سرگیجه اقتصاد
اقتصاد ایران در شرایط فعلی مشکلات زیادی دارد و حلنشدن این مشکلات، مشکلات دیگری را به این وضعیت اضافه خواهد کرد. هماکنون مشکلاتی که اقتصاد کشور با آن مواجه است عبارت است از: وضعیت تولید، اشتغال، صنایع، بخش کشاورزی، محیط زیست... اینها مجموعهای است از سرفصل مشکلاتی که هماکنون با آن دست به گریبانیم و تا زمانی که نتوانیم تولید خود را بسامان کنیم، به گونهای که تولید نقش خود را به عنوان بخش پیشران اقتصاد ایفا کند مشکل اشتغال کشور حل نخواهد شد و طبیعتا سایر مسائل مرتبط با اشتغال هم حل نخواهد شد.


مسعود دانشمند - عضو اتاق بازرگانی ایران
اقتصاد ایران در شرایط فعلی مشکلات زیادی دارد و حلنشدن این مشکلات، مشکلات دیگری را به این وضعیت اضافه خواهد کرد. هماکنون مشکلاتی که اقتصاد کشور با آن مواجه است عبارت است از: وضعیت تولید، اشتغال، صنایع، بخش کشاورزی، محیط زیست... اینها مجموعهای است از سرفصل مشکلاتی که هماکنون با آن دست به گریبانیم و تا زمانی که نتوانیم تولید خود را بسامان کنیم، به گونهای که تولید نقش خود را به عنوان بخش پیشران اقتصاد ایفا کند مشکل اشتغال کشور حل نخواهد شد و طبیعتا سایر مسائل مرتبط با اشتغال هم حل نخواهد شد. برای اینکه مسائل تولید حل شود، لازمه آن این است که ببینیم صنایع ما به چه چیزی نیاز دارد و تا چه حد باید بازسازی شود و کدام بخش از تکنولوژی صنایع ما عقب مانده است و کالای تولیدی آن قابلیت عرضه در بازار را ندارد و باید ماشینآلات و تکنولوژی جدید وارد کشور شود. بخشی دیگر از صنایع ما نیازمند مواد اولیه هستند و بخشی هم که تولید میکنند و تولید آن قابل عرضه است به دلیل فقدان نظام بانکی امر صادرات آنها با پیچیدگیها و دشواریهای بسیار سنگینی مواجه است. بنابراین اگر بخواهیم از این زاویه به تولید نگاه کنیم تولید هم برای واردات مواد اولیه و ماشینآلات با مشکلات زیادی روبهرو است و تولیدکننده اگر بخواهد تولیدات خود را در بازارهای جهانی عرضه کند با مشکلات جدی مواجه است. بانک مرکزی هم به جای اینکه بیاید به حل این معضلات توجه کند، خودش با بخشنامههای متعدد همیشه قفلی به قفلهای دیگری میزند، بیآنکه بخواهد گامی در جهت حل این مسائل بردارد. من تصور میکنم اگر ما بتوانیم به نوعی مشکل نظام بانکی را حل کنیم که در نهایت بتوانیم واردات و صادرات خود را از مجاری نظام بانکی انجام دهیم، باید به نظام بانکی داخلی اعتبار ببخشیم و راهی برای اتصال به بانکهای جهانی پیدا کنیم. به عنوان مثال بازرگانی که در یک واحد تولیدی بخواهد مواد اولیهای وارد کند و 100 عدد داشته باشد همه این 100 عدد را باید هزینه کند تا شش ماه یا یک سال دیگر به او مواد اولیه بدهند. اما اگر نظام بانکی منسجمی داشته باشیم از طریق نظام بانکی میتواند 10 درصد از این رقم را بپردازد و هر وقت که کالای او به گمرک رسید آن زمان بقیه آن را بپردازد. بنابراین توان واحدهای تولیدی ما با نقدینگی کم توسعه پیدا میکند. از آن طرف، تاجر یا تولیدکننده وقتی پول خودش را الان پرداخت میکند تا شش یا هشت ماه دیگر جنس بگیرد، ارزش این پول به عنوان سود/ بهره آن، روی قیمت تمامشده کالای او اثر خواهد گذاشت. اما از طرف دیگر، اگر از نظام بانکی بهره بگیرد و با 10 درصد از نقدینگی خود مواد اولیه سفارش بدهد از مابقی پول خود میتواند 10 کالای دیگر نیز سفارش دهد و با سفارش 10 کالای دیگر میتواند چرخه تولید خود را بهتر مدیریت کند و حتی میتواند با ظرفیت بیشتری کار کند و قیمت تمامشده کالای خود را کاهش دهد تا بازار وسیعتری را به سمت خود جذب کند. از سوی دیگر، اشتغال را در واحد تولیدی خود افزایش دهد. درواقع به سهم خودش به تولید ناخالص داخلی و شاخصهای بهبوددهنده وضع اقتصاد کشور کمک کند. محیط زیست یک بخش دیگر است. ما با همین وضعیتی که هماکنون در کشور شاهد آن هستیم، اگر با همین روند جلو برویم وضعیت بسیار بغرنجتری پیدا خواهیم کرد. آمار دیروز این بود که سرعت بیابانزایی ما شتاب گرفته این با وضعیت امروز ما متفاوت است. بنابراین یک زمانی ما تلاش میکردیم که بیابانزدایی کنیم اما حالا داریم بیابانزایی میکنیم. به این معنا که هماکنون 500 دشت کشور به دلیل استفاده از سفرههای آب زیرزمینی و نشست زمین غیرقابل استفاده شده است. به نحوی که آنقدر مخاطرهبرانگیز شده که انسان هراس دارد که روی آن قدم بگذارد. هماکنون رودخانههای ما کمآب شدهاند. این در حالی است که 92 درصد از آب استحصالی ما در کشاورزی مصرف میشود که از این مقدار، حدود 80 درصد از آب استحصالی کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود. آنچه ه ما در بخش کشاورزی از آن استفاده میکنیم کمتر از میزان آبی است که مصرف کردیم. چون آبیاری ما هماکنون بهصورت سنتی انجام میگیرد. اما اگر بخواهیم این را متحول کنیم و همه آب کشاورزی را به سمت آبیاری صنعتی سوق دهیم، میزان آب مصرفی ما کاهش پیدا خواهد کرد و کیفیت محصولات کشاورزی ما افزایش پیدا میکند و میزان راندمان کشاورزی ما نیز افزایش خواهد یافت. در نتیجه چون کشاورز از محصولی که به دست میآورد درآمد بیشتری حاصل میکند، چسبندگی کشاورزی به روستا افزایش مییابد. اکنون به دلیل انفکاک روستایی از روستا، روستاییان مرتب به حاشیهنشینی شهرهای بزرگ رو میآورند و حاشیهنشینی شهرها نیز در واقع یک عمل غیرمولد است. کنش اجتماعی و اقتصادی غیرمولد هم جز زیان برای نظام شهری _ اقتصادی کشور عایدی دیگری ندارد. چون یک فرد مولد را در روستا به علت عدم مدیریت منابع آبی به انسان غیرمولد در حاشیه شهرها تبدیل کردهایم. بنابراین اگر یک نگاه دقیقتر و درستتر به محیط زیست بکنیم میتوانیم این مسائل را در کنار اصلاحات دیگر اقتصادی حل کنیم. از سوی دیگر، اگر واحدهای تولیدی ما بتوانند درآمد داشته باشند طبیعی است که میتوانند روی آموزش و بهرهوری نیروی انسانی و بهرهوری ماشینآلات و بهرهوری سرمایه متمرکز شوند اما متأسفانه به دلیل شرایط موجود فقط واحدهای صنفی ما تلاششان این است که امروز را به فردا برسانند. طبیعی است که برنامهریزی بلندمدتی هم در آن وجود ندارد. برای گذر از این فضا، لازم است به سازوکار نظام بانکی بپردازیم و آن را به نظام بانکی بینالمللی متصل کنیم و از تسهیلات و سپردههای بانکی آن بهره ببریم تا بتوانیم چرخه واحدهای تولیدی خودمان را بهتر بچرخانیم. صادرات و واردات کشور را از طریق پولها و پرداختهای نقدی منظم کنیم. در غیر این صورت هیچ مشخص نیست که دادوستد مالی چطور، چه زمانی و چقدر انجام شده است؟ چون از این طریق خارجیها وقتی پول را دریافت میکنند، دیگر خودشان را ملزم نمیدانند منظم کالاها را به ایران ارسال کنند و هیچ انگیزهای ندارند که نوبت تحویل جنس ما را جلو بیندازند. اما اگر روابط ما با سازوکارهای نظام بانکی تنظیم شود نظام بانکی تا جنس را تحویل نگیرد پولی پرداخت نمیکند، پس انگیزه دارد که جنس تاجر ایرانی را طبق تعهدات فیمابین تحویل بدهد؛ بنابراین ما باید با نظام بانکی، امور اقتصادی کشور را اداره کنیم. اگر به دلایل مختلف، تصمیمات سیاسی بر تصمیمات اقتصادی ترجیح داده شده و FATF تصویب نمیشود، میتوان تدابیر دیگری اتخاذ کرد که با این تدابیر در کنار FATF که تصویب نشده بتوانیم امور بازرگانی کشور را به نحو مؤثری انجام دهیم.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.