|

به مناسبت درگذشت منوچهر صفرزاده

به قرار گفت‌وگو نرسیدیم، قراری دیگر داشت

این عکس احتمالا آخرین عکس از منوچهر صفرزاده معروف به لقب خودخوانده مش صفر، در یک فضای هنری باشد. عکس را نوزدهم آبان، روز افتتاحیه آثار مسعود سعدالدین گرفتم. قرار گفت‌وگو هم گذاشتیم.

به قرار  گفت‌وگو  نرسیدیم، قراری دیگر داشت

فاروق  مظلومی

این عکس احتمالا آخرین عکس از منوچهر صفرزاده معروف به لقب خودخوانده مش صفر، در یک فضای هنری باشد. عکس را نوزدهم آبان، روز افتتاحیه آثار مسعود سعدالدین گرفتم. قرار گفت‌وگو هم گذاشتیم. ‌مش صفر آرام و قرار گرفت و به قرار گفت‌وگو نرسید. نعمت لاله‌ای عزیز، مش صفر را همراهی کرده بود. از آخرین دیدارم با منوچهر صفرزاده بیش از 20 سال می‌گذشت و او را نشناختم؛ چون به‌شدت تکیده شده بود. هنرمندها آدم‌های عادی نیستند؛ ولی صفرزاده غیرعادی‌تر بود. حرف‌هایی می‌زد که بقیه جرئتش را نداشتند. در گفت‌وگو با آرته باکس حرفی با این مضامین زده بود که هنر قابل طبقه‌بندی و سبک‌گذاری نیست. او سبک را تزیین سرمایه‌داری برای فروش اثر هنری می‌دانست. این فضل و خرد شخصی از کجا گریبان صفرزاده را گرفته بود که شاید قبل‌تر از مؤثرترین منتقد تاریخ هنر کلمنت گرینبرگ (1909 - 1994) به امکان‌نداشتن طبقه‌بندی اثر هنری رسیده بود و احتمالا قبل‌تر از سوزان سانتاگ (1933 - 2004) منتقد فقید معاصر هم به تزیینی‌بودن و سرمایه‌سالاری سبک در هنر واقف بوده است. تعلیق آثار صفرزاده بین فرم و محتوا، ساحت هنری آثارش را تشدید می‌کرد. اما امروز قصد پرداختن به آثارش را ندارم. حتی آن اثر مؤثر از مجموعه شخصی پرویز تناولی که دو سال قبل در نمایشگاه دستان روی دیوار بود. نوزدهم آبان منوچهر صفرزاده در یکی از گالری‌های کریمخان حضور داشت. به‌سختی او را شناختم. تا آن لحظه غیر از من و آقای لاله‌ای و مسعود‌ سعدالدین کسی او را نشناخته بود. دنبال مدیر گالری بود. رفتم به دفتر گالری و گفتم آقای صفرزاده دنبال مدیر گالری می‌گردند. اغلب اندی وارهول را می‌شناسند؛ حتی روحش را در کریمخان حس می‌کنند. عاشق شعبده‌بازانی مثل آبروموویچ هستند. از سایز کفش جف کونز و شماره پیراهن جوزف بویس هم اطلاع دارند. زمانه ناهنر شعاری و نمایشی است. جای منوچهر صفرزاده خالی خواهد بود که تفسیرهای فالگیرها را برنمی‌تابید و می‌گفت: این حرف‌ها دیگر چیست. یک کار یا هنر است یا نیست. احتمالا به تئوری علیه تفسیر هم زودتر از سانتاگ رسیده است. حیف از منوچهر صفرزاده. کاش هویت‌سازی با نبش قبر عکس‌هایش، همراه با جملات کیچ در اینستاگرام دروغ باشد و فردا بگویند خبر فوتش فقط ترفند چند مجموعه‌‌دار یا گالری برای بالابردن قیمت آثارش بود.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها