جنبشی تودهوار در راه است؟
جامعه ایران دچار انفعال سیاسی است و کنش و واکنشی در آن رخ نمیدهد. این شرایط جریانهای سیاسی متعارضی به وجود آورده است. برخی باور دارند آینده ایران را جنبشی تودهوار رقم خواهد زد؛ اما برخی دیگر این امر را دشوار ارزیابی کرده و بر این باورند که پیش از هر کاری باید بر این انفعال سیاسی غلبه کرد، چراکه این انفعال سیاسی تمام ماهیت وجودی جامعه را درنوردیده است و اگر مردمی نیز هستند که مستعد جنبشی تودهوارند، دست بالا را ندارند.
جامعه ایران دچار انفعال سیاسی است و کنش و واکنشی در آن رخ نمیدهد. این شرایط جریانهای سیاسی متعارضی به وجود آورده است. برخی باور دارند آینده ایران را جنبشی تودهوار رقم خواهد زد؛ اما برخی دیگر این امر را دشوار ارزیابی کرده و بر این باورند که پیش از هر کاری باید بر این انفعال سیاسی غلبه کرد، چراکه این انفعال سیاسی تمام ماهیت وجودی جامعه را درنوردیده است و اگر مردمی نیز هستند که مستعد جنبشی تودهوارند، دست بالا را ندارند.
اشاره آنان به مردمی است که از آنان میتوان بهعنوان «نوتهیدستان» نام برد. نوتهیدستان کسانیاند که جایگاه خود را در بحرانهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی از دست داده و به طبقات پایین فرو ریختهاند. آنان برای کسب جایگاه و کرامت پیشین خود دست به هر اقدامی خواهند زد، اما دراینمیان تردیدی نیست که ویژگیهای یک جنبش تودهوار در جامعه ایران وجود دارد، ازجمله اینکه نهاد خانواده انسجام سابق خود را از دست داده است. رهبرانِ جنبشِ تودهوار مخالف سرسخت خانواده، پدر، مادر و قوم و قبیلهاند. از فقدان این جمعها است که آنان میتوانند پدر معنوی این تودههای تنها و سرگردان باشند.
این ویژگی است که جامعه ایران تا حدودی ملبس به آن است. اینها مردمیاند که در پی قهرمانی هستند که کلید آینده در دستان اوست. کسی که یکشبه آنان را از نابرابریهای اقتصادی، سیاسی و نابرابریِ فرصتها رها خواهد کرد. در این شرایط هرکسی قادر باشد آیندهای رؤیایی به مردم عرضه کند و این باور را به وجود آورد که کلید آینده رؤیایی در دستان اوست بر اریکه قدرت خواهد نشست اما مخالفان جنبش تودهوار معتقدند مانعی جدی بر سر این فکر قرار دارد. یکی از مهمترین این موانع «تجربه» است. با اینکه جامعه ایران جوان است اما تجربه یک انقلاب و چندین جنبش را پشت سر گذاشته است. مردم به این درک رسیدهاند که تکرار تجربه خطایی فاحش است. آنچه بیش از هر چیز مانع جنبشهای تودهوار است، همین عنصر تجربه است. اضافه بر این، در جامعه ایران چنان تضاب آرا و دیدگاههای متنوعی وجود دارد که راه را بر هر تفکر تودهواری میبندد. مردمی که طعم آزادی را چشیدهاند، به دشواری زیر بار اقتدارگرایی نوینی خواهند رفت. باورمندان به جنبش تودهوار بر این نکته انگشت میگذارند که دست بر قضا آزادی بدون عدالت شرایط مستعدی برای شکلگیری تودهها برای عدالتخواهی است و از دل همین عدالتخواهی است که رهبران تودهوار برخاستهاند. در روبهرو، این استدلال نیز وجود دارد که در طبقات اجتماعی ایران مردم بسیاری وجود دارند که با تنگدستی روزگار میگذرانند و چنان به این وضعیت خو گرفتهاند که با هر چیزی که بخواهد وضع موجود آنان را بر هم بزند مقابله میکنند و از سوی دیگر مردمی وجود دارند که در رفاهی نسبی به سر میبرند و مخالف هر تغییر و رویدادی نابهنگاماند و از هر جریان سیاسی ناشناختهای اجتناب میکنند.
همانگونه که پیشازاین گفته شد، حاملان یک جنبش تودهوار فقط نوتهیدستان هستند، کسانی که در بحرانهای اقتصادی و سیاسی جایگاه خود را از دست دادهاند و آماده هر فداکاری هستند. اما اگر قرار باشد دل به جنبش تودهوار نوتهیدستان بست، باید آن را در مقیاس جمعیتی ۹۰ میلیونی سنجید و تحلیل کرد. در شرایط پیچیده این جمعیت اگر یک جنبش تودهوار ناممکن نباشد، سخت دشوار است. از دل همین شرایط آلوده به امکانها و ناامکانها است که جامعه دچار سردرگمی و انفعال میشود. همین انفعال فرصتی مغتنم برای حکومت است که دست به اصلاحات اساسی بزند و خودش در امر بازسازی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پیشقدم بشود، چراکه انفعال سیاسی در یک جامعه شرایط مناسبی برای دخالتهای خارجی فراهم میکند. آنچه حکومتها را از اصلاحات ضروری نگران میکند، تصویر عقبنشینی حکومت نزد مردم است. با سابقهای تاریخی که از اصلاحات شتابزده وجود دارد، اصلاحاتی که منجر به جنبشهای تودهای و انقلاب شد، حکومتها هراسان و محافظهکار شدهاند؛ نکتهای که با وضعیت ایران همخوانی ندارد.
دهههاست که دولتهای ایران با مشارکت کم یا زیاد مردم شکل گرفتهاند و مهمتر از آن همواره دو جریان سیاسی و دو قطب مخالف در کنار یکدیگر حضور داشتهاند. یکی با تفکرات تودهوار و دیگری اصلاحگر. این جریانهای سیاسی فارغ از اینکه چقدر اصیل هستند و وفادار به ایدههایی که ادعای آن را دارند، حضورشان در عرصه سیاسی کشور موجب تضارب آرا و مهمتر از همه مانع اقتدارگرایی صرف شده است. در چنین جامعهای به دشواری یک جنبش تودهوار شکل خواهد گرفت.
*برای نوشتن این یادداشت از کتاب مرید راستین: تأملاتی درباره سرشت جنبشهای تودهوار، نوشته اریک هوفر، ترجمه شهریار خوّاجیان استفاده شده است.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.