|

روسیه پوتین یادگار ایوان مخوف

جلوی یک مینی سوپرمارکت در نزدیک ایستگاه راه‌آهن کازان، با یک آب‌میوه در دستمان، ایستاده‌ایم‌. آب‌میوه گرم است و سعی می‌کنیم با استفاده از مترجم گوگل، کلمه سرد و یخی را به روسی پیدا کنیم و به فروشنده بگوییم که خنکش را می‌خواهیم. خانم فروشنده انگار حتی یک کلمه انگلیسی بلد نیست. اینترنت کند است و حوصله دوستانم سر رفته است. یکی از آنها با اعصاب‌خردی به «ترکی» می‌گوید چطوری ملتفتش کنیم که آب‌میوه تگری می‌خواهیم؟خانم فروشنده کلمه ترکی «بوزلو» را می‌شنود و چند لحظه بعد، از آن پشت آب‌میوه خنک می‌آورد. زبان ترکی همیشه در تهران مشکل‌گشا بود، ولی فکر نمی‌کردیم که در روسیه هم جواب بدهد!

روسیه پوتین یادگار ایوان مخوف

علی مرسلی 

جلوی یک مینی سوپرمارکت در نزدیک ایستگاه راه‌آهن کازان، با یک آب‌میوه در دستمان، ایستاده‌ایم‌. آب‌میوه گرم است و سعی می‌کنیم با استفاده از مترجم گوگل، کلمه سرد و یخی را به روسی پیدا کنیم و به فروشنده بگوییم که خنکش را می‌خواهیم. خانم فروشنده انگار حتی یک کلمه انگلیسی بلد نیست. اینترنت کند است و حوصله دوستانم سر رفته است. یکی از آنها با اعصاب‌خردی به «ترکی» می‌گوید چطوری ملتفتش کنیم که آب‌میوه تگری می‌خواهیم؟خانم فروشنده کلمه ترکی «بوزلو» را می‌شنود و چند لحظه بعد، از آن پشت آب‌میوه خنک می‌آورد. زبان ترکی همیشه در تهران مشکل‌گشا بود، ولی فکر نمی‌کردیم که در روسیه هم جواب بدهد!

کازان یکی از شهرهای مهم صنعتی روسیه است و بیشتر ساکنان آن تاتارهای مسلمان هستند. بزرگ‌ترین مسجد روسیه (کول شریف) در این شهر قرار دارد.

تاتارها قومی محوشده در ترکیب جمعیتی اروپا هستند. در لیتوانی، لهستان، اوکراین، مولداوی، سیبری، شمال دریای خزر، چین و حتی خود ایران تاتارها حضور داشته‌اند و دارند. ولی مرکز اصلی آنها در‌حال‌حاضر جمهوری خودمختار تاتارستان و زیر پرچم فدراتیو روسیه است.

در کازان یا همان قازان، دریایی در وسط شهر جاری است. رود ولگا و البته محل اتصالش به رودخانه گازانکا، برای ما که از ایران کم‌آب می‌آییم، بیشتر شبیه دریاست تا رودخانه.

کازان شهری روسی شده است. ایوان مخوف (پایه‌گذار امپراتوری روسیه تزاری) با ورود به کازان، قتل عام تاتار‌ها و ساقط‌کردن یادگارمحمد (آخرین سلطان خانات قازان) امپراتوری روسیه را بنیان گذاشت. بعدها خانات کریمه در دوران سلطنت «دولت گیرای»، برای جبران این شکست، زمانی که روس‌ها به کریمه چشم داشتند، در یک شبیخون نظامی تا مسکو پیش رفتند و مسکو را به آتش کشیدند. کاری که قرن‌ها بعد ناپلئون و هیتلر هرگز موفق به انجامش نشدند.

تولد روسیه جدید با فتح کازان و ساقط‌کردن حکومت نوادگان چنگیزخان صورت گرفت. سرنوشتی که خانات ترک آستاراخان و خانات ترک کریمه هم گرفتارش شدند و مانند ده‌ها ملت دیگر در دیگ بزرگ روسیه تزاری (ظاهرا) حل شدند. تزارهای روسیه تصور می‌کردند که با خلاصی از دست خودمختاری‌های مسلمان قلمروی بین چین و اروپل، می‌توانند روسیه را از قرون وسطی عبور دهند و جزئی از اروپا شوند. حاکمان روس‌ عاشق اروپا شدند ولی در عین حال از هیچ‌کس به اندازه همسایه‌های غربی‌شان وحشت ندارند. رابطه روسیه و اروپا در طول تاریخ از جنس نوعی ناز و نیاز، دشمنی عیان اما تمایل نهان بوده‌ است.

قضیه جنگ اوکراین و الحاق دوباره کریمه به روسیه در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که مشکل روسیه با ملت‌های فعلی و سابق و همچنین اروپا، هنوز که هنوز است حل نشده است و اروپا روسیه را با قید هرگز جزئی از خود نمی‌داند.

ما البته گذری از کازان سر درنیاورده بودیم. جام جهانی بود و بازی ایران و اسپانیا در استادیوم کازان برگزار می‌شد. پوتین ویترین زیبایی از روسیه مقابل جهانیان گذاشته بود. تماشاگران زیادی از نقاط مختلف جهان برای تماشای بازی‌های جام جهانی آمده بودند و مشخص بود که کازان به این همه چهره غریبه عادت ندارد. ما در سفری طولانی که حدود 23 ساعت طول کشید از سنت پترزبورگ به کازان رسیدیم. کوپه قطار راحت بود. با مادر و پسری روس در کوپه مشترکی بودم. مادر چند کلمه بیشتر انگلیسی بلد نبود و پسرش برایش ترجمه می‌کرد. این دو نفر خیلی مهربان بودند و با غذا، چای و تنقلات مدام از من پذیرایی می‌کردند. پسر از پوتین بد می‌گفت و معتقد بود که پوتین روسیه را به قهقرا خواهد برد و طرفدار کسی بود که نامزد شهرداری مسکو بود (اسم الکس ناوالنی را من آن موقع نشنیده بودم). مادرش اما با توجه به تجربیاتی که از دوران شوروی داشت پوتین را فرد مناسبی می‌دانست. پسر خیلی از تصویری که فیلم‌های هالیوود در مورد نوشیدنی و خلقیات خشن روس‌ها ارائه می‌کردند ناراحت بود و سعی داشت توضیح دهد که روسیه واقعی با این تصاویر متفاوت است. مادرش در طول سفر کتاب می‌خواند و من سعی کردم با صحبت در مورد ادبیات تحسین‌‌برانگیز روسیه، تصویر ذهنی غیرنوشیدنی خودم از این کشور را به پسر توضیح دهم! اما پسر اشاره کرد که مادرش نویسندگان روس را می‌شناسد و وقتی حرف‌های مادرش را ترجمه کرد، متوجه شدم که او از اینکه پسرش داستایوفسکی و تولستوی نخوانده و اهل کتاب نیست، دلخور است و نسل جدید روسیه را آدم‌هایی سطحی و قدرنشناس می‌داند!

شب وقتی در تخت بالای قطار خواب بودم، متوجه شدم که مادر، اول ملافه را روی پسرش کشید و بعد سراغ من آمد و ملافه مرا هم رویم کشید.

کازان مرکز پیدایش جنبش ویسی‌ها (علیه روسیه تزاری) بود که یک قرن قبل از پیدایش کمونیسم در روسیه، داعیه نوعی سوسیالیسم اسلامی داشت. ویسی‌ها با اینکه طرفدار اجرای شریعت اسلام بودند، از انقلاب بلشویکی استقبال کردند ولی در جریان پاکسازی بزرگ شوروی، تار و مار شدند و از صحنه حیات سیاسی روسیه محو شدند.

کازان در‌حال‌حاضر یکی از قطب‌های صنعتی روسیه است و به نظر می‌رسد که پروژه روسی‌سازی کازان در طول قرن‌ها با موفقیت اجرا شده است. اینجا از مشکلات چچن و داغستان با مسلمانان تندرو هم خبر زیادی نیست. در روسیه پوتین، اقلیت‌های مسلمان از تبعیض اقتصادی رنج نمی‌برند و خاطرات خوبی هم از دوران روسیه تزاری و شوروی ندارند. با این حساب احتمالاً حتی برای تاتارهای کریمه هم حاکمیت روس یا اوکراین تفاوت چندانی نداشته باشد. روسیه پوتین، بده‌بستان خوبی با خیلی از اقلیت‌ها دارد و حتی دشمنان سابقش مانند چچنی‌های مسلمان، هم‌پیمان پوتین در جنگ اوکراین هستند.

خیابان بومان در کازان مملو از جمعیت فوتبالی است. روبه‌روی کلیسای اپیفانی و برج ناقوس معروفش، یک پیانیست در پیاده‌رو درحال نواختن است. اسم این خیابان در‌واقع نام یکی از اولین شهدای مرام کمونیسم در زمان روسیه تزاری (نیکولای بومان) است که متولد شهر کازان بوده است.

ما در کازان برای رفتن به اقامتگاهمان از یاندکس استفاده می‌کنیم که مثل اسنپ و اوبر است. راننده پسر جوانی است که ماشینش متفاوت از ماشین ثبت‌شده در برنامه است. یک سگ کوچک هم دارد که نگهداری از آن را حین رانندگی به ما می‌سپارد. ظاهرا ماشین و سگ هر دو متعلق به دوست دخترش هستند و قرضی!

اما حیوان معروف کازان گربه است. بنابر داستان‌ها، امپراتوری روسیه (الیزابت) چون متوجه شده که کازان موش ندارد، گربه‌هایی از کازان به سنت پترزبورگ برده و در کاخ سلطنتی‌اش (که الان موزه هرمیتاژ است) برای خلاصی از دست موش‌ها نگه داشته است. تندیس یک گربه براساس همین داستان در خیابان بومان قرار گرفته است. اما نماد تاریخی کازان موجودی اژدهامانند به نام زیلانت است. زیلانت روسی‌شده ایلان ترکی است اما در خود زبان تاتاری امروز به این موجود خیالی آجداها ایلان (مار-اژدها) می‌گویند. در افسانه‌های تاتاری از «شاه‌مار» اسم برده شده است. حضور کلمات اژدها، شاه و مار در زبان تاتاری امروز نشانه نفوذ زبان فارسی بسیار فراتر از مرزهای سرزمینی و قرابت تاریخی اقوام ترک و مغول با زبان فارسی است.

کار ما در کازان با سوت پایان بازی توسط داور تمام می‌شود. ایران بازی را به اسپانیا آبرومندانه می‌بازد. بیشتر تماشاگران برای دیدن بازی اسپانیا آمده‌اند و بالطبع طرفدار این تیم هستند ولی طرفداران تیم ایران هم کم نیستند و سروصدای زیادی هم دارند. در آن روزها سردار آزمون بازیکن ملی تیم ایران، در روبین‌کازان توپ می‌زد اما کازان احتمالا هرگز این همه ایرانی را هم‌زمان در خیابان‌هایش ندیده بود.

ایوان چهارم (معروف به ایوان مخوف) تصمیم داشت با تصرف قلمرو حکومت‌های باقی‌مانده مغول و ترک بین چین و اروپا، امپراتوری‌ای را بیافریند که از آسیا وارد قلمروی اروپا شود و روسیه را از قرون وسطی وارد عصر جدیدی کند. هرچند که ایوان و اخلافش توانستند روسیه را از قرون وسطی عبور داده و تبدیل به امپراتوری کنند ولی روسیه همیشه پشت درهای اروپا باقی ماند و هرگز به معنی واقعی اروپایی نشد. هنوز که هنوز است سربازان روس در اوکراین برای رخنه در دیوار اروپا می‌جنگند و راه به جایی نمی‌برند. طلسم اروپایی‌شدن روسیه انگار قرار نیست به این زودی‌ها بشکند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها