|

دیوارهای نامرئی

جوانان، قلب تپنده هر جامعه‌ای هستند؛ نسلی که با انرژی، شور و آرزوهای بزرگ، آینده را رقم می‌زنند. اما در ایران امروز، این نسل با مجموعه‌ای از دیوارهای نامرئی روبه‌روست که مانع شکل‌گیری و بروز هویت واقعی‌شان می‌شود؛ دیوارهایی ساخته‌شده از فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی .

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 سیدمهرداد بنی‌هاشمی‌کهنگی: جوانان، قلب تپنده هر جامعه‌ای هستند؛ نسلی که با انرژی، شور و آرزوهای بزرگ، آینده را رقم می‌زنند. اما در ایران امروز، این نسل با مجموعه‌ای از دیوارهای نامرئی روبه‌روست که مانع شکل‌گیری و بروز هویت واقعی‌شان می‌شود؛ دیوارهایی ساخته‌شده از فشارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی .

دیوارهایی که دیده نمی‌شوند، اما حس می‌شوند

این دیوارهای نامرئی، گاهی به شکل انتظارات سختگیرانه خانواده و جامعه نمایان می‌شوند. خانواده‌ای که با همه محبت و دلسوزی‌اش، جوان را در قالبی از پیش تعیین‌شده محصور می‌کند؛ انتظاراتی درباره رشته تحصیلی، مسیر شغلی، نوع رفتار و حتی سبک زندگی. این چارچوب‌ها، هرچند ریشه در سنت‌ها و ارزش‌های عمیق دارند، اما گاه باعث می‌شوند جوانان احساس کنند حق انتخاب و آزادی واقعی ندارند. هم‌زمان، فشارهای اقتصادی و معیشتی به این دیوارها رنگ و بوی جدیدی می‌بخشد. بی‌کاری، تورم، کاهش قدرت خرید و دغدغه‌های روزمره زندگی، جوانان را از آنچه بیشتر از هر چیز نیاز دارند-یعنی امکان برنامه‌ریزی برای آینده و جست‌وجوی هویت‌شان-دور می‌کند.

فضای مجازی؛ آینه‌ای پر از تصویرهای متضاد

شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی، با همه مزایایش، گاهی برای جوانان به جای پناهگاهی برای بیان خود، تبدیل به محیطی پیچیده و پراسترس شده‌اند. آنها در معرض سیلی از تصویرها، ارزش‌ها و سبک‌های زندگی متنوع و گاه متناقض قرار دارند؛ از فرهنگ‌های سنتی تا مدرن، از جهان‌بینی‌های محلی تا جهانی. این تنوع، بدون راهنمایی و حمایت، می‌تواند سردرگمی عمیق و احساس بیگانگی را تشدید کند.

زخم‌های روانی که پنهان می‌مانند

این دیوارهای نامرئی، دردهایی پنهان اما واقعی به همراه دارند. اضطراب، افسردگی، تنهایی و احساس بی‌هویتی میان بسیاری از جوانان گسترده شده است. آنها اغلب حس می‌کنند نه در خانه خود، نه در جامعه، جای واقعی‌شان را پیدا کرده‌اند. این درد فردی، به تدریج جامعه را به سمت کناره‌گیری، بی‌اعتمادی و کاهش مشارکت اجتماعی سوق می‌دهد و چرخه معیوبی می‌سازد که عبور از آن دشوار است.

چه باید کرد؟

شکستن این دیوارهای نامرئی، نیازمند اقداماتی هماهنگ و عمیق است:

 گفت‌وگوی باز و بی‌قضاوت: فضایی که جوانان بتوانند بدون ترس از برچسب‌خوردن یا سرزنش‌شدن، حرف‌هایشان را بزنند، کلید اصلی است. خانواده‌ها، مدارس، دانشگاه‌ها و نهادهای اجتماعی باید به این فضاها کمک کنند.

 آموزش‌های هویت‌ساز و مهارت‌های زندگی: آموزش باید فراتر از درس‌های خشک و رسمی باشد و مهارت‌هایی مثل خودشناسی، تصمیم‌گیری، مدیریت استرس و ارتباط مؤثر را هم شامل شود. این آموزش‌ها به جوانان کمک می‌کنند خود را بهتر بشناسند و در جهان پیچیده امروز راه خود را پیدا کنند.

 رفع فشارهای اقتصادی و ایجاد فرصت‌های واقعی:بدون امنیت مالی و شغل پایدار، هر حرفی درباره آزادی و هویت بی‌معنا می‌شود. حمایت از کارآفرینی، ایجاد فرصت‌های شغلی و بهبود شرایط اقتصادی باید در اولویت قرار گیرد.

 مشارکت فعال و مسئولانه: ایجاد فرصت‌هایی که جوانان بتوانند در تصمیم‌گیری‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مشارکت کنند، حس تعلق و مسئولیت‌پذیری را در آنها تقویت می‌کند.

 رسانه‌های سالم و فرهنگی: تشویق به تولید محتوای فرهنگی و هنری که تنوع هویت‌ها را به رسمیت بشناسد و گفت‌وگو را ترویج کند، می‌تواند به کاهش سردرگمی و ایجاد همدلی کمک کند.

سخن پایانی

هویت، بیش از یک مفهوم فلسفی، جوهره وجود هر انسان است؛ چراغی که مسیر زندگی را روشن می‌کند و معنا می‌بخشد. جوانان امروز ایران، در میان این دیوارهای نامرئی، به دنبال نور خود می‌گردند. جامعه‌ای که نتواند این دیوارها را فرو بریزد، نه تنها نسل امروز را از دست می‌دهد، بلکه آینده خود را نیز به خطر می‌اندازد. اما امید همیشه هست؛ اگر دست به دست هم دهیم، می‌توانیم پلی بسازیم میان این نسل و فردایی روشن‌تر، پلی از جنس فهم، همدلی و فرصت.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.