مصنوعی و گودالهای کنترل رواناب) میتواند بازتغذیه سفرهها را افزایش دهد. این مداخلهها همزمان با ارتقای کیفیت منظر شهری و کاهش خطر سیلاب عمل میکنند. بازتعریف الگوی کشت و سیاستگذاری مبتنی بر آب مجازی: تعیین سیاستهای تشویقی یا حتی الزامآور برای کشت محصولات کممصرف (آب) و اصلاح قیمتگذاری آب در کشاورزی (حذف یارانههای مخرب)؛ در عین حال حمایت از کشاورزی محلی و باغ پایداری که با منظر منطقه همخوانی دارد. بهرهمندی از سیستمهای نوین کشت و آبیاری و بهینهسازی آن بسیار ضروری است. مدیریت حوزهای و مشارکت جوامع محلی: احیای نهادهای محلی مدیریت آب (نمونههای تاریخی کدخدامنشی/قناتداری/ میرآبی) در قالب سازوکارهای معاصر و ادغام دانش سنتی منظر و دادههای علمی در برنامهریزی منطقهای. فرهنگسازی و بازگردانی ارزش آب و ضرورت مصرف بهینه آن به اذهان مردم یکی از کلیدیترین، مؤثرترین و کارآمدترین راههای حل مشکلات از جمله تنشهای آبی است. مقیاسبندی راهحلها، از پلاک تا حوضه آبریز: طراحی منظر باید در سه مقیاس پارسل/روستا، شهر و حوضه آبریز پیگیری شود؛ راهحلهای کوچک (بارانگیرها، باغهای نفوذی، باغبام) باید با سیاستهای کلان (تغییر کاربری، تنظیم برداشت و نظام پایدار کشت) همزمان و در راستای یک رویکرد کلان کلی باشد تا مؤثر واقع شود.
منظر ایرانی، بین خرد گذشته و تصمیم امروز
متخصصان منظر بر این باورند که ایران هنوز منابع و دانش بالقوهای برای عبور از این بحران دارد (همانگونه که قرنها با امکانات کمتر سرزمین خشک خود را قابل زیست کرده بود)؛ اما این مهم تنها با بازشناسی نقش منظر- نه فقط بهعنوان تزئین شهری بلکه بهعنوان ساختار کاربردی-معنایی در مدیریت آب- ممکن است. بازگرداندن اندیشه قنات، اصلاح الگوی کشاورزی، اجرای راهحلهای آبمحور در طراحی شهری و ایجاد حکمرانی یکپارچه، مسیر خروج از این بحراناند. اگر سیاستگذاران به جای تکرار نسخههای فنی کوتاهمدت، سراغ تلفیق حکمت بومی و دانش نوین بروند، میتوانیم امید داشته باشیم آن مردمی که روزگاری قنات ساختند، دوباره با آبی قابل اطمینان و منظری پایدار روبهرو شوند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.