|

عواقب شخصی‌سازی تاریخ

شاید کشف ویژگی‌های «درون‌مایه بنیادین» زمانه ما، یکی از مهم‌ترین کارهایی است که باید صورت گیرد. ما در چه دوره و زمانه‌ای به سر می‌بریم؟ اندیشه غالب بر جامعه چه اندیشه‌ای است؟

احمد غلامی نویسنده و روزنامه‌نگار

شاید کشف ویژگی‌های «درون‌مایه بنیادین» زمانه ما، یکی از مهم‌ترین کارهایی است که باید صورت گیرد. ما در چه دوره و زمانه‌ای به سر می‌بریم؟ اندیشه غالب بر جامعه چه اندیشه‌ای است؟ برای اینکه راه برون‌رفتی از وضعیت موجود پیدا کنیم، ناگزیریم روح زمانه خود را دریابیم، با آن روبه‌رو شویم و ویژگی‌هایش را برشماریم. به‌راستی روح زمانه ما چیست؟ کسی تردید ندارد که در دوران خاصی به‌سر می‌بریم. گنگی و نامفهومی این زمانه گاه بر آن‌مان می‌دارد تا با نگاه تقلیل‌گرایانه تاریخی به تکرار تاریخ دست بزنیم و بگوییم وضعیت موجود وضعیت منحصربه‌فرد و تکینی نیست و همواره در طول تاریخ در ایران چنین برهه‌هایی وجود داشته است، برهه‌های سردرگمی توده‌ها. دست بر قضا ارجاع‌دادن وضعیت موجود به وضعیت‌های مشابه تاریخی، نشانگر نوعی بی‌اعتمادی به تاریخ است که در اذهان توده‌ها وجود دارد و آنان را وامی‌دارد بیش از آنکه در پی آگاهی از تاریخ باشند، تاریخ را با ذائقه خود روایت کنند. ذائقه شخصی که با روایت‌های تعین‌یافته تاریخی نسبت و سنخیت چندانی ندارد. «شخصی‌سازی» تاریخ یکی از ویژگی‌های این دوران است، تاریخی که می‌تواند آلام و سرخوردگی‌ها را تسکین بدهد. شخصی‌سازی تاریخ همان افیون توده‌ها است، کار آن نشئه‌سازی توده‌ها است. شخصی‌سازی تاریخ فروکاستن تاریخ به خاطرات شخصی افرادی است که بدون نگاهی انتقادی از بستر جامعه کنار گذاشته شده‌اند. اینک آنان بازگشته‌اند تا انتقام خود را از طریق توده‌ها بستانند. طرفه آنکه روشنفکران حوزه سیاست و اقتصاد در این شخصی‌سازی پیشقدم بوده‌اند. آنان با اسطوره‌سازی از چهره‌هایی همچون علی‌نقی عالیخانی و ابوالحسن ابتهاج و... بدون نگاه انتقادی به آنان، این باور را به وجود آورده‌اند که می‌توان چهره‌های تاریخی را از نگاه خود روایت کرد. اگر آنان این‌گونه می‌کنند، چرا توده‌ها نتوانند؟ گیرم در این راه به خطا هم بروند. شخصی‌سازی تاریخ یعنی همین انتخاب دلبخواهی افراد و حوادث تاریخی که از دل آن پرویز ثابتی به‌عنوان اسطوره امنیت بیرون می‌آید. جای تعجب نیست اگر زمانی اشرف پهلوی نیز قهرمان ملی مردم شده باشد که قصد خنثی‌سازی کارتل‌های مواد مخدر را به عهده داشته است. شخصی‌سازی تاریخ تن‌دادن به نسبیت‌گرایی از عالیخانی تا اشرف پهلوی است. همانند وضعیت کنونی، اینجا همه‌چیز درهم است. این درهم‌بودگی از دولت هاشمی‌رفسنجانی آغاز شده و تا دولت ابراهیم رئیسی ادامه دارد و کیست که نداند هر فرایندی اوجی دارد که بیانگر تاریخ سیاسی آن دوران و روح زمانه آن است. اگر بخواهیم نمادی از این روح زمانه را نام ببریم، بی‌تردید دولت محمود احمدی‌نژاد است. دولت احمدی‌نژاد اوج شخصی‌سازی تاریخ بود. اگر دولتش ادامه پیدا می‌کرد، تاریخی می‌ساخت بدون تاریخ. تاریخی که با او می‌آغازید و آن تاریخ چیزی نبود جز روایت‌های رئیس دولت و اسفندیار رحیم‌مشایی. توده‌ها همان کاری را می‌کنند که دولت‌شان می‌کند. گاه برای همزاد‌پنداری و همدلی، گاه برای انتقام. اینک ما با سویه انتقام توده‌ها روبه‌رو هستیم، سویه‌ای کل‌نگر و غیرانتقادی. رویکرد انتقادی به تاریخ یعنی مواجهه منصفانه با آن. جداساختن سره از ناسره که یقیناً با تمرکز قدرت در سیاست منافات دارد. یکی از راه‌های تمرکز قدرت که بسیار به کار گرفته می‌شود، توده‌سازی مردم از طریق روایت‌های دلبخواهی و شخصی‌سازی دولت است. این تمرکز قدرت تا زمانی دوام می‌آورد که در آن شکافی ایجاد نشود. اما وقتی شکافی در این تمرکز قدرت صورت می‌گیرد، باور مردم فروریخته و از آن پس آنان خود را محق می‌دانند تاریخ را آن‌گونه روایت کنند که دوست دارند. تاریخی که به ذائقه‌شان نزدیک است و این ذائقه اگر از احساس انتقام لبریز باشد، از آن چیزی بیرون می‌آید که شاهد آنیم. روح زمانه‎‌ای که در آن قرار گرفته‌ایم ویژگی بارزش ترس از تاریخ -انتقام از تاریخ- و بناکردن دنیایی ورای امر اجتماعی و تاریخی است و همه‌چیز به امر فردی تقلیل می‌یابد: «بیرون از جامعه و، نتیجتاً، بیرون از شرایط اجتماعی-اقتصادی عینی، چیزی تحت عنوان انسان وجود ندارد. 

شخص انسانی تنها در مقام بخشی از یک کلیت اجتماعی، تنها در و از طریق یک طبقه اجتماعی، به لحاظ تاریخی واقعیت می‌یابد و تولید فرهنگی می‌کند. صِرف تولید فیزیکی، برای ورود به تاریخ کفایت نمی‌کند».1 وقتی طبقه‌ای از جامعه که مدت‌های مدیدی است حاکم و صدای غالب جامعه است به مرحله فروپاشی می‌رسد، جامعیت خود را از دست داده و فردگرایی، خوش‌باشی و رواقی‌گری رواج می‌یابد. این همان دوران بحران و افول است. آیا روح زمانه اینک «ترس از تاریخ، تغییر جهت به سمت ارزش‌های شخصی، حیات خصوصی، تقدم امر زیست‌شناختی و امر جنسی در انسان است؟» اگر این‌گونه باشد، سلطه این مفاهیم می‌تواند ایدئولوژی دوران شده و در جامعه رسوب کند. رسوبی که زدودن آن تا مدت‌های مدیدی ناممکن خواهد بود. در آن صورت این رویدادها دیگر نه یک رویداد شخصی بلکه دوره‌ای از تاریخ خواهد بود که بر این عبارت صحه خواهد گذاشت: «تاریخ بی‌تاریخی»، آغازی که بدون تاریخ باشد هیچ‌گونه کارکرد اجتماعی ندارد و در گذشت زمان به یأس تاریخی منتهی می‌شود.

1. «فرویدگرایی: نقدی مارکسیستی» نوشته وی.‌ان. ولوشنیف، ترجمه احسان پورخیری، نشر لاهیتا.

 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها