نقش اطلاعات در بازار هنر
آزاده باقری،عضو تیم پژوهشی آرتچارت: دیتا یا همان داده، مجموعهای از حقایق آماری است که در دنیای امروز نقشی کلیدی بازی میکند؛ کلیو هامبی1، ریاضیدان مشهور انگلیسی در سال 2006 گفت: «داده، نفت جدید است».
آزاده باقری،عضو تیم پژوهشی آرتچارت: دیتا یا همان داده، مجموعهای از حقایق آماری است که در دنیای امروز نقشی کلیدی بازی میکند؛ کلیو هامبی1، ریاضیدان مشهور انگلیسی در سال 2006 گفت: «داده، نفت جدید است». وجه اشتراک نفت و داده، در این است که هیچکدام در حالت خام چندان استفادهای ندارند، اما وقتی روی آنها پردازش انجام میشود، ارزشمند میشوند؛ به عبارت دیگر در اثر آنالیز دادهها، اطلاعاتی استخراج میشوند که ارزشمند هستند. ارزش این اطلاعات در این است که بتوانند مورد تحلیل قرار بگیرند و از نتایج آنها استفاده شود. بزرگترین قدرت این آنالیزها در ارائه دستهبندی، الگو و در نتیجه فراهمکردن امکان پیشبینیپذیری است.
یکی از عرصههایی که واژه پیشبینی در آن نقش بسیار مهمی بازی میکند، بازار است. پیشبینیکردنِ تحولات یک بازار غایت آرزوی فرد فعال در آن حوزه است. بازار هنر هم از این قاعده مستثنا نیست. شاید تا چند سال پیش بعید به نظر میرسید که ویژگیهای هنر و دیتا بتوانند به هم مرتبط شوند، چراکه بازار هنر به سبب ماهیت غیرشفاف خود، کمتر به پیشبینیپذیری تن میداد؛ اما امروزه برنامههای کامپیوتری پیشرفته، علاوه بر آنالیز دادههای کمی مانند قیمتها، میتوانند میزان کیفیت ویژگیهای بصری آثار هنری را اندازهگیری کنند، سپس آنها را به صورت کمی در قالب اعداد ارائه و در نتیجه آنالیز کنند. اگر بتوان به کمک برنامههای کامپیوتری ویژگیهای کیفی آثار هنری را مشخص و سپس به دادههای کمی بدل کرد، آنگاه بهتر میتوان آثار را با هم مقایسه و در نتیجه قیمتهایشان را به طور نسبی پیشبینی کرد. اما چگونه؟
قیمتگذاری یکی از مهمترین و در عین حال سختترین فرایندهای بازار هنر است، چراکه عوامل بسیار مختلفی بر قیمت یک اثر هنری تأثیر میگذارد؛ به عبارت دیگر برای تعیین قیمت یک اثر هنری، باید تأثیر هریک از متغیرها را بر قیمت به دست آورد. طبق گزارش سالانه هیسکاکس، یکی از مشهورترین مؤسسات بیمهگر هنرهای زیبا در آمریکا، ظهور دادههای بزرگ همراه با هوش مصنوعی میتواند راهحلهای پیچیدهای برای اندازهگیری ارزش یک شیء ارائه دهد. تشخیص، اندازهگیری و تبدیل دادههای کیفی آثار هنری به دادههای عددیِ قابلآنالیز، امکان قیمتگذاری آثار به صورت کاملا کامپیوتری را فراهم میکند؛ برای مثال اگر بخواهیم قیمت یک اثر هنری را تعیین کنیم، باید عوامل اثرگذار بر قیمت آن را بیابیم. بخشی از این عوامل تنها به خود اثر و بخشی دیگر به بافتار آن مربوط میشوند. به عبارت بهتر عواملی نظیر ابعاد، پالت رنگی، مدیوم و تاریخ خلق اثر، به خودی خود به اثر برمیگردند، اما عواملی نظیر داستان زندگی هنرمند، سبک یا دوره کاری و نوع خلاقیت هنری او، عوامل بافتاری هستند. آنالیز عوامل بخش اول به نسبت سادهتر است؛ اگرچه این دست تحلیلها نیز به نوبه خود در دنیای هنر نسبتا تازه به شمار میآیند، اما آنچه سختتر است، تعیین میزان اثرگذاری عوامل بخش دوم است. برنامههای کامپیوتری باید علاوه بر کمیسازی این عوامل، به کمک تعریف «ضریبهای تأثیر»، به میزان اثرگذاری آنها بر قیمت وزن