|

گفت‌وگوی مهندس فرهاد احمدی‌شیخانی با دکتر اسماعیل فرزانگان، عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی و رئیس بخش شبکه شتاب‌نگاری ایران

راه‌حل نهایی تهران

چگونه از خطر زلزله تهران با کمترین تلفات عبور کنیم

زلزله ترکیه و سوریه بار دیگر همه را به جنب‌وجوش انداخته که در صورت رخ‌دادن چنین فاجعه‌ای در تهران چه اتفاقی ممکن است رخ بدهد. واقعیت این است که این بحث‌ها گاهی بعد از یک زلزله مطرح می‌شود اما زود به دست فراموشی سپرده می‌شود و هیچ تغییری در سیاست‌های شهرسازی ما رخ نمی‌دهد

راه‌حل نهایی تهران
سامان موحدی‌راد خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

 زلزله ترکیه و سوریه بار دیگر همه را به جنب‌وجوش انداخته که در صورت رخ‌دادن چنین فاجعه‌ای در تهران چه اتفاقی ممکن است رخ بدهد. واقعیت این است که این بحث‌ها گاهی بعد از یک زلزله مطرح می‌شود اما زود به دست فراموشی سپرده می‌شود و هیچ تغییری در سیاست‌های شهرسازی ما رخ نمی‌دهد. دکتر اسماعیل فرزانگان، عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی و رئیس بخش شبکه شتاب‌نگاری ایران است. او سال‌هاست که وقتش را صرف مطالعه زلزله‌های مختلفی که در ایران رخ داده کرده است. آقای فرزانگان معتقد است راهی جز پایبندی سفت و سخت به استانداردهای ساخت‌وساز در ایران نداریم. ایشان می‌گویند که در ایران مشکلی از جهت تدوین استانداردها نداریم اما در مرحله اجراست که به مشکل برمی‌خوریم. در این گفت‌وگوی مفصل به کمک مهندس فرهاد احمدی شیخانی مسئله زلزله ترکیه و همچنین خطراتی را که در انتظار ایران است، بررسی کرده‌ایم.

 

 شما در مرکز شتاب‌نگاری ایران چه می‌کنید و این مرکز چه تفاوتی با مرکز لرزه‌نگاری ایران دارد؟ در هر زلزله به چه داده‌هایی دست پیدا می‌کنید و از این داده‌ها چه استفاده‌ای می‌کنید؟

مهم‌ترین مسئله در هر زلزله‌ای برای ما داده‌ها و دیتاهایی است که از این زلزله به دست می‌آید. چون این داده‌هاست که به دانشمندان و زمین‌شناسان کمک می‌کند تا فهم بهتری از زلزله داشته باشند. توجه داشته باشید که هر زلزله تنها در چند ثانیه رخ می‌دهد و اگر رکورد و نگاشتی از آن نداشته باشیم قاعدتا نمی‌توانیم مطالعه‌اش کنیم. ما در زلزله‌شناسی با دو مقوله سیستم ثبت داده در ارتباط هستیم؛ یکی شبکه لرزه‌نگاری است که متشکل از دستگاه‌های لرزه‌نگاری است و خروجی آن به صورت همین داده‌هایی که بعد از هر زلزله در دسترس عموم است، منتشر می‌شود. خبر رویداد زمین‌لرزه‌ها، بزرگای زمین‌لرزه‌ها، مختصات روی مرکز زمین‌لرزه و اینکه عمق زمین‌لرزه چقدر است، اطلاعاتی است که لرزه‌نگارها ثبت می‌کنند و منتشر می‌شود. متولی‌ آن هم در کشور ما مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران است که شبکه ملی لرزه‌نگاری را اداره می‌کند. تعداد ایستگاه لرزه‌نگاری دائم و موقت در سراسر کشور را دارند که زلزله‌ها را به‌صورت مرتب مانیتور می‌کنند و رویداد زمین‌لرزه‌ها را از بزرگای کوچک تا بزرگای بزرگ گزارش می‌کنند. در کنار شبکه لرزه‌نگاری در ایران و دنیا، شبکه‌های دیگری وجود دارد که به آن «شبکه شتاب‌نگاری زلزله» می‌گویند که از اسم آن معلوم است شتاب زمین را حین رویداد زمین‌لرزه اندازه‌گیری می‌کند. زلزله وقتی اتفاق می‌افتد، مثل هر حرکت فیزیکی دیگری جابه‌جایی رخ می‌دهد و این جابه‌جایی سرعت و شتاب دارد. کار دستگاه شتاب‌نگار اندازه‌گیری شتاب زمین‌لرزه‌هاست. این اطلاعات در مهندسی اهمیت بسیاری دارد. چرا؟ می‌دانید که ساده‌ترین قانون فیزیک که همه ما در دبیرستان خواندیم قانون دوم نیوتن است که f=m×a؛ نیرویی که به هر جسمی وارد می‌شود مساوی جرم آن جسم ضربدر شتابی که به آن جسم وارد می‌شود. در زلزله هم نیرو به سازه اعمال می‌شود. نیرویی که به سازه اعمال می‌شود برابر است با جرم سازه ضربدر شتابی که به سازه اعمال شده است. بنابراین هرچه شتاب بالاتر باشد، نیرو هم بالاتر خواهد بود و هرچه جرم کمتر باشد، نیرو کمتر خواهد بود. به همین دلیل است که می‌گویند در زلزله ساختمان‌ها را باید سبک بسازیم؛ کاری که ژاپنی‌ها از چند سده قبل انجام می‌دادند و در ساختمان‌هایشان از کاغذ، چوب و مصالح سبک استفاده کردند. الان هم در دنیا این رویه وجود دارد که از مصالح سبک و مقاوم استفاده می‌کنند. بنابراین دستگاه شتاب‌نگار در کنار دستگاه لرزه‌نگار برای ثبت داده‌های جنبش زمین حین رویداد زمین‌لرزه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد با این تفاوت که دادهای شتاب‌نگارها جنبه کاربردی مهندسی دارد؛ یعنی مهندسان علاقه‌مند هستند که بدانند شتاب زلزله در زلزله سرپل‌ذهاب فرضا چقدر بوده است. بزرگای زلزله نمایی از توان و انرژی زمین‌لرزه را نشان می‌دهد. شما زمانی که می‌گویید زلزله با بزرگای 7.8، همین‌طور که به گوشتان می‌خورد می‌گویید عجب زلزله بزرگی بوده 7.8. ولی اگر این زلزله 7.8 در عمق 300 کیلومتری و داخل پوسته زمین یا پوسته بالایی اتفاق بیفتد، ممکن است اصلا روی زمین احساس نشود. همین زلزله اگر در عمق 20کیلومتری زمین اتفاق بیفتد، می‌شود فاجعه‌ای که در ترکیه به وجود آمد. بنابراین بزرگای زلزله به خودی خود نمی‌تواند معرف این باشد که این زلزله آسیب‌رسان است یا آسیب‌رسان نیست؛ ولی شتاب یک زلزله می‌تواند اطلاعات مفیدتری در این زمینه به ما بدهد.

شبکه شتاب‌نگاری متشکل از تعداد زیادی دستگاه شتاب‌نگار زلزله است که در نقاط مختلف یک کشور نصب می‌شوند و زمانی که زمین‌لرزه اتفاق می‌افتد، داده‌های جنبش نیرومند زمین را ثبت می‌کند. چرا می‌گویم جنبش نیرومند زمین؟ چون همان‌طورکه اول صحبتم گفتم، اینها داده‌های مورد علاقه مهندسان است. مهندسان دنبال جنبش‌های ضعیف نیستند. اگر ساختمان شما در اثر زلزله یک تکان جزئی خورد، این خیلی مورد علاقه مهندسان نیست. چیز مهم برای آنها جنبش نیرومند است که باعث می‌شود ساختمان در مقابل زلزله مقاومت کند یا مقاومت نکند. این داده‌ها توسط شتاب‌نگارها در هر زلزله ثبت می‌شود. برخلاف داده‌های لرزه‌نگاری که بیشتر در حیطه سایِنس و علم و شناسایی پوسته زمین و سایر پارامترهای scientific کار می‌کند، اینها بیشتر جنبه کاربردی و مهندسی دارند. این تفاوت ماهوی این دستگاه‌های لرزه‌نگار و شتاب‌نگار است. از اوایل دهه 50 شمسی شبکه شتاب‌نگاری در کشور ایران شروع به فعالیت کرد؛ درحالی‌که سیستم لرزه‌نگاری قدیمی‌تر بود. اولین دستگاه‌های شتاب‌نگار در دنیا در اوایل دهه 30 میلادی در آمریکا مورد استفاده قرار گرفت. ما 40 سال بعد اولین دستگاه شتاب‌نگار را داشتیم.

‌‌ الان در ترکیه این سازه‌هایی که ساختند، چه شتاب مبنایی را برای آن در نظر گرفتند و این سازه‌ها را ساختند؟

بگذارید ابتدا وضعیت کشورمان را بگویم. ما در کشورمان چیزی به نام «آیین‌نامه استاندارد طراحی ساختمان‌ها در برابر زلزله» داریم که معروف به آیین‌نامه 2800 بود و اولین ورژن آن هم سال 66 بیرون آمد. الان ویرایش پنجم آن در حال اجراست. در آیین‌نامه‌ها می‌گوید که ساختمان‌های معمول و ساختمان‌های مسکونی و ساختمان‌های متعارف باید براساس این استاندارد طراحی و ساخته شوند. آن استاندارد می‌آید روش‌های طراحی سازه‌های مقاوم در برابر زلزله را برای مهندس‌ها تدوین می‌کند. مهندسی که می‌خواهد یک ساختمانی در تهران بنا کند، باید براساس اصول و قواعدی که در آیین‌نامه 2800 وجود دارد، ساختمانش را بنا کند. آیین‌نامه 2800 آمده ایران را زون‌بندی و به چهار ناحیه بسیار پرخطر، پرخطر، با خطر نسبی متوسط و خطر نسبی پایین تقسیم کرده است. برای بناکردن ساختمان در هر یک از این نقاط باید شرایط و ضوابط خاص آن نقطه را در نظر بگیرید. با این مثال از این خواستم بگویم که در ترکیه نیز چنین استانداردهایی قطعا وجود داشته. اصولا ساختمان‌ها را طوری طراحی می‌کنند که در بدترین شرایط که ساختمان غیر قابل‌ استفاده شود هم منجر به تلفات انسانی نشود یا تلفات انسانی حداقلی داشته باشد؛ یعنی انتظار نداریم همه ساختمان‌ها در یک زمین‌لرزه‌ای به بزرگای حدود 8 و با شتاب بالای 1G سر پا بمانند، ولی انتظار هم نداریم که 50 هزار نفر تلفات داشته باشیم. زمانی که یک نیروگاه یا یک سد طراحی می‌کنید، دیگر این خارج از شمول آیین‌نامه‌هاست. چرا؟ برای طراحی سد یا نیروگاه اتمی، شما باید استاندارد خاص و مطالعه خاصی داشته باشید، زیرا تخریب آن سازه می‌تواند منجر به یک فاجعه انسانی به مراتب بالاتر باشد؛ اتفاقی که در زلزله‌ چند سال پیش در ژاپن افتاد و نیروگاه معروفشان را از کار انداخت و تلفاتی به بار آورد. ولی در مورد ساختمان‌های متعارف فرض بر این است که در طول عمر مفید سازه، ساختمان اگر در معرض چنین زلزله‌ای قرار گرفت (زلزله‌ای که ممکن است هر هزار سال یک بار اتفاق بیفتد)، ممکن است ساختمان تخریب شود ولی نباید منجر به این فاجعه انسانی شود. الان مشکلی که ما در کشور داریم، این است که مثلا زلزله خوی با بزرگای ۵.۷ یا ۵.۹ اتفاق می‌افتد، ولی تخریب آن زیاد است. حالا تلفات انسانی به هر دلیلی کم یا زیاد است اما اصولا نباید ساختمان‌ها در کشور ما، اگر در برابر آیین‌نامه 2800 طراحی و اجرا می‌شوند، در مقابل چنین زلزله‌های تخریب شوند. ولی ما شاهد این هستیم که در زلزله با بزرگای متوسط هم ما تخریب، خسارت و تلفات جانی داریم. این زلزله‌ای که در ترکیه اتفاق افتاد، زلزله بزرگی بود. در تقسیم‌بندی زلزله‌ها هم مورد خیلی بزرگی محسوب می‌شد. از نظر شدت مرکالی، شدت آن ۹ است یعنی سه درجه مانده به آن ماکزیمم شدت مرکالی؛ مسلم است که اشتباهاتی در طراحی و اجرای ساختمان‌ها وجود داشته که منجر به چنین تلفاتی شده است کمااینکه در اخبار و سایت‌ها می‌بینید که بعضی از مناطقی که در منطقه کلان‌لرزه‌ای این زمین‌لرزه قرار داشتند آسیب چندانی ندیدند یا حتی در شهرهایی هم که زمین‌لرزه تلفات زیادی داشت، خیلی از ساختمان‌ها سر پا بودند. بنابراین مشکل آن چیزی است که در کشور ما و سایر کشورها هم وجود دارد و آن مشکل اجراست؛ یعنی در موقع اجرا آیا ضوابطی که ساختمان بر آن اساس طراحی شده واقعا پیاده می‌شود یا نه. این داستان بسیار مفصل و پیچیده‌ای است و در همه جای دنیا هم این معضل دیده می‌شود؛ یعنی ما نمی‌توانیم بگوییم فقط خاص کشور ما یا کشور ترکیه است. ولی در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه، مشکلات این‌چنینی خیلی زیاد دیده می‌شود. این است که رویداد زمین‌لرزه‌های بزرگ در این کشورها همواره با تلفات بالای انسانی روبه‌روست؛ کمااینکه در مورد همین زلزله ترکیه همان اول که دوستان گفتند مثلا 900 نفر تا الان تلف شدند، من گفتم این زلزله بیش از چند ده هزار نفر تلفات داشت و من مطمئن هستم که این روند ادامه پیدا می‌کند و احتمالا این بزرگ‌ترین و پرتلفات‌ترین زلزله تاریخ ترکیه خواهد بود.

فراموش نکنیم که زلزله‌ای که فرض کنید مثلا 70، 80 سال پیش آمده و مثلا می‌گویم بزرگ‌ترین زلزله ترکیه بوه، شرایط ساخت‌وساز آن موقع را باید در نظر بگیرید. درحالی‌که الان قسمت عمده ساختمان‌هایی که تخریب شده، بعد از سال 2018 یا 2019 ساخته شده است. در این میان اخباری هم منتشر می‌شود که مثلا نخست‌وزیرشان معافیت‌هایی برای ساخت‌وساز داده بود که به این اتفاق منجر شد. به هر حال وقتی شما اولویت را روی توسعه و توسعه گردشگری می‌گذارید و یکی از اهداف حاکمیتی‌تان را این قرار می‌دهید، باید بدانید که اگر این توسعه به قیمت قربانی‌شدن یک‌سری استانداردها انجام شود، ممکن است فاجعه‌ای را شکل بدهد. این عدم پایبندی به استانداردها اینجا خودش را نشان می‌دهد. ما زمین‌شناسان می‌گوییم زلزله آزمایشگاه طبیعی است که خداوند برای ساخته‌های دست بشر ساخته است. ممکن است ساختمان را بهترین مهندس کشور هم طراحی کرده باشد و بهترین شرکت هم اجرا کرده باشد، اما چه زمان پاسخ واقعی رعایت این استانداردها را خواهید شنید؟ وقتی که در معرض یک زلزله قرار بگیرد. در ترکیه نیز همین اتفاق افتاده است. ساختمان‌ها قاعدتا باید براساس استانداردهای ترکیه باشد چون استانداردهای ترکیه استانداردهای سفت و سختی هم هست. ترکیه لرزه‌خیزتر از ماست، به لحاظ موقعیت زمین‌ساختی در plate صفحه آناتولی در معرض فشارهای دائمی لرزه زمین‌ساختی از سوی صفحه آفریقا و صفحه عربی است که منجر به زلزله‌های بسیار در امتداد آن گسل در شمال آناتولی و گسل شرق آناتولی می‌شود. آنها استانداردهایشان استانداردهای سفت و سختی است. اما چرا این اتفاق افتاده؟ وجود طبقه نرم در همه ساختمان‌ها برای اینکه بتوانند یک فضای تجاری داشته باشند، مغازه‌ها با دهنه بزرگ و فواصل بینشان برای بهره‌برداری هرچه بیشتر تجاری از ملک مثل کاری که مثلا در تهران هم دیدید، یکی از دلایل تخریب‌های گسترده در ترکیه است. چنین اتفاقی را در متروپل هم داشتیم. یعنی طراحی دچار مشکل شده بود و کارفرما به مهندس فشار آورد که من می‌خواهم در اینجای ساختمانم حتما مثلا یک فروشگاه بزرگ داشته باشم. برای همین با فشار غیرمهندسی بر یک فرایند مهندسی فواصل ستون‌ها را زیاد کردند و طبقه نرم درست کردند. نتیجه شد فروریختن این ساختمان. در ترکیه هم می‌بینیم که قسمت اعظم ساختمان‌هایی که طبقه نرم داشتند تقریبا در این زلزله فرو ریختند.

‌‌ طبقه نرم یعنی چه؟

طبقه نرم از لحاظ مهندسی طبقه‌ای است که مقاومت جانبی آن نسبت به طبقات بالایی حدود 70 درصد است. دیده‌اید که در بسیاری از ساختمان‌ها، پارکینگ‌ها هیچ مهاربندی ندارد! یک پیلوت ساخته‌اند، به‌خصوص در ساختمان‌های 10، 20 سال پیش ساخته‌شده، که طبقه همکف یا پیلوت همه‌اش پارکینگ است و شما ستون می‌بینید؛ یعنی هیچ مهاربند جانبی وجود ندارد یا درواقع چیزی مثل دیوار برشی که کمک به افزایش مقاومت جانبی می‌کند، دیده نمی‌شود.

زمانی که زلزله اتفاق می‌افتد، اگرچه طبقات بالایی سالم هستند؛ اما این بخش زیرین خانه فرومی‌ریزد و کل ساختمان از بین می‌رود. مثالش را در زلزله فیروزآباد کجور دیدم. در کلاردشت تعداد زیادی از این ساختمان‌های ویلایی بسیار گران‌قیمت مثل اسبی که پاهای جلویش شکسته باشد، فروریخته بودند. در زلزله ترکیه هم اگر به تصاویر دقت کنید، مثلا می‌بینید که طبقات بالای ساختمان سالم است؛ اما ساختمان از ستون شکسته و فروریخته. این مورد قبلا در ساختمان‌های تهران خیلی زیاد دیده می‌شد؛ ولی الان دیگر اصولا در طراحی‌ای که براساس آیین‌نامه 2800 باشد، نباید چنین اتفاقی بیفتد؛ اما می‌دانید بحث بر سر چیست؟ ما یک بخش داریم به اسم طراحی و یک بخش به اسم اجرا. در طراحی آیین‌نامه 2800 دقیقا به مهندس کمک می‌کند ساختمانش را برای آن شتاب مبنای طرحی که در آن منطقه تعریف شده است، بسازد؛ ولی بعدش که صحبت از اجرا می‌شود، آیا واقعا مصالح آن کیفیت لازم را دارند؟ آیا آن کسی که دارد ساختمان را اجرا می‌کند، از مهارت برخوردار است؟ آیا شرکت صاحب صلاحیتی است یا هرکسی که به نوعی پولی دارد و می‌تواند یک معمار استخدام کند. گاهی اوقات مثلا بتونی که باید در ساختمان استفاده شود، یک فاصله زمانی بهینه دارد؛ اما مثلا می‌بینیم که میکسرهای بتون ساعت‌ها در ترافیک تهران می‌مانند. طبیعی است که این بتون وقتی به ساختمان برسد، از استانداردش خارج شده؛ اما از آن استفاده می‌کنند. یا شما در زلزله سرپل‌ذهاب شاهد بودید که بتونی را که باید مقاومت آن 350 باشد، بعد از زلزله اندازه‌گیری کردند و مشخص شد مقاومتش 160 بود. در همین زلزله ترکیه تصاویری هست که برای پر‌کردن بتون از خرده‌آجر استفاده کرده بودند. در ایران هم از این موارد زیاد است! یعنی مشکلات‌مان مشابه است، مرزهاست که ما را از هم جدا کرده؛ ولی زلزله که مرز نمی‌شناسد.

ما در شهرهای بزرگ به تنها چیزی که اهمیت نمی‌دهیم، همین استانداردهاست. شما می‌خواهید ساختمان بخرید، حالا که شرایط اقتصادی الان را در نظر نگیریم و فرض کنید که پول هم داشته باشید، چقدر به استانداردهای مقاوم‌سازی زلزله در هنگام خرید توجه می‌کنید؟ واقعیتش تا حالا من ندیده‌ام کسی مثلا بگوید نقشه‌های این ساختمان یا دفترچه محاسبات این ساختمان یا چنین چیزی یا گواهی‌های چیزی وجود دارد که من نگاه کنم و ببینم این ساختمان واقعا در مقابل زلزله مقاوم طراحی شده یا نه! آن‌هم در جایی مثل تهران که سابقه لرزه‌خیزی داشته است. ما زمین‌شناس‌ها می‌گوییم جایی که یک بار زلزله آمده، دفعه بعد هم می‌آید. همین جایی که الان در ترکیه زلزله آمده، شما اگر بروید گزارش‌ها و نقشه‌ها و مستنداتی را که وجود دارد، بررسی کنید، می‌بینید بارها در طول تاریخ این منطقه آناتولی و دیاربکر (Diyarbakır) بر اثر زلزله‌های بزرگ تخریب شده است. بارها و بارها این اتفاق افتاده؛ یعنی بزرگ‌ترین زلزله‌های آناتولی و دیاربکر در همین مناطق رخ داده است. همین شهر معروف آنطاکیای ترکیه که الان می‌گویند خیلی تخریب شده، بارها در برابر زلزله تخریب شده است. مثل ری خودمان، مثل نیشابور و مثل تبریز. یکی از دلایل افول ری به‌عنوان بزرگ‌ترین شهر ایران مرکزی علاوه‌ بر حمله مغول همین زمین‌‌لرزه‌های مکرری بوده که اتفاق می‌افتاده.

‌‌ که می‌شود همین تهران خودمان؟

بله، تهران که قدمت 200 یا 200وخرده‌ای ساله دارد. پیش‌ازآن تهرانی وجود نداشته؛ وقتی ما می‌خواهیم تاریخ لرزه‌خیزی تهران را مطالعه کنیم، می‌رویم ری را مطالعه می‌کنیم. خب ری که به تهران چسبیده. از سوی دیگر تجربه زلزله ترکیه را داریم که حدود ۱۰ استان را لرزانده. حتی در مصر احساس شده، در یونان احساس شده، در لبنان احساس شده. با این حساب همین اطلاعات را کنار هم بگذاریم که ری سابقه زلزله وحشتناک را داشته و جایی که یک بار زلزله بیاید، دفعه بعد هم می‌آید. با این حساب چه خطری در کمین تهران است؟

اگر از بام تهران به زون خردشده گسل شمال تهران نگاه کنید، می‌بینید ساختمان‌های چند طبقه ساخته شده است! درحالی‌که اینها در هنگام زلزله در معرض شدیدترین جنبش‌های زمین قرار می‌گیرند؛ جنبش‌هایی که این‌قدر شدید است که حتی به شما اجازه نمی‌دهد از این در بیرون بروید. ساخت چنین ساختمان‌هایی به نظرم همه‌اش ناشی از عدم‌ نظارت است. این کژرفتاری از جایی پدید آمد که فرهنگ خریدن تخلف با جریمه باب شد. سرنوشت متروپل هم ظاهرا این‌طوری بوده دیگر. دیدید این ساختمان‌سازها چه می‌گویند دیگر؛ «خلاف کردیم، جریمه‌اش را می‌دهیم». خب این خلاف زمانی که منجر به قرارگیری این سازه در معرض زلزله می‌شود، آنجا با جریمه میلیونی هم چیزی درست نمی‌شود. الان هم همین اتفاق در ترکیه افتاده. اردوغان آمده تخلفات را بخشیده به قیمت اینکه درآمد میلیاردی از توریسم داشته باشد! تا الان برآورد اولیه می‌گویند چیزی حدود 60 تا 80 میلیارد دلار خسارت زمین‌لرزه بوده است! برای کشوری مثل ترکیه چند سال طول می‌کشد تا جبران کند؟ حالا اگر همین اتفاق در کشور ما بیفتد که واقعا به لحاظ اقتصادی در معرض انواع و اقسام تهدیدها هستیم، چه فاجعه‌ای به بار می‌آورد. ببینید زلزله چه تهدید بزرگی برای اقتصاد کشور خواهد بود.

فراموش نکنیم که ما یک ترمی در زلزله‌شناسی به نام «urban earthquake» یا زمین‌لرزه شهری داریم؛ به معنی زمین‌لرزه‌ای که در مناطق شهری و پرجمعیت اتفاق می‌افتد. ما از دهه 40 به این سو که شاهد شکل‌گیری مراکز جمعیتی بودیم در هیچ شهر بزرگ‌مان زلزله نداشتیم. من می‌شمارم؛ زلزله بوئین‌زهرا 1342، زمین‌لرزه دشت بیاض 1348، زمین‌لرزه طبس 1357، زمین‌لرزه رودبار 1369، زمین‌لرزه بم 1382، زمین‌لرزه سرپل‌ذهاب 1396 ... یعنی زلزله‌ها عمدتا یا در مناطق روستایی بودند یا شهرهای با جمعیت کم بودند که فاقد مراکز صنعتی و تأسیسات حیاتی بودند. این البته لطف خدا بوده که چنین اتفاقی رخ نداده؛ اما از سوی دیگر ببینید چه چیزی هم در انتظار ماست. وضعیت کشور در برابر زلزله‌ای مثل سرپل‌ذهاب را ببینید و حالا در نظر بگیرید که اگر چنین زمین‌لرزه‌ای در یکی از مراکز جمعیتی ایران رخ بدهد، وضعیت چقدر بدتر خواهد شد.

‌‌ اینکه گفتید ما از دهه 40 تا الان در شهرهای بزرگ زلزله نداشتیم؛ درحالی‌که شهرهای بزرگ‌مان در مناطق زلزله‌خیز هستند، به معنی پیش‌بینی یک خطر بزرگ است.

اصولا در کشور ما به لحاظ اینکه کشور کم‌آبی بودیم، آبادی‌ها در کنار چشمه‌ها و منابع آب بنا شده‌اند و این یعنی نزدیکی شهرهایمان به گسل. ما کشور کم‌آبی بودیم و ساکنان ایران نمی‌آمدند در وسط بیابان ده بسازند بلکه می‌رفتند جایی را پیدا می‌کردند که چشمه آبی باشد. گسل‌ها نقاط ضعف پوسته زمین هستند؛ همان‌جایی که آب از آنجا بیرون می‌آید. الان شما به نقشه گسل‌های ایران که نگاه کنید و شهرها و روستاهای ایران را مکان‌یابی کنید و روی آن نقشه قرار دهید،‌ می‌بینید که همه شهرها و روستاها در امتداد گسل‌های بزرگ و لرزه‌‌خیز قرار گرفته‌اند. شهر تبریز در جنوب گسل شمال تبریز بنا شده، شهر تهران در جنوب گسل شمال تهران بنا شده و... شما مثلا گسل «درونه» در استان خراسان را ببینید، از تربت جام و تربت حیدریه همین‌طور در امتداد گسل «درونه» قرار دارند و صدها مثال دیگر از این دست وجود دارد که ما شهرهایمان را در امتداد گسل‌های لرزه‌زا و مهم ساختیم. نکته‌ای که وجود دارد این است که زلزله بلایی است که فواصل رویداد آن خیلی کم نیست. الان آلودگی هوا، بحران خشک‌سالی و این‌جور مسائل بارها هر سال ممکن است تکرار شود و این ملکه ذهن مسئولانی است که در آن مسند قرار دارند.

اما اگر زلزله اتفاق می‌افتد تا زلزله بعدی ممکن است 10، 20، 30 سال زمان بگذرد. این موجب می‌شود خیلی‌ها اصلا یادشان برود که چنین زلزله‌ای بوده، ولی یک جای دیگر به هر حال اتفاق می‌افتد. یا در خاک ما یا در همسایگی‌مان. مثلا زلزله خوی اتفاق افتاد و تازه یادشان افتاد که مثلا تهران هم در معرض زلزله است‌، ‌تبریز هم در معرض زلزله است. زلزله ترکیه اتفاق افتاد، رعشه بر تن همه ما افتاد که آقا چه می‌شود؟ یک‌دفعه سیل افرادی که در مورد زلزله صحبت می‌کنند در رسانه‌ها پیدا می‌شود. یعنی به‌صورت مقطعی توجه‌ها جلب می‌شود؛ درحالی‌که زلزله یک خطر بالقوه است. خطر که می‌گویم از این منظر که با هیچ پدیده طبیعی دیگر از نظر تلفات قابل‌ قیاس نیست؛ یعنی شما همین تلفات زلزله ترکیه را که شاید به 60 هزار نفر برسد نگاه کنید. ترکیه درگیر چه مصیبتی می‌شد که در این مقطع زمانی کوتاه. این تلفات در طول 70 ثانیه اتفاق افتاده است! مثل کرونا نیست که مثلا در سه سال مثلا 10 هزار نفر بمیرند. در 70 ثانیه 40، 50، 60 هزار نفر مردند و تعداد بی‌شماری خانواده از بین رفته است. تعداد بی‌شماری ممکن است آدم بی‌سرپرست باقی بماند؛ یعنی معضلات اجتماعی و اقتصادی زلزله بعضی وقت‌ها اثراتش تا سال‌ها باقی خواهد ماند. این است که در هیچ پدیده طبیعی دیگری قابل قیاس نیست و من فکر می‌کنم در میان پدیده‌های طبیعی که ما را تهدید می‌کند به‌خصوص برای تهران، زلزله یکی از مهم‌ترین‌هایش است.

‌‌ در یک نگاه کلی آیا ما در ایران در مسئله کاهش تلفات زلزله پیشرفت داشتیم یا پسرفت؟

دقیقا. از دو منظور باید به این موضوع نگاه کنیم. سال 52، 53 که فعالیت شبکه شتاب‌نگاری شروع شد، ابتدا با یک یا دو دستگاه شروع شد. آن هم به همت یک‌سری افراد که به قضیه علاقه‌مند بودند، آقای مهندس معین‌فر که ایشان را می‌شناسید که علاوه بر اینکه سبقه سیاسی داشت، اولین مهندس زلزله در ایران بود. شهردار نازی‌آباد بود، بعد از زلزله‌ای که در بوئین‌زهرا اتفاق افتاد و بخشی از تهران آسیب دید، تیمی از ژاپن که آمده بودند، ایشان علاقه‌مند شد و آنها (ژاپنی‌ها) علاقه‌مند شدند که یک‌عده را برای بحث زلزله در ایران و ترکیه و اینها تربیت کنند که از ایران هم ایشان رفت یک دوره‌ای در ژاپن دید و وقتی برگشت، در دفتر فنی سازمان برنامه بودجه آن زمان اصرار کرد که ما باید دستگاه شتاب‌نگار زلزله را بیاوریم. با کمک آقایی به نام پروفسور نیکلاس امبر سز که استاد امپریال کالج لندن بود، اولین دستگاه شتاب‌نگار را آوردند.

این دستگاه شتاب‌نگار به تدریج تعدادش زیاد شد تا مرز پیروزی انقلاب به 270 تا دستگاه رسید؛ ولی وقفه‌ای که متعاقب رویداد انقلاب و جنگ تحمیلی پیش آمد تعداد این دستگاه را کم کرد تا سال 69. سال 69 با کمک بانک جهانی و بعد از زلزله رودبار دوباره تعداد این دستگاه‌ها زیاد شد. هزارو 200 دستگاه شتاب‌نگار خریداری شد که اینها در پنج سال در سراسر کشور عمدتا در نقاط لرزه‌خیز و پراهمیت نصب شدند و در چند مقطع هم بازسازی شدند. الان که من در خدمت شما هستم، چیزی حدود هزارو 500 ایستگاه فعال شتاب‌نگاری در ایران داریم که یکی از شبکه‌های مهم شتاب‌نگاری دنیا  محسوب می‌شود و در غرب آسیا در کنار ترکیه ما بی‌همتا هستیم. چیزی حدود 16 هزار رکورد (یعنی آن چیزی که دستگاه‌ها ثبت می‌کنند) از زمین‌لرزه‌های ایران ثبت کردیم که می‌توانم به شما بگویم رشته‌هایی مثل مهندسی زلزله و زلزله‌شناسی مهندسی در ایران با استفاده از این داده‌ها به‌وجود آمدند و ما آماری که داریم، نشان می‌دهد بیش از دو هزار دانشجو در مقاطع ارشد و دکتری با استفاده از این داده‌ها در رشته‌های مهندسی زلزله و زلزله‌شناسی مهندسی فارغ‌التحصیل شدند و مهم‌تر از همه، نتیجه این داده‌ها آیین‌نامه 2800 است؛ یعنی آیین‌نامه 2800 با استفاده از این داده‌ها (داده‌های جدیدی که به‌دست می‌آید)‌ هر چهار سال یک بار به‌روزرسانی می‌شود.

اتفاقی که می‌افتد بالاخره بعد از چند سال آن اثرات دهشتناک زلزله از خاطره‌ها کم‌کم محو می‌شود. یک نسل که بگذرد، ممکن است اصلا یادشان هم نیاید. آن چیزی که از زلزله می‌ماند، آن داده ثبت‌شده است. الان همه از زلزله ترکیه به عنوان یک فاجعه یاد می‌کنند. در عین حال شبکه شتاب‌نگاری ترکیه را تحسین می‌کنند که آن‌قدر داده‌ از این زمین به‌ دست آوردند که می‌توانند این زمین‌لرزه را مطالعه کنند. سرعت شکست این گسل چقدر بود؟ چرا این شهر تخریب شده؟ چرا این شهر کمتر تخریب شده؟ چرا این نقطه بیشتر تخریب داشته و آن نقطه کمتر تخریب داشته؟ جهت شکستگی به کدام سمت بیشتر و... همه اینها با استفاده از این داده‌ها محاسبه می‌شود و حتی می‌توانند در جاهای مشابه از این داده‌ها استفاده کنند؛ در جاهایی که از لحاظ شرایط زمین‌شناسی و زمین‌شناختی حتی مشابه زمین‌لرزه ترکیه باشد. بنابراین آن چیزی که برای دانشمندان اهمیت دارد داده‌های این زلزله است. جنبه‌های انسانی این فاجعه به جای خود که واقعا انسان را متأثر می‌کند و تا سال‌ها هم تأثیر خودش را دارد، ولی بعد از زلزله سؤالی که عمده دانشمندان می‌پرسند، این است که چه رکوردهایی از زمین‌لرزه ثبت شده است. ما مثلا در مورد زلزله بم یک رکورد داشتیم در فاصله بسیار نزدیک از کانون زمین‌لرزه. این رکورد تقریبا می‌شود گفت همه جنبه‌های فنی این زلزله را تعریف می‌کند. ده‌ها مقاله راجع به این رکوردها نوشته و منتشر می‌شود. رکوردی که در زمین‌لرزه طبس در سال 57 در ایستگاه شیر و خورشید آن زمان در طبس ثبت شد، هنوز که هنوز است یکی از شاخص‌ترین رکوردها در دنیای مهندسی زلزله است؛ چه به لحاظ محتوای فرکانسی، چه به لحاظ مدت دوام، چه به لحاظ حداکثر دامنه. هنوز که هنوز است می‌خواهند از رکوردهای شاخص نام ببرند، رکورد طبس هم جزء آن رکوردهای شاخص است.

‌‌ موردی که درباره بم گفته می‌شود، این شهر اغلب روی آبرفت ساخته شده و این ذرات منفصل آبرفت در آن پدیده زلزله دچار یک رزونانسی می‌شوند و موجب بالا‌رفتن شتاب قائم می‌شوند. این درباره تهران هم صدق می‌کند.

اصولا شرایط زمین‌شناسی جایی که آن ساختمان ساخته شده یا آن شهر ساخته شده، تأثیر مستقیمی در میزان شتاب سطح زمین دارد. شما در زمین‌لرزه 1985 شهر مکزیکو در بخشی از شهر که روی بستر رسوبات نرم دریاچه‌ای قرار گرفته بودند، تعداد زیادی ساختمان مرتفع بر اثر یک زلزله در فاصله 300 کیلومتری تخریب شدند. آنجا بود که بحث side effect یا اثر ساید یا اثر ساختگاهی خیلی پررنگ شد. مطالعه side effect می‌گوید که ساختمان اگر روی خاک نرم بنا شود، بحث تشدیدی که شما گفتید یا بحث رزونانس در آن خیلی شدید می‌شود تا یک ساختمان روی سنگ سخت باشد. در همین ترکیه هم احتمالا اگر مطالعات تفصیلی انجام شود، خواهید دید که برخی از ساختمان‌هایی که در بستر نرم بودند، شدت تخریب‌شان خیلی بیشتر بوده است تا ساختمان‌هایی که روی بستر سخت بودند. خیلی پارامترها روی بحث تخریب زلزله تأثیرگذار است؛ ‌حتی توپوگرافی هم مؤثر است. حتی جهت شکستگی‌ای که در گسل اتفاق می‌افتد، به کدام سمت باشد هم مؤثر است.

‌‌ با توجه به اینکه کشورمان یک کشور کوهستانی است و بستر سنگی که بتواند نسبت به این پدیده مقاوم باشد، در کشور زیاد داریم. ظاهرا شهرهای جدید هم عموما روی بسترهای سنگی ساخته می‌شود.

اینکه شهری را روی بستر سنگی یا روی بستر آبرفتی بسازیم، تدابیری است که می‌شود اندیشید. به هر حال ژئوتکنیک علم همین مسائل است دیگر؛ من اعتقاد دارم کاری که الان دارد در تهران انجام می‌شود و مطالعه ژئوتکنیک اگر درست انجام شود، ما نباید از زلزله ترس داشته باشیم. ترس ما برای چیست؟ برای اینکه مثل یک شاگرد تنبل می‌دانیم که درس را نخوانده‌یم، به امید سر جلسه امتحان می‌رویم که شانس به ما روی بیاورد و آن سؤالی را که خوانده‌ایم، جواب بدهیم؛ ولی استرس داریم؛ اما دیده‌اید شاگرد زرنگ با چه اطمینانی سر جلسه امتحان می‌رود؟ زلزله هم همین است. اگر مطمئن باشید که ساختمان‌تان مقاوم است، برای چه باید از زلزله بترسید. وسط بیابان باشید، یک زلزله با بزرگای 8 اتفاق بیفتد؛ درست پنج کیلومتر زیر پای شما. ممکن است شما فقط زمین بیفتید؛ ولی جان‌تان را از دست نمی‌دهید؛ ولی در یک ساختمان در منطقه الهیه باشید، متری 200 میلیون هم ارزش آن باشد! ممکن است جانتان را از دست بدهید؛ چون اصول و استانداردها را رعایت نکرده‌اید. اتفاقی که در ترکیه افتاده، ساختمان‌هایی که به آن قیمت فروختند و خیلی از ایرانی‌ها هم رفتند خریدند، فکر می‌کنید چند درصد از ایرانی‌هایی که رفتند در استانبول و این شهرها خانه/آپارتمان خریدند، سؤال کردند که این ساختمان در مقابل زلزله مقاوم است یا نه! اصلا برای‌شان دغدغه‌ای نبوده است. در تهران هم همین است؛ بنابراین باید در تهران هم دولت، هم مردم و هم دستگاه‌های نظارتی دست به دست همدیگر بدهند و یاد بگیریم کاری را که در بعضی جاهای دنیا دارد انجام می‌شود. حالا مثلا اسم ببریم مثل کجا، مثل لس‌آنجلس سانفرانسیسکو. اینها می‌دانند در آینده زمین‌لرزه‌های بزرگ خواهند داشت؛ بنابراین همین بحث طبقه نرم را که آنجا هم بوده و ساختمان‌هایی را که 15، 20 سال پیش ساخته شدند، شهرداری و آن متولی امر در شهر به مالک فشار می‌آورد که ظرف مدت دو تا سه سال با هزینه خود مالک این مقاوم‌سازی را انجام دهد و اگر این کار را انجام ندهد، مستأجر را از آن ملک بیرون می‌اندازد؛ حتی ممکن است ملک را هم ضبط کند؛ ولی شما در تهران کافی است سری به مناطق جنوبی تهران بزنید. مثلا همین منطقه 12 خودمان بروید یک گشتی بزنید. حتی در بالاشهر هم همین است. مثلا در بالاشهر تهران می‌بینید که در معابر با عرض کوچک (عرض 6، 8 یا 10 متر) تعداد زیادی ساختمان‌های بلندمرتبه ساخته شده است. آیا فکر امداد اینها را کرده‌اند؟ یا فکر دسترسی به اینها هنگام رویداد زلزله؟ یکی‌شان اصلا خراب شود! شما دیدید که در ساختمان پلاسکو چند وقت طول کشید تا این آواربرداری صورت بگیرد. در ساختمان‌های ترکیه هم فکر می‌کنید چند وقت طول بکشد همه این آوار برداشته شود؟ تازه اینها به نظر می‌رسد دسترسی راحت‌تری داشته باشند. شما در میدان خراسان در منطقه 12 می‌روید، در این کوچه پس‌کوچه‌هایش که می‌روید، انسان اگر بخواهد عبور کند باید بعضی‌هایش را کجکی عبور کند! بافت فرسوده است. خودشان هم می‌گویند دولتمردان به آن می‌گویند بافت فرسوده. چند سال باید طول بکشد تا این بافت فرسوده نوسازی بشود؟ آیا واقعا چنین اراده‌ای وجود دارد؟

‌‌ پس تقریبا از صحبت‌های شما باید این‌طور برداشت کنیم که در تهران، هم باید نگران مناطق فرسوده باشیم و هم ساختمان‌های نوساز.

واقعا درمورد نوسازها هم همین نگرانی وجود دارد. چرا وجود دارد؟ چون شما تجربه کشور کنار دست‌تان را دیدید دیگر. ساختمان‌های نوساز که خودشان می‌گویند 2019 ساخته شده بودند، چگونه تخریب شدند. تعداد زیادی از این پیمانکاران را که داشتند فرار می‌کردند، گرفتند. همه‌ اینهایی بودند که با کمک دولت بودجه گرفته بودند و ساختمان ساخته بودند.

‌‌ آمارها می‌گوید دوهزارو 500 ساختمان فروریخته که عمده‌اش 2018 ساخته شده بود.

خب! همین زنگ خطر است. الان در تهران که رونقی در بحث ساخت‌وساز به‌ویژه ساختمان‌های قدیمی صورت گرفته، چقدر اطمینان وجود دارد که استانداردها رعایت شود؟ وقتی وارد این بحث‌ها می‌شوید، یک مقدار پیچیده می‌شود. بحث نقش شهرداری، نقش سازمان نظام مهندسی، مهندس ناظر، چند بار می‌آید به ساختمان سر می‌زند، کارگر ماهر، مصالح استاندارد و همه اینها قاعدتا تلاش‌هایی در راستای استانداردسازی مصالح صورت گرفته؛ ولی آیا واقعا همه مصالح ما استاندارد شدند؟

‌‌ واقعیت این است که الان در ایران می‌گویند که عمر مفید ساختمان 30 سال است.

کمتر از 30 سال است.

