درباره صنعت نفت و پتروشیمی کشور که چالشهای مدیریتی را تجربه میکند
راه و چاه
امروز حیاتیترین مسئله برای صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران، برداشتن تحریمهاست. برای اثبات این ادعا نیاز است مروری بر وضعیت این صنعت و عوارض آن داشته باشیم. ایران ۲۸ میدان نفت و گاز مشترک با کشورهای همسایه دارد که تقریبا در همه آنها از بقیه همسایهها عقب مانده است. مهمترین مشکل کشورمان در عقبماندگی برداشت نفت و گاز از میادین مشترک، سرمایهگذاری و نبود تکنولوژی مدرن است. مهمترین میادین مشترک ایران با عراق، قطر و عربستان است؛ کشورهایی که با کمک شرکتهای بینالمللی، بهویژه غربی، تولید نفت و گاز خود را بهشدت بالا برده و کماکان بر رشد استخراج از این میادین تلاش میکنند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
سیدحسین میرافضلی، کارشناس انرژی: امروز حیاتیترین مسئله برای صنعت نفت، گاز و پتروشیمی ایران، برداشتن تحریمهاست. برای اثبات این ادعا نیاز است مروری بر وضعیت این صنعت و عوارض آن داشته باشیم. ایران ۲۸ میدان نفت و گاز مشترک با کشورهای همسایه دارد که تقریبا در همه آنها از بقیه همسایهها عقب مانده است. مهمترین مشکل کشورمان در عقبماندگی برداشت نفت و گاز از میادین مشترک، سرمایهگذاری و نبود تکنولوژی مدرن است. مهمترین میادین مشترک ایران با عراق، قطر و عربستان است؛ کشورهایی که با کمک شرکتهای بینالمللی، بهویژه غربی، تولید نفت و گاز خود را بهشدت بالا برده و کماکان بر رشد استخراج از این میادین تلاش میکنند. در نقطه مقابل، وزارت نفت در غیاب سرمایههای خارجی و ناتوانی بخش خصوصی، متکی به سهم ۱۴.۵ درصدی از درآمدهای نفتی برای سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای فسیلی است؛ به طوری که بر اساس آمارهای مرکز پژوهشهای مجلس، سرمایهگذاری سالانه در کل میادین نفت و گاز کشور از حدود ۱۸ میلیارددلار در دهه ۱۳۸۰ به حدود هفت میلیارددلار در نیمه ابتدایی دهه گذشته رسیده و از سال ۱۳۹۸ این رقم به سه میلیارددلار سقوط کرده است. میادین مشترک نفتی سهمی ۲۰ درصدی در ذخایر نفتی و ۳۰ درصدی در ذخایر گازی قابل برداشت ایران دارد. ایران با ۳۳ تریلیون مترمکعب ذخایر گازی و ۱۵۷ میلیارد بشکه ذخایر نفتی، جایگاه دوم و چهارم را در جهان از لحاظ ذخایر هیدروکربوری دارد.
میادین مشترک ایران و عربستان
ایران چندین میدان نفت و گاز مشترک با عربستان دارد که فقط موفق به تولید روزانه ۳۵ هزار بشکه نفت از میدان «فروزان» (در عربستان مرجان گفته میشود) شده است؛ درحالیکه عربستان ۱۴ برابر ایران از این میدان تولید نفت دارد و با قراردادی ۱۲ میلیارددلاری با شرکتهای بینالمللی طی پنج سال گذشته، در نظر دارد تولید نفت این میدان را با رشدی ۶۰ درصدی به ۸۰۰ هزار بشکه در روز برساند و تولید روزانه گاز از آن را نیز ۷۰ میلیون مترمکعب افزایش دهد. ایران یک میدان گازی بزرگ مشترک دیگر با عربستان در نزدیکی همین میدان با نام «فرزاد» (در عربستان حصبه نامیده میشود) دارد که بیش از یک دهه است مذاکرات ایران با شرکتهای هندی که کاشف این میدان بودهاند، به نتیجهای نرسیده و خود ایران نیز توان سرمایهگذاری پنج میلیارددلاری برای توسعه این میدان با ساختار بسیار پیچیده را ندارد. این در حالی است که عربستان بلافاصله بعد از کشف این میدان توسط هندیها در سال ۲۰۰۸، آن را توسعه داد و از سال ۲۰۱۳ تولید گاز از این میدان مشترک را آغاز کرد. هماکنون عربستان روزانه بیش از ۳۰ میلیون مترمکعب گاز از این میدان تولید میکند و طرح توسعه شرکت ملی نفت عربستان، آرامکو، برای تولید روزانه ۷۵ میلیون مترمکعب نیز بهسرعت ادامه دارد.
عربستان و کویت همچنین دو میدان مشترک نفت و گاز اسفندیار (لؤلؤ) و آرش (الدره) با ایران دارند که اولی را سالهاست توسعه داده و دومی را قرار است با سرمایهگذاری ۱۰ میلیارددلاری از اواخر امسال توسعه دهند و تا پنج سال آینده تولید روزانه ۳۰ میلیون مترمکعب گاز و ۸۴ هزار بشکه میعانات گازی از آن را آغاز کنند. البته این دو کشور سهم ایران در میدان آرش را رد کرده و میگویند حق انحصاری برداشت از این میدان گازی را دارند؛ موضعی که ایران آن را قبول ندارد، اما مسئله این است که ایران هنوز توسعه این میادین را آغاز نکرده است.
میادین مشترک با عراق
بزرگترین میادین مشترک نفتی ایران با عراق است؛ همسایهای که چهار برابر ایران از این میادین برداشت نفت دارد و قراردادهای عظیمی با شرکتهای چینی، روسی و غربی برای افزایش برداشت از این میادین امضا کرده است. ایران سال ۲۰۱۳ روزانه ۹۰ هزار بشکه تولید نفت از این میادین داشت و قرار بود با کمک شرکتهای چینی، تولید پنج میدان یادآوران، آزادگانشمالی و جنوبی، همچنین یارانشمالی و جنوبی تا سال ۱۴۰۰ به ۱.۲ میلیون بشکه در روز برسد. شرکتهای چینی با تأخیر، فقط بخش کوچکی از تعهدات خود را اجرایی کردند و نهایتا «ظرفیت» تولید نفت ایران (نه تولید واقعی) از میادین مشترک غرب کارون با عراق به ۳۵۰ هزار بشکه در روز رسیده است. این در حالی است که عراق از سال ۲۰۱۳ تاکنون با توسعه این میادین روزانه حدود ۱.۴ میلیون بشکه به تولید نفت خود اضافه کرده است. ایران برای توسعه پنج میدان مشترک نفتی یادشده فقط به ۱۱ میلیارددلار سرمایهگذاری نیاز دارد که معادل فقط دو ماه درآمد نفتی کشور در دوران قبل از تحریمهاست. البته ساختار این میادین بسیار پیچیده و نوع نفت آنها عمدتا سنگین است و با تکنولوژی فعلی شرکتهای ایرانی، فقط پنج تا ۱۰ درصد از ذخایر ۶۴ میلیارد بشکهای این میادین قابل استخراج است. به عبارتی، حضور شرکتهای پیشرفته غربی در توسعه این میادین اجتنابناپذیر است.
همسایههای جنوبی دیگر
ایران دو میدان نفتی مشترک با امارات متحده عربی به نامهای «سلمان و نصرت» دارد. هر دو کشور روزانه به طور مساوی، ۵۰ هزار بشکه نفت از میدان سلمان استخراج میکنند. با این حال، ایران با چالشهایی به دلیل عدم نصب تأسیسات جمعآوری گاز مواجه است که منجر به سوزاندن روزانه ۱۱ میلیون مترمکعب گاز همراه نفت در همان مرحله استخراج و اتلاف آن میشود. در مقابل، امارات متحده عربی به طور کارآمدی گاز را از لایههای این میدان استخراج و مصرف میکند. علاوه بر این، امارات روزانه ۶۵ هزار بشکه نفت از میدان نصرت تولید میکند که ۲۰ برابر بیشتر از تولید ایران از همان میدان است. ایران همچنین با عمان میدان نفتی مشترک «هنگام» را دارد که هر دو کشور روزانه ۱۰ هزار بشکه نفت تولید دارند. بزرگترین میدان گازی ایران، پارسجنوبی، با قطر مشترک است. قطر استخراج گاز را 10 سال زودتر از ایران آغاز کرده و دو برابر گاز بیشتری تولید کرده است. درحالیکه بخش ایرانی میدان گازی پارسجنوبی در سال گذشته وارد نیمه دوم عمر خود شده و هر سال ۱۰ میلیارد مترمکعب، از تولید بخش ایرانی آن کاسته میشود. قطر طی دو سال گذشته قراردادهایی به ارزش ۲۹ میلیارددلار با شرکتهای بینالمللی برای افزایش تولید به میزان ۴۰ درصد تا سال ۲۰۲۷ و ۶۰ درصد تا سال ۲۰۳۰ امضا کرده است. در حال حاضر، هر دو کشور ایران و قطر سالانه به صورت مساوی، حدود ۱۸۰ میلیارد مترمکعب از پارسجنوبی تولید میکنند. ایران برای حفظ تولید از این میدان عظیم گازی نیاز به نصب سکوهای ۲۰ هزارتنی (۱۵ برابر سکوهای فعلی) و کمپرسورهای عظیم دارد؛ فناوریای که فقط در انحصار شرکتهای غربی است. قطر همچنین روزانه ۴۵۰ هزار بشکه نفت خام از لایه نفتی میدان گازیپارس جنوبی استخراج میکند که ۱۳ برابر بیشتر از تولید ایران از همان لایه است. علاوه بر این، ایران و قطر میدان مشترک دیگری به نام «رشادت» را دارند که هر دو کشور روزانه بین ۱۰ تا ۱۵ هزار بشکه نفت از این میدان تولید میکند. بنابراین امیدوارم با تحولاتی که در حال وقوع است، تحریمها بهزودی برداشته شوند و جمهوری اسلامی ایران بتواند سهمیه خود را در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بازیابی کند؛ چراکه در ۴۰ سال گذشته، بهویژه کشورهای همسایه، سهم قابلتوجهی از میادین نفت و گاز مشترک را برداشت کردهاند. این در حالی است که در میادین مشترک، سهم برداشت کشورها مبتنی بر میزان سرمایهگذاری آنان است، نه بر مبنای سهمیهبندی از پیش تعیینشده. درواقع بر اساس قاعدهای موسوم به «قانون بهرهبرداری(Capture Rule)»، هر کشوری به میزان برداشت خود از منابع مشترک، صاحب آن منابع خواهد بود. در این راستا، کشورهایی که سرمایهگذاری بیشتری در این میادین انجام دادهاند، توانستهاند در طول این سالها صدها میلیارددلار از منابع متعلق به ایران را برداشت کنند، اما جمهوری اسلامی ایران بهدلیل نبود سرمایهگذاری کافی و محدودیتهای ناشی از تحریمها، از این فرصتها عقب مانده است. بنابراین در صورت رفع تحریمها، اولویت نخست کشور باید واگذاری میادین مشترک به شرکتهای بینالمللی معتبر، بهویژه شرکتهای حوزه نفت و گاز بینالمللی باشد.
این واگذاری میتواند در قالب قراردادهای BOT (ساخت، بهرهبرداری، انتقال) یا سایر مدلهای مشابه باشد؛ بهگونهای که شرکتها، اصل سرمایه و سود خود را از محل فروش نفت و گاز برداشت کنند. برای تحقق این امر، باید شرایط قراردادها طوری تنظیم شود که برای طرف سرمایهگذار جذابیت کافی داشته باشد. نمیتوان انتظار داشت که طرف خارجی تنها با شروط یکطرفه، صرفا بر اساس منافع ما وارد همکاری شود؛ چراکه فرصت بسیار محدودی در اختیار ما قرار دارد. واقعیت آن است که طی 10 سال آینده، بهواسطه کاهش تقاضای جهانی، قیمت نفت روندی نزولی خواهد داشت. بنابراین اگر در این دوره که قیمتها نسبتا مناسب هستند، اقدام به تولید و صادرات گسترده نکنیم، در آینده با پشیمانی مواجه خواهیم شد. اکنون زمان آن رسیده است که با تمام توان، ظرفیت تولید و صادرات نفت و گاز را افزایش دهیم و سهم ازدسترفته خود را در اوپک جبران کنیم. تخمینها نشان میدهند که طی این سالها در صورت نبود تحریم، جمهوری اسلامی ایران میتوانست بالغ بر هزار میلیارددلار درآمد نفتی بیشتری کسب کند. این فرصتها ازدسترفته هستند و در صورت رفع تحریم، باید تلاش کنیم حداقل بخش مهمی از سهمیه ازدسترفته را بازیابی کنیم. درواقع باید گفت که نفت، سرمایهای بیننسلی است و متعلق به نسلهای آینده. بنابراین درآمد حاصل از آن باید صرف توسعه زیرساختهای اساسی کشور از جمله زیرساختهای حملونقل ریلی و نیز سرمایهگذاری در کشورهای دیگر شود و عقبماندگیهای ناشی از محدودیتها باید با اولویت و سرعت جبران شوند.
کجراهه پتروشیمی
در بخش پتروشیمی نیز نقدهایی نسبت به تمرکز بر احداث واحدهای متانول در سالهای گذشته مطرح شده است. باید توجه داشت که متانول مصارف گستردهای دارد. حدود ۳۰ تا ۳۳ درصد از متانول تولیدی جهان، در صنایع تولید فرمالدهید مصرف میشود که خود در تولید فرآوردههایی مانند نئوپان، امدیاف و مصنوعات چوبی کاربرد دارند. از اینرو، لازم است واحدهای تولید متانول در مناطقی احداث شوند که صنایع پاییندستی مرتبط در آن مناطق فعال باشند. مشکل اصلی آن است که متانول هنگام تبدیل به فرمالدهید، حدود ۵۰ درصد تبدیل به آب میشود و صادرات آن با این ویژگی صرفه اقتصادی ندارد. از سوی دیگر، به دلیل اینکه زنجیره ارزش در کشور به طور کافی توسعه نیافته است، صنعت پتروشیمی در این حوزه آنطور که باید پیشرفت نکرده است. مسئله اصلی و استراتژیک در حال حاضر، توسعه واحدهای MTO (تبدیل متانول به الفینها) است. کشور چین اخیرا واردات متانول را افزایش داده و بیش از ۱۲ واحد MTO راهاندازی کرده است. بنابراین، ما نیز که تولیدکننده متانول هستیم، باید بهسرعت به سمت احداث این واحدها حرکت کنیم. دلیل تأکید بر سرعت در این مسیر، پیشبینی ناتوانی کشور در تأمین خوراک اتان برای واحدهای الفینی در 10 سال آینده است. در حال حاضر، واحدهایی مانند پتروشیمیهای خط اتیلن غرب، با سرمایهگذاریهایی بالغ بر یک تا یکونیم میلیارددلار احداث شدهاند. خوراک این واحدها عمدتا از پتروشیمی کاویان تأمین میشود که خود بر اساس اتان طراحی شده است. با کاهش تولید اتان، این واحدها با کاهش ظرفیت و حتی توقف فعالیت مواجه خواهند شد. بنابراین، در صورت نداشتن برنامهریزی دقیق از اکنون، طی پنج تا ۱۰ سال آینده، بسیاری از واحدهای پلیاتیلن بهدلیل نبود خوراک، غیرفعال یا نیمهفعال خواهند شد.
برآورد میشود که در این حوزه تاکنون حدود چهار تا پنج میلیارددلار سرمایهگذاری شده است. اگر چارهای برای تأمین خوراک این واحدها اندیشیده نشود، ممکن است تمامی این سرمایهها به خطر افتد. راهکار پیشنهادی، تبدیل واحدهای متانول به واحدهای MTO با هزینهای حدود ۵۰۰ میلیوندلار است. این واحدها حدود ۹۰ درصد اتیلن و بخشی نیز پروپیلن تولید میکنند. بنابراین، با توسعه این واحدها، میتوان خوراک مورد نیاز واحدهای پلیاتیلن را تأمین کرد. پتروشیمیهایی مانند زاگرس، کاوه، دنا، سبلان و سایر واحدهای تولیدکننده متانول باید مورد حمایت جدی قرار گیرند تا به احداث واحدهای MTO ترغیب شوند. فقط در این صورت است که میتوان از بروز بحران تأمین خوراک در آینده جلوگیری کرد. در نهایت، باید تأکید شود که این موضوع نیازمند بررسی عمیق از سوی وزارت نفت، شرکت ملی صنایع پتروشیمی (NPC) و دیگر نهادهای مسئول است. چنانچه پیشبینیها درباره کاهش تولید اتان طی یک دهه آینده درست باشد -که به نظر میرسد چنین است - راهی جز حرکت بهسوی توسعه واحدهای MTO و تأمین خوراک اتیلن از این مسیر وجود نخواهد داشت. درحالیکه چین در حال واردات متانول و توسعه واحدهای MTO است، ما که تولیدکننده متانول هستیم، باید بهصورت راهبردی به این مسیر ورود کنیم. از سوی دیگر، زنجیره ارزش آن نیز در کشور ایجاد شده و تنها چالش اصلی، تأمین خوراک این واحدهاست. این موضوع باید در دستور کار فوری و راهبردی سیاستگذاران قرار گیرد.
آخرین اخبار ویژه نامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.