|

در تکریم وطن‌دوستان خارج‌نشین

جنگ 12روزه اسرائیل علیه ایران شگفتانه‌های بسیاری با خود داشت. از پشت‌کردن جمهور ایرانیان به دشمن و مأیوس‌کردن او در پذیرش دعوت به شورش تا کمک جوانمردانه زندانیان به زندان‌بانان زیر آوار مانده‌، از همدلی قشرها و طیف‌های گوناگون جامعه با یکدیگر و همه آنها با نیروهای مسلح، از سبقت‌جویی ایثارگرایانه نیروهای شجاع و رشید پدافند و موشکی در به‌کارگیری سامانه‌های دفاعی و آفندی به منظور صیانت از حریم کشور و تهاجم به دشمن تا مشارکت مردم در امر آواربرداری و عملیات امداد و نجات آسیب‌دیدگان و... همه و همه بخشی از آن شگفتانه‌ها بود.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

جنگ 12روزه اسرائیل علیه ایران شگفتانه‌های بسیاری با خود داشت. از پشت‌کردن جمهور ایرانیان به دشمن و مأیوس‌کردن او در پذیرش دعوت به شورش تا کمک جوانمردانه زندانیان به زندان‌بانان زیر آوار مانده‌، از همدلی قشرها و طیف‌های گوناگون جامعه با یکدیگر و همه آنها با نیروهای مسلح، از سبقت‌جویی ایثارگرایانه نیروهای شجاع و رشید پدافند و موشکی در به‌کارگیری سامانه‌های دفاعی و آفندی به منظور صیانت از حریم کشور و تهاجم به دشمن تا مشارکت مردم در امر آواربرداری و عملیات امداد و نجات آسیب‌دیدگان و... همه و همه بخشی از آن شگفتانه‌ها بود.

اما شگفتانه دیگری که بیرون از مرزها به منصه ظهور رسید، همانا ناظر بر اقدامات ملی و میهن‌دوستانه طیف وسیعی از ایرانیان نوعا مخالف مقیم خارج، اعم از تبعیدی و مهاجر است که این یادداشت به آن می‌پردازد. این هم‌وطنان که گاهی بیش از نیمی از عمر خود را در غربت به سر برده و حتی افرادی از آنها زخم‌هایی به تن دارند، با وجود پراکندگی جغرافیایی و گوناگونی نحله‌های فکری، در هنگامه تجاوز به سرزمین پدری، به خود آمدند و آن بند نافی را که به هم پیوندشان می‌داد، یافتند و صدای واحدی از خود ساطع کردند. 

شاید گفته شود که تلاش ایرانیان خارج از کشور در راستای رساندن صدای بلند اعتراض به تجاوز ددمنشانه دشمن به کشورشان کار شاقی نبوده و چندان درخور تقدیر نیست، چراکه همین خارج‌نشینی و دوری از صحنه نبرد، آنها را از خطر مصون داشته و طبعا هزینه‌ای برایشان به همراه نداشته است. قدری واقع‌بینی، مهر باطل بر گزاره پیش‌گفته می‌زند. این دست‌کم به دو دلیل است؛ نخست آنکه بخش عمده‌ای از کسانی که خود را اپوزیسیون جمهوری اسلامی می‌نامند، به‌شدت بدخیم‌اند. گنده‌لات‌های آنها مواجب‌بگیرهای بددهن و اوباش رضا پهلوی یا ورشکسته‌های به تقصیر باند رجوی‌اند. ابواب جمعی همین دو گروه کافی است حرفی از دهان یک ایرانی خارج‌نشین بیرون بیاید که به مذاق‌شان خوش نیاید؛ آن موقع است که حساب آن بنده خدا با کرام‌الکاتبین است.

او را چنان می‌نوازند که به این صرافت بیفتد که دیگر آفتابی نشود. بنابراین آشکار است که در چنین فضایی، میهن‌دوستان خارج‌نشین مدنظر تا چه حد در معرض آزار و ایذا و خشونت کلامی و سرزنش و نکوهش آن موجودات فضایی قرار دارند. دیگر آنکه با توجه به حاکم‌بودن فضای منفی علیه کشورمان در نظام حکمرانی کشورهای متوقف‌فیه این میهن‌دوستان (نوعا کشورهای غربی)، امنیت شغلی این دسته از هم‌وطنان هم به مخاطره می‌افتد. کشورهای غربی برخلاف آنچه وانمود می‌کنند، وقتی پای منافع‌شان به میان می‌آید، حاضر می‌شوند از اصول خود هم بگذرند.

روابط سرد این کشورها با تهران و روابط غش‌کرده به سوی اسرائیل آنها با تل‌آویو کار را برای ایرانیانی که به‌طور آشکار مراتب علاقه‌مندی و وابستگی خود به کشور زادگاه‌شان را نشان می‌دهند و رژیم جنایتکار صهیونیستی را دشمن می‌پندارند، سخت می‌کند. مهر ایران و زاویه با اسرائیل چیزی نیست که دست‌اندرکاران نظام‌های حکمرانی آن کشورها با آن کنار بیایند. مطالب فوق از اهمیت والای کنشگری سازنده هم‌وطنان میهن‌دوست حکایت دارد. نگارنده به سهم خود دست همه آنها را که سینه‌های‌شان را از کینه‌ها شستند و نرد عشق به میهن رنجور زخم‌خورده از حمله حیله‌گرانه همه‌جانبه دشمنان باختند، می‌فشارد و در برابر تک‌تک آنان سر تعظیم فرود می‌آورد و آنان را گرامی می‌دارد.

 

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.