‌‌ حالا متوسط را در نظر بگیریم. شبهه‌ای که پیش می‌آید، این است که می‌گویند فرض هم کنید که فواصل زلزله تهران 150 سال است. خانه‌ها هم که 30 سال عمر مفید دارد؛ یعنی باید هر 30 سال این خانه را نوسازی کرد؟ خب این به لحاظ اقتصادی هم مضر است و به لحاظ بحران هم که در زلزله رخ می‌دهد، همه ساختمان‌ها ممکن است ایراد پیدا کند و فرو‌بریزند.

من این‌طور به شما می‌گویم. بتون‌ریزی استانداردهایی دارد که در چه مواقعی و در چه شرایط آب‌و‌هوایی بتون بریزید. درصد اختلاط آب و ماسه و سیمان باید چقدر باشد. اینها همه استانداردش وجود دارد؛ یعنی من با اطمینان می‌توانم به شما بگویم که کشور ما از لحاظ تدوین استاندارد و از لحاظ مقررات ملی هیچ‌گونه کمبودی ندارد. مشکل اصلی فقط در بحث اجراست. در بحث اجراست که عدم مهارت، عدم استاندارد مصالح و متأسفانه فسادی که خدای‌ناکرده وجود دارد در رابطه بین عوامل دست‌اندرکار ساخت یک ساختمان است که منجر به فجایعی مثل متروپل می‌شود. فراموش نکنیم که در فاجعه متروپل زلزله نیامده بود. خیلی موضوع عجیبی است که در قرن بیست‌و‌یکم در کشور ثروتمندی مثل ایران یک ساختمان تجاری بدون اینکه اتفاقی بیفتد، فرو‌بریزد. ترکیه می‌تواند ادعا کند که زلزله 7.8 و شتاب بالای 1G ساختمان‌ها را خراب کرده؛ اما متروپل چه؟ ما شاهد ریزش ساختمان‌های نوساز هستیم که بر اثر زلزله هم نیست و بر اثر همین طراحی بد و اجرای بد است. چه بسیار ساختمان‌هایی که بر اثر یک گودبرداری ساختمان‌ها پایین می‌آید، برای اینکه کار درست انجام نمی‌شود و برای اینکه آن مهندسی که باید به اجرای ساختمان نظارت کند، این‌قدر حق نظارتش کم است که از لحاظ اقتصادی برایش نمی‌صرفد که هر روز بالای سازه باشد. آن کارگری که دارد میلگردهای ساختمان را می‌بندد، هیچ دوره آموزشی فنی‌ و حرفه‌ای ندیده است. حالا این وسط در میلگرد ممکن است کم‌فروشی انجام بشود (منظورم در اجراست) و در بتون کم‌فروشی انجام شود. الان آپارتمان ساخته می‌شود، دو تا طبقه پایین‌تر که صحبت می‌کند، صدایش در واحد شما شنیده می‌شود! حالا به مجاورها کار ندارم. طرف ضبطش را روشن می‌کند، انگار بلندگویش در منزل شماست. اینها مشکلات سازه است دیگر. بعد شما انتظار دارید که مثلا چنین ساختمانی وقتی زمین تکان می‌خورد نریزد؟

‌‌ برگردیم به زلزله ترکیه. چرا این دو زلزله با این شدت رخ دادند؟

می‌دانید که اینها در دو گسل جدا از همدیگر بودند. دومی پس‌لرزه اولی نبوده است. همه‌شان روی گسل شرق آناتولی بودند، ولی آیا واقعا زلزله اول رخ‌دادن دومی را تحریک کرد؟ چنین اتفاقی بعضی وقت‌ها می‌افتد. یک زلزله بزرگ اتفاق می‌افتد، گسل‌های مجاور هم تریگر می‌شوند (تحریک می‌شوند)؛ ولی این پدیده‌ای که بعد از 9 ساعت در فاصله 100 کیلومتری زلزله‌ای با بزرگای 7.6 اتفاق می‌افتد و بعد یک زلزله 7.8، خیلی کم در دنیا رخ داده. ساختمانی که در مقابل زلزله با این شدت سر پا بماند، آن مقاومت اصلی‌اش را ممکن است از دست داده باشد. دیده‌اید فیلم‌هایی را که ساختمان چند ساعت بعد از زلزله فرومی‌ریزند. پس‌لرزه‌ها موجب می‌شوند آن مقدار مقاومتی هم که ساختمان دارد از بین برود و کاملا فرو بریزد.

‌‌ با این حسابی که شما می‌گویید، تهران آماده‌ است برای تلفات. با آن سابقه‌ای که از زلزله تهران یا به عبارتی تاریخچه زلزله ری وجود دارد.

بله؛ در تهران زمین‌لرزه 1830 میلادی گستره‌ای از دماوند تا طالقان را تخریب کرده. البته در آن زمان آبادی و ساخت‌وسازی نبوده با این حال زلزله گستره بزرگی را تحت تأثیر قرار داده است. برای همین باید نگران بود.

ما در بحث زلزله بحثی به نام «آتش‌سوزی پس از زمین‌لرزه» داریم. معروف‌ترین آن زلزله‌ای بود که در ژاپن در 1920-1923 تلفات آتش‌سوزی خیلی بیشتر از خود زلزله بود. یا در ازمیر در همین ترکیه، پالایشگاهشان که آتش گرفته بود! یعنی این سیستم لوله‌کشی گاز، سیستم گازرسانی به روستاها و شهرهایی که در مقابل زلزله امنیت کافی ندارند، خودش می‌تواند تلفات زلزله را تشدید کند. تصور بفرمایید در همین زلزله ترکیه یک پالایشگاه تخریب می‌شد، دیگر حجم فاجعه چقدر زیاد می‌شد.

‌‌ البته شهرهای بزرگ ما الان در شرایط نرمال با یک بارندگی هم دچار مشکل می‌شود.

زلزله‌ای را که چند سال پیش در غرب تهران آمد، به خاطر دارید. چه حجم خودروهایی که وارد خیابان‌ها شدند و موجب قفل‌شدگی خیابان‌ها شد. در این حالت ماشین‌های امداد چطوری می‌خواهند حرکت کنند؟ حالا هرچقدر هم آژیر بکشید؛ وقتی خیابان بسته است! ماشین امداد که نمی‌تواند از روی ماشین‌ها پرواز کند! یعنی طراحی پلن امداد و نجات در مورد شهرهایی مثل تهران به شدت باید پیچیده باشد.

‌‌ شهرها اصلا بدون درنظرگرفتن این موارد ساخته شده و رشد کرده و توسعه یافته‌اند.

همین زلزله اگر منجر به تلفات و خسارت بشود، آشوب متعاقب زلزله چند برابر می‌شود و حجم درماندگی مردم. البته ظاهرا پلن‌هایی برای این قضایا وجود دارد، ولی خب من زیاد از جزئیات آن اطلاعی ندارم. حالا این وسط یک عده هم هستند که از آب گل‌آلود ماهی می‌گیرند. زلزله پیش‌بینی می‌کنند، کانال تلگرامی دارند و شماره کارت می‌دهند برای پیش‌بینی زلزله. مثلا می‌گویند زلزله‌ای در فاصله دو تا سه هفته دیگر در عرض جغرافیایی 25 تا 35 در فلان و فلان احتمالا می‌آید! همین کاری که این آقای هلندی انجام داده که دو سه روز قبل از زلزله نوشته «دیر یا زود» یک زمین‌لرزه با بزرگی 7 اینجا اتفاق می‌افتد که موجب شهرت ناگهانی‌اش شد. حجم فالوورهای او یک میلیون نفر بالا رفت. در صفحه‌اش صدها مورد دیگر پیش‌بینی کرده بود که هیچ‌کدام به نتیجه نرسیده بودند ولی همین یکی درست از آب درآمد و موجب شهرتش شد. این روش رمالی است! اصلا من دارم به شما می‌گویم پیش‌بینی کنید. فرض کنید بگویند یک ماه دیگردر تهران زلزله رخ می‌دهد. من در تهران چه کار باید انجام دهم؟ این جمعیت را باید چه کار کنیم؟ سه روز می‌خواهیم در خیابان نگهشان داریم؟ می‌خواهیم به بیرون شهر ببریمشان؟ اصلا می‌شود؟ سه روز تعطیلی عید فطر که می‌شود، جاده‌های مواصلاتی باز است یا بسته؟ این ملت را می‌خواهید چه کار کنید؟

‌‌ با این حساب غیر از مسئله ایمن‌سازی ساختمان‌ها در تهران هیچ راهی برای جلوگیری از تلفات بالا وجود ندارد.

اصلا شما هیچ‌جای دنیا به غیر از طراحی مقاوم سازه‌ها در برابر زلزله و مقاوم‌سازی سازه‌های موجود، هیچ روش دیگری برای جلوگیری از تلفات زلزله ندارید؛ نه در لس‌آنجلس، نه در سانفرانسیسکو و... کالیفرنیا را می‌دانید که در امتداد آن گسل معروف سن‌آندرس است. لس‌آنجلس و سانفرانسیسکو همه شهرهایشان هم در امتداد همان گسل هستند. یا همین ترکیه؛ استانبول پیش‌بینی شده که در چند سال آینده در معرض یک زمین‌لرزه با بزرگای بیش از 7 قرار می‌گیرد.

‌‌ تهران را هم گفتند در معرض خطر است.

حرفی که می‌زنیم باید براساس شواهد علمی باشد. ترک‌ها روی گسل شمال آناتولی مطالعه‌ای انجام دادند. این گسل یک ویژگی‌ دارد که به آن  «characteristics earthquake» می‌گویند. این گسل شمال آناتولی، تکه‌تکه و سگمنت سگمنت قسمت‌های مختلف در طول 90 سال گذشته در اثر زلزله شکافته شده است. این زلزله‌ها از شرق به غرب مهاجرت کرده و تا نزدیکی استانبول رفته و پیش‌بینی‌شان این است که مثلا تا 20 سال آینده به وقوع بپیوندد. بنابراین در استانبول سیستمی به نام «early warning earthquake system: سیستم هشدار سریع زمین‌لرزه» درست کردند. همچنین یک سیستم هم به نام «Rapid Response earthquake systems: سیستم پاسخ سریع زمین‌لرزه» راه‌اندازی کردند. early warning system بر چه اساسی استوار است؟ بر این اساس استوار است که وقتی زمین‌لرزه شروع می‌شود، ابتدا با امواج آرام زمین می‌لرزد و یک دفعه امواج مخرب آن از سر می‌رسد. فیلم‌های زلزله ترکیه را که نگاه کنید، می‌بینید اول زلزله یک مقدار آرام است و مردم جیغ زدند و وحشت کردند و... و بعد یک‌دفعه ساختمان‌ها شروع به لرزش شدید می‌کنند. می‌گویند که این سیستم early warning بر این اساس استوار است که می‌گوید شما اگر فرصت کافی داشته باشید که در نزدیکی چشمه زمین که همان گسل‌ها هستند، دستگاه‌های شتاب‌نگار نصب کنید،‌ موقعی که زلزله اتفاق می‌افتد اینها اولین موج‌ زلزله را شناسایی می‌کنند‌ و براساس الگوریتمی بزرگا و شتاب ناشی از این رویداد را محاسبه می‌کنند. بنابراین می‌تواند توسط یک سیستم امن هشدار بدهد که این شهری که در فاصله صد کیلومتری کانون زمین‌لرزه قرار دارد احتمالا تا ثانیه‌های دیگر شاهد زلزله‌ای به چه بزرگایی خواهد بود. بعد به صورت اتوماتیک مراکز حساس را از مدار خارج می‌کنند. یعنی نیروگاه‌ها، قطارهای سریع‌السیر، مخازن کلر سیستم‌های تصفیه‌ آب و هرچیزی که ممکن است در اثر زلزله شدت تخریب را بیشتر کند، از مدار خارج می‌کنند.

‌‌ در ایران هم چنین سیستمی داریم؟

نه، در ایران نداریم. حالا داستانش مفصل است که چرا نداریم. در مکزیکو زون لرزه‌ای که مکزیکو را تحت تأثیر قرار می‌دهد، 300 کیلومتر با مکزیکو فاصله دارد. موقعی که یک زلزله در اینجا اتفاق می‌افتد، چون میانگین سیر امواج لرزه‌ای بین هفت تا هشت کیلومتر ثانیه است، از اختلاف بین سرعت موج لرزه‌ای با سرعت انتقال رادیویی استفاده می‌کنند و 40 ثانیه به آنها زمان هشدار می‌دهد. می‌دانید منظورم چیست؟ یعنی 40 ثانیه فرصت دارد که اعلام کند آی ملت! زلزله بزرگ دارد می‌آید. حتی تخلیه کنند خانه‌هایشان را. هرچه این فاصله بیشتر باشد، زمان هشدار طولانی‌تر است. هرچه این فاصله کمتر باشد، زمان هشدار...

‌‌ با این صحبتی که می‌کنید، این برای تهران امکان‌پذیر نیست.

نه؛ برای گسل‌های نزدیک تهران مثل گسل شمال تهران، نه. ولی اگر یک گسل سمت فیروزکوه باشد ممکن است چنین اتفاقی بیفتد. اما آن سیستم پاسخ سریع زمین‌لرزه که بالاتر گفتم در استانبول دارند، چیست؟ آن سیستم پاسخ سریع می‌گوید که وقتی زلزله رخ می‌دهد و همه سیستم ارتباطی از کار می‌افتاد، از کجا باید بفهمیم که چه منطقه‌ای بیشتر آسیب دیده، تخریب شده و چگونه نیروها‌یمان را تقسیم کنیم.

سیستم سامانه پاسخ سریع این‌گونه عمل می‌کند که مثلا در شهر تهران 150 ایستگاه شتاب‌نگار نصب شده. وقتی که زلزله اتفاق می‌افتد، هرکدام از اینها یک شتاب را ثبت می‌کنند. کنار هم قراردادن این شتاب‌ها چه نقشه‌ای به من می‌دهد؟ نقشه شتاب زمین‌لرزه در تهران. حالا اگر لایه‌های دیگری داشته باشد مثل لایه جمعیت یا لایه ساختمان‌ها، عرض معابر، لوله‌کشی گاز و... اینها را روی این نقشه بگذارد، چه نقشه‌ای به شما می‌دهد؟ نقشه خسارت به شما می‌دهد. آن موقع متوجه می‌شوید که زلزله اتفاق افتاده و با توجه به این داده‌ها 

منطقه 18 تهران بیشترین خسارت را دیده است. نیروهای امدادی‌ را دیگر پخش نمی‌کنی هر منطقه‌ای بروند به شما گزارش بدهند. قسمت عمده این نیروها را به جایی می‌فرستید که بیشترین خسارت را دیده است. به این می‌گویند  rapid response eahquake system. در ترکیه چنین کاری را انجام داده‌اند. فقط اینکه اینها پول می‌خواهد، اراده می‌خواهد و تخصص. پول خیلی زیادی هم نیاز ندارد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها