|

انصاف، عقلانیت و خیر عمومی‌ خواسته ملت ماست

اوایل همین هفته خانم میانسال و خوش‌فکری از اعضای گروه متین تلگرامی‌مان، بسیار معتقد و متدین‌ و در ضمن نویسنده‌ای قابل و توانا، دو عکس مربوط به مسابقه دو‌ همگانی زنان در تهران‌ تابستان ۱۳۷۸‌ و مسابقه دو‌ ماراتن کیش همین روزها را گذاشته و زیرش نوشته بود: مقایسه این عکس‌ها نشان می‌دهد هر چقدر هم طولانی و زمان‌بر، ولی جامعه راه خودش را می‌رود... .

اوایل همین هفته خانم میانسال و خوش‌فکری از اعضای گروه متین تلگرامی‌مان، بسیار معتقد و متدین‌ و در ضمن نویسنده‌ای قابل و توانا، دو عکس مربوط به مسابقه دو‌ همگانی زنان در تهران‌ تابستان ۱۳۷۸‌ و مسابقه دو‌ ماراتن کیش همین روزها را گذاشته و زیرش نوشته بود: مقایسه این عکس‌ها نشان می‌دهد هر چقدر هم طولانی و زمان‌بر، ولی جامعه راه خودش را می‌رود... . او که مادر سه جوان برومند و موفق است‌ و علاقه زیادی به طبیعت‌گردی و کوه‌نوردی‌ دارد، اضافه کرده بود: «من دونده‌های زیادی را فالو می‌کنم. امروز تقریبا همگی در ماراتن کیش شرکت کرده بودند. از دیدن فیلم‌هایشان لذت می‌بردم و در خیالم، خودم را هم در پیست ماراتن تصور می‌کردم. از هر‌کدام نکته‌ای ورزشی می‌آموختم. فقط چند ثانیه به پوشش‌های‌شان توجه کردم. طبیعتا همگی لباس‌های ورزشی پوشیده بر تن داشتند و بعضی‌ها با حجاب کامل سر بودند و بعضی با روسری کوتاه یا اسکارف و بعضی با موی باز. از اینکه این‌همه ورزشکار با عقاید مختلف به یک هدف فکر می‌کنند و برای سلامتی‌شان تلاش می‌کنند، خیلی خوشم آمد. به این هم فکر کردم که همین رویداد ورزشی‌ می‌تواند چقدر آورده اقتصادی برای کیش و کشورمان داشته باشد». به همین سادگی... .

به یاد یادداشت‌های قبلی خودم در همین روزنامه وزین «شرق» افتادم که چطور ماراتن‌های تهران با مبدأشان در مقابل درِ ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) و بستن درهای تهران رو به تردد خودروها را برای ترویج و تشویق دوچرخه‌سواری در مسیرهای شرقی-غربی در مرکز شهر تهران‌ بارها تبلیغ کرده بودم. آری، تهران برند یک شهر جوان، پرنشاط و زیبا را می‌تواند در سطح جهانی برای خودش بسازد، به شرط آنکه مرتب در آن رویدادهای خوب برگزار شود و جذب ورزشکار و گردشگر کند. 

