راه دشوار سلامتی
گاهی فراموش میکنیم که هدف اصلی فعالیتهای روزانه ما بهویژه در حیطه شغلی و کسب درآمد، بیش از هر چیز دیگر، تأمین یا حفظ سلامت خود، افراد خانواده و اطرافیانمان است.
گاهی فراموش میکنیم که هدف اصلی فعالیتهای روزانه ما بهویژه در حیطه شغلی و کسب درآمد، بیش از هر چیز دیگر، تأمین یا حفظ سلامت خود، افراد خانواده و اطرافیانمان است. طبق دستهبندی موجود در هرم مازلو نیز که تمام نیازهای پایه زیستی تا متعالیترین خواستههای انسان را در بر میگیرد و اکثر موارد آن بدون هزینهکرد مالی قابل احصا نیستند، بدون استثنا میتوان تلاش در برآوردهکردن تکتک آنها را به نوعی مرتبط با حصول سلامت جسم و روان هر فرد دانست، بنابراین اهمیت بالا و توجه تام به در نظر گرفتن همه مفاهیم اقتصادی و دستوپنجه نرمکردن روزمره با آنها را میتوان مؤید وجود پیوستی ناگسستنی بین مباحث سلامتمحور ازجمله درجه کیفی و کمّی سلامت هر شخص، خانواده و جامعه با مبانی اقتصادی و مسائل مالی حاکم بر آن جامعه دانست. به نحوی که سطح سلامت فرد و خانواده و به تبع آن سطح تمام شاخصها و آمارهای مهم بهداشتی، پیشگیرانه و درمانی به طور مستقیم به وضع اقتصادی آن کشور وابسته است.
در همین راستا همواره سهم بودجه سلامت از جیدیپی یا دیگر نسبتهای شناختهشده مالی از بودجه سالانه در بخش بهداشت و درمان دولتها نیز بهعنوان شاخصی کلیدی در میزان توسعهیافتگی آنها محسوب میشود، اما توان مالی بالا یا عدد بزرگ بودجه در نظر گرفتهشده بهتنهایی کافی نیست. حتی در یک خانواده کوچک یا شرکت تولیدی نیز اگر میزان درآمد ماهانه عدد درخورتوجهی باشد، اما سرپرست خانوار یا مدیران ارشد مجموعه فاقد برنامهریزی مناسب یا مدیریت صحیح باشند، نهتنها سلامت افراد خانواده یا حیات اقتصادی شرکت تضمین نمیشود، بلکه ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد! موضوعی که میتوان آن را با تعمیمی ساده بر کل مراحل و تمام حلقههای زنجیره سلامت یک جامعه نیز حاکم دانست.
روندی که از برنامهریزی کلان، بودجهبندی و قانونگذاری آغاز میشود و در مراحل گوناگون اجرا، اعم از آموزش کادر درمان و آمادهسازی زمینههای پیشگیرانه تا تجهیز مراکز درمانی، تأمین دارو و دیگر ملزومات مربوطه را در بر میگیرد و به فرض تأمین مالی کافی و تخصیص بهموقع بودجه، با اندک تفاوتی در رویکردها و سیاستگذاریها یا نوع اجرای نامتناسب آنها به خاطر نبود اطلاع یا تعهد ناکافی مدیران، نتیجه ممکن است کاملا با اهداف در نظر گرفتهشده متفاوت یا حتی معکوس شود. این مهم در هر جای دنیا فارغ از توان مالی کشورها جاری و ساری است و چگونگی مدیریت بودجه و نحوه هزینه آن باعث ایجاد تفاوت محسوس در ثمربخشی یا خنثیبودن مبالغ بودجه خواهد شد. چنانکه در کمپین انتخاباتی سیاستمداران یا احزاب گوناگون همواره اعلام برنامههای سلامتمحور و شرح آنها از اهم شعارهای مطرحشده و تأثیرگذار در نتیجه انتخابات بوده است.
با ذکر این مقدمه کوتاه و مرور مفاهیم ساده و بنیادی مندرج در آن میتوان به مهمترین دلیل ایجاد وضع کنونی حاکم بر بخش بهداشت و درمان کشور پی برد. مسئله روز کشور، اقتصاد بیمار آن است که بخش عمده آن ناشی از سوءمدیریت است، بنابراین بحث سلامت هم متأثر از همین قضیه خود دچار بیماری است. موضوعی که باعث نارضایتی همهجانبهای در تمام آحاد جامعه شده است. چه بیمارانی که بهعنوان خدمتگیرنده شناخته میشوند و چه در بخش خدمتدهندگان عرصه بهداشت و درمان یعنی کادر پزشکی و درمانی و نیز صنایع متنوع تولید و عرضه تجهیزات، دارو و دیگر ملزومات مربوطه که محصولاتشان به طور مستقیم یا غیرمستقیم در این زمینه استفاده میشوند. هیچیک از وضع موجود راضی نیستند و کار به جایی رسیده که با توجه به شرایط اقتصادی و نبود امنیت شغلی در سالهای اخیر موارد اولویت قراردادن منافع مادی بر رسالت درمان روزبهروز افزایش یافته و افراد در برابر دوراهی خطرناک وظیفه و منفعت یا اخلاق و پول مجبور به انتخاب راه دوم هستند.
تعدد شاخههای مرتبط با نظام سلامت هم باعث شده بودجه محدود این بخش جوابگوی متولیان و مدعیان متعدد نباشد و تصمیمهای بیبرنامه برای نحوه تخصیص بودجه یا یارانههای مربوطه بر این امر بیشتر از گذشته دامن زده است. مدیری اعتقاد دارد که یارانهها باید به مصرفکننده و از طریق بیمهها پرداخت شود. مدیر دیگر معتقد به پرداخت یارانه در مبدأ و به تولیدکننده است. مسئلهای حیاتی که در آخرین فرایند غلط آزمون و خطا گریبان صنعت دارو را تحت عنوان «طرح دارویار» گرفت و صدمات جبرانناپذیری بر پیکر نیمهجان آن وارد کرد. متأسفانه نتیجه قهری سالها بیبرنامگی، کمبود بودجه، تورم افسارگسیخته، تحریمهای بینالمللی، استفاده از روش آزمون و خطا بهجای پیروی از راههای شناختهشده، قیمتگذاری نابهنگام و نامناسب، بهکارگیری مدیران اجرائی کوتاهمدت و نامرتبط، نبود هماهنگی بین سازمانی، ناهمخوانی زیرساختها با برنامهها و ناتوانی کمیسیونهای موجود در رفع موانع مشهود، چیزی جز شرایط نامطلوب کنونی نیست. مثلا در عرصه تولید و تحویل دارو که یکی از مهمترین ارکان نظام سلامت است، تمام موارد یادشده قابل مشاهده است!
کافی است صحبت تکتک صاحبان صنعت داروسازی را بشنویم که بدون استثنا با تمام مشکلات ریز و درشت موجود در حال دستوپنجه نرمکردن هستند تا بتوانند تولید دارو را ادامه دهند. انگار یادمان میرود که تولید بهموقع، باکیفیت و به اندازه مورد نیاز محصولات سلامتمحور ازجمله دارو در وهله اول نیازمند وجود تولیدکنندگان قوی و قابل اتکا است. اجازه دهید در پایان مطلب همچنان امیدوار باشیم که شرایط به گونهای معجزهوار به سمت بهبود عملکرد نظام سلامت و اوضاع اقتصادی جامعه برود که کمتر شاهد مصائبی مانند 14 برابر شدن آمار مبتلایان به دیابت در عرض سه دهه، تشدید آلودگی هوا و ریزگردها، آمار نگرانکننده افزایش تعداد مبتلایان به بیماریهای غیرواگیر مانند سرطان و بیماریهای قلب و عروق، سوءتغذیه آشکار دهکهای محروم، سوءاستفاده رانتی برخی شرکتهای منفعتطلب و تاختوتاز مدیران بیوجدان آنها باشیم.
آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.