|

مطالبه‌گری یا نق‌زنی؟

هفته پیش، روزنامه همشهری در صفحه اول خود نوشته بود که این روزها نق‌زدن، تبدیل به عادت فردی و فرهنگ جمعی ایرانی‌ها شده است. در بخشی از این مطلب، مشکلات عدیده اقتصادی و تقصیرها گردن مردم افتاده که باعث کندی اصلاح امور شدند؛ به خاطر اینکه غُر می‌زنند و نق‌نق می‌کنند!

هفته پیش، روزنامه همشهری در صفحه اول خود نوشته بود که این روزها نق‌زدن، تبدیل به عادت فردی و فرهنگ جمعی ایرانی‌ها شده است. در بخشی از این مطلب، مشکلات عدیده اقتصادی و تقصیرها گردن مردم افتاده که باعث کندی اصلاح امور شدند؛ به خاطر اینکه غُر می‌زنند و نق‌نق می‌کنند! همین جماعت، در دولت قبل، آنچه را اکنون به نظرشان «نق‌زدن» می‌نامند، به «مطالبه‌گری از مسئولان» و حق عمومی تعبیر می‌کردند و مردم را تشویق به نقد عملکرد دولت می‌کردند و هر کار حسن روحانی را به چوب نقد و تخطئه می‌بستند.

برخی متهم‌کردن ایرانی‌ها به غُرغُرکردن را توهین آشکار به مردم می‌دانند؛ چراکه آنها بی‌محابا زیر فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌ها و ناکارآمدی مدیریتی قرار دارند و تنها روزنه امید یا شاید سوپاپ اطمینانی که کمی از اضطراب و ناراحتی آنها می‌کاهد، همین غُرزدن‌ها و شکایت‌های گاه و بی‌گاه‌شان است. حالا اگر قرار است بر همین کار هم انگی زده شود و دستمایه نگاه تحقیرآمیز به مردم شود، واقعا مایه شرمساری است. وقتی ملت در حال له‌شدن زیر فشار تورمی هستند، صحبت از نق‌زدن، عین کج‌سلیقگی است.

شاید دلیل اصلی نارضایتی مزمن از عملکرد دولت در همه دوره‌ها را می‌توان ناشی از شرایط بحرانی در روابط دولت – ملت دانست. مردم در دهه اول انقلاب تا پایان جنگ، دلبستگی بسیاری به دولت داشتند و آن را از خود می‌دانستند و سطح اعتماد به دولت بالا بود. از دهه دوم، این اعتماد به‌تدریج دچار خدشه شد؛ به نحوی که شاید بتوان گفت اکنون به بی‌اعتمادی عمومی منجر شده است.

دلیل بی‌اعتمادی، به نحوه تعامل دولتمردان ضعیف و ناکارآمد و نیز رسانه‌های دولتی و در رأس آنها، صداوسیما با مردم برمی‌گردد. البته کاهش تأثیرگذاری مردم در انتخابات، به دلیل رشد فزاینده محدودیت‌های انتخاباتی، شکاف‌ها را بیشتر کرده و کاهش معنادار مشارکت سیاسی در دو انتخابات اخیر مجلس و ریاست‌جمهوری، معلول همین بی‌اعتمادی بوده است. مردم احساس می‌کنند مسئولان و دولت، در ارتباط با آنها صادق نیستند. همیشه شکست‌ها را توجیه و هیچ‌وقت مسئولیت یک ناکامی را به گردن نمی‌گیرند و همیشه یک دشمن وجود دارد که بتوان همه سوءمدیریت‌ها و ناکارآمدی‌ها را به آن نسبت داد.

رسانه‌های دولتی هم به توجیه ناکامی‌ها می‌پردازند. یک‌سال‌و‌نیم از استقرار دولت رئیسی گذشته و همه شاخص‌های اقتصادی و معیشتی منفی است. مردم فقیرتر شده‌اند و هر روز نسبت به روز قبل، قیمت‌ها گران‌تر و اداره خانوار سخت‌تر می‌شود؛ اما در این شرایط صداوسیما و خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های دولتی، به جای آنکه زبان گویای مردم و مطالبه‌گر باشند، فقط از موفقیت و پیشرفت و دست پُر دولت و اینها حرف می‌زنند. وقتی مردم این رفتار‌ها را می‌بینند، تنها کاری که از دست‌شان برمی‌آید، نق‎‌زدن است. آنها چه کار دیگری را می‌توانند انجام دهند؟ آیا می‌توانند مسئولان را تغییر دهند؟ آیا می‌توانند رسانه‌ها را وادار کنند که صادق باشند؟ به جز نق‌زدن، چه کار دیگری از دست‌شان برمی‌آید؟ چرا همین غُرغُرکردن را هم برای مردم بینوا زیاد می‌بینیم؟

رشد فناوری ارتباطات، باعث شده است مردم از احوال دیگر ملت‌ها اطلاع پیدا کنند. آنها می‌بینند که چطور دولت‌ها، مردم خود را بدون داشتن ثروت ملی نفت، خوب اداره می‌کنند. چطور تورم را کنترل می‌کنند. رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورها به دلیل حکمرانی خوب را در دنیا شاهد هستند. آنها وضعیت خود را با مردم آن ممالک مقایسه و درک می‌کنند که عقب‌ماندگی‌ها و ناکامی‌ها، بیشتر از آنکه از ناحیه فشار دشمن بیرونی باشد، حاصل کارنابلدی برخی کارگزاران است که به دلیل فقدان شایسته‌سالاری، بر مناصب تکیه زده‌اند و کسی هم توان پایین‌کشیدن آنها را ندارد.

با کمال تأسف، چنین حسی در مردم به وجود آمده که دولتمردان ضعیف و ناکارآمد و رسانه‌های وابسته، لابد به زبان بی‌زبانی می‌گویند، همین است که هست؛ هرکس راضی نیست، جمع کند از ایران برود! رسانه‌ها اگر صادق باشند و کارویژه خود را به انجام رسانند، تصورات ناصواب در مردم ایجاد نمی‌شود. اغلب رسانه‌ها به دلیل وابستگی مستقیم و غیرمستقیم به نهادهای دولتی، کارکرد بوق تبلیغاتی پیدا کرده‌اند و دیگر زبان گویای مردم نیستند. اگر شرایط طبیعی بود و این رسانه‌ها مطالبه‌گری می‌کردند، مسئول دولتی نمی‌توانست راحت توجیه و فرافکنی کند و البته رسانه مچ او را می‌گرفت.

گوهر گم‌شده امروز عرصه سیاست در ایران، فقط صداقت است. مسئولان اگر با مردم صادق باشند، حرف‌درمانی نکنند، اجازه دهند رسانه‌های دولتی، فعالیت حرفه‌ای داشته باشند و مردم را صاحب حق بدانند، آن‌گاه همین ملت نق‌نقو، وارد عرصه شده و پشتوانه بزرگی برای پیشرفت ملی خواهند شد. یادمان باشد که هیچ دولت قوی‌ای به مردم منتقد که کیفیت زیست روزمره‌شان روز‌به‌روز نازل‌تر می‌شود، این‌چنین انگ نمی‌زند. 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها