نقدی بر تقدسسازیها
از آسمانیکردن قدرت تا پاسخگویی اجتماعی
حکومت یک نهاد انسانی بوده که با هر انگیزهای که شکل گرفته باشد، وظایف نظم، امنیت و تضمین حقوق مردم را برعهده داشتهاند. اکثر دولتها براساس مناسبات رانتی، نظم و امنیت در جامعه ایجاد میکنند.
حکومت یک نهاد انسانی بوده که با هر انگیزهای که شکل گرفته باشد، وظایف نظم، امنیت و تضمین حقوق مردم را برعهده داشتهاند. اکثر دولتها براساس مناسبات رانتی، نظم و امنیت در جامعه ایجاد میکنند.
یکی از مسائل جوامع بشری تلقی الهیبودن حکومتها بوده است. در ایران باستان با اعتقاد به فره ایزدی، حکومتها جنبه آسمانی و فرابشری پیدا کرده، رنگی از تقدس به خود میگرفتند. این در حالی است که حکومت امری زمینی است.
حاکمیت کلیسا در اروپای قرون وسطا نیز با تقدسبخشی به حکومت، به تضییع حقوق مردم پرداخته، هرگونه مخالفت بهعنوان مخالفت با دین و خدا تلقی میشد. این طرز تلقی، خسارات گستردهای بر جوامع بشری تحمیل کرد.
تقدسبخشی به حاکمان پیامدهای بسیار مخربی برای جامعه دارد. آنان را از پاسخگویی به جامعه مبرا میکند و رابطه حکومت و مردم را به سلسلهمراتبی یکسویه تقلیل داده و به فرماندهی از بالا و اطاعت کورکورانه از پایین تبدیل میکند. مردم باید خدا را شاکر شوند که در سایه چنین حکومتی زندگی میکنند و اگر دچار فقر و مشکلات هستند، آن را نه به دلیل رویکرد نادرست دولتمردان، بلکه تقدیری الهی باید دانست. این در حالی است که حکومتها، از یک خاستگاه اجتماعی سر برآورده و در یک موقعیت خاص تاریخی ناشی از ساختار ملی و بینالمللی قرار گرفتهاند. ازاینرو نیازمند درک موقعیت داخلی و بینالمللی خود، فهم سازوکارهای مؤثر، بهرهگیری از ظرفیت جامعه و در نهایت نظام تصمیمگیری و سیاستگذاری مناسب هستند که همگی کاملا امری زمینی و بشری با درجه خطاپذیری گسترده است. براساساین هیچ فرد یا نهادی، از خطا مصون نیست. علاوهبراین ساختار دولت، به دلیل غلبه منافع گروهی و محدودیتهای شناختی، همواره در معرض اشتباه و فساد است.
دولتهای با دسترسی محدود به تعبیر نورث، بیش از دیگران در دام این آسیبها گرفتار میشوند.
ازاینرو تقدسبخشی به نهاد دولت، موجب وقوع این آسیبها شده و از سوی دیگر، نقدپذیری و پاسخگویی دولت را کاهش داده؛ فرهنگ ترس و چاپلوسی را رواج داده، موارد نقض حقوق مسلم انسانی توجیهپذیر شده و اینها همه زمینه فروپاشی اجتماعی را ایجاد میکند.
در سالگرد درگذشت تأسفبار آقای رئیسی، موجی از تقدسبخشی و سخنان اغراقآمیز بیان شد؛ مانند سخنانی که محسن رضایی در مشهد درباره همزمانی توفان مشهد با سقوط چرخبال بیان کرد. این سخنان در حالی بیان شده است که در سیره رسول خدا آمده است که به هنگام درگذشت فرزند پیامبر، کسوف شد و مردم آن را به مرگ فرزند رسول خدا مرتبط دانستند، اما پیامبر با قاطعیت در برابر آن ایستاد و بیان کرد که نظام طبیعی براساس روال خود عمل میکند و هیچ ربطی به درگذشت فرزند من نداشته است.
برخی نیز به جعل آمار دست زدند که تورم بعد از بیش از نیمقرن در دوره ایشان مهار شد و این در حالی است که آمار رسمی نشان میدهد تورم در دوره ایشان بیش از گذشته بوده است. برخی مبالغه را چنان گفتهاند که رئیسجمهور مرحوم چنان بر مسائل برق تسلط یافته بود که در این امر مجتهد شده بود.
هدف از بیان این مطالب هرچه باشد، در شرایط کنونی کشور، بازخورد خوبی ندارد و شاید یکی از اهداف این باشد که مانع از نقد دوران دولت سیزدهم شوند.