حتما یادتان هست آقایی را که پاییز سال گذشته در راه بازگشت به ایران از سمرقند و بخارا، در هواپیما کنار دست ما نشسته بود و می‌گفت که برای شرکت در مسابقه دو ماراتن به سمرقند آمده و ده‌ها میلیون تومان پول خرج کرده است. این حرف‌ها به‌تازگی به‌راحتی در جلسات مربوط به سبک زندگی شهری در دانشکده‌های شهرسازی دانشگاه‌های کشورمان نیز مطرح می‌شوند و مورد بحث و استقبال قرار می‌گیرند. و من شک ندارم که این موج شادی و سلامتی روزی نه خیلی دور، بسیاری از شهرهای ما را نیز در خود خواهد گرفت... . البته‌ ای کاش واقعیت هم به همین خوبی و روانی و بی‌مسئله پیش می‌رفت. ورزشکارهایی که ماه‌های طولانی تمرین‌های سخت داشتند تا به کیش بروند، نگران زمزمه‌هایی مبنی بر تعطیلی ماراتن بودند. گویا اول قرار بوده این ماراتن مثل هر جای دیگر دنیا مختلط باشد؛ اما بعد، تفکیک شده است. شروع ماراتن بانوان هم چند بار به تأخیر افتاده، ولی بالاخره انجام شده و اکثر ورزشکارها همان شب به شهرهای‌شان برگشتند. جنبه‌های اقتصادی نیز مهم بوده‌اند. جعفر بخشی نوشته است: آمار می‌گوید پنج هزار نفر آقا و خانم در دو ماراتن کیش شرکت کردند. اتفاقی که توانست در این کسادی بازار و بسته‌بودن دکان‌های پاساژها در جزیره بیش از ۲۵ هزار گردشگر را وارد کیش کند و خواب جزیره را در این پاییز بی‌رونق به هم بریزد. مسلم است که اگر چنین رویدادهایى در ایران محدود شوند، شرکت‌کنندگان به سمت ماراتن دوبی می‌روند و فرصتی دیگر از ما گرفته می‌شود، مانند مورد مسابقات جام جهانی قطر.

به هر حال دو ماراتن کیش اگرچه شوری برانگیخت و باعث شادی جمعیت کیش شد، اما حاشیه‌هایی نیز داشت. از خود می‌پرسیم در جامعه‌ای که برابری زن و مرد در آن مدت‌هاست جا افتاده، چرا همچنان هر اختلاطی بین زن و مرد در ایران باید نکوهش شود و آن را دستمایه هتک حرمت کنند؟ در جامعه‌ای که عملا در آن همه به هم احترام می‌گذارند و آقایان به طور کلی هرگز زنان بدحجاب را به چشم بد نگاه نمی‌کنند. در برابر این ادعا که در کیش کشف حجاب رخ داده و عفت عمومی جریحه‌دار شده، حتى مسئولان محلى در جزیره تأکید داشتند که گروه بانوان و آقایان در این مسابقه ورزشی کاملا جدا و در ساعت‌هاى مختلف دویده‌اند. همه می‌دانیم مردم به ورزش، شادی و تفریح نیاز دارند.

چرا باید با شادی مردم مخالفت شود؟ در کیش موقعیت جزیره و لجستیک بندری، امکانات ورزشی، گردشگری، سیاحتی، اقامتی، درمانی، تجاری و تفریحی یک گزینه مناسب و تمام‌عیار برای همکاری در میزبانی جام جهانی بود، اما اتفاق نیفتاد. از سود هنگفت ارزی و جذب گردشگر هم که بگذریم، رقابت و هم‌ترازی ایران با دیگر همسایگانش در رویدادهای مختلف، آرزوی هر ایرانی است. به دیگر موارد پیش‌آمده هم می‌توان اشاره کرد: ریختن به میهمانی خصوصی هنرمندان... یا منع ورود کلی آدم‌های عادی به دانشگاه‌ها... که برای من همین پریروز پیش آمد. وقتی از خانم مدیر مهربان دانشگاه اجازه گرفتم و او به‌سادگی گفت: اختیار دارید. خواهش می‌کنم! معلوم شد که دانشگاه دژ بلندی نیست و ماییم که بیخود می‌ترسیم... . خلاصه آنکه اگر انصاف، عقلانیت و خیر عمومی در مقوله ارتباطات اجتماعی بگنجند و نادیده گرفته نشوند، نه‌تنها هیچ حقی از آحاد ملت ضایع نخواهد شد، بلکه امید به آینده‌ای روشن جای بدبینی و فرار را خواهد گرفت.

 

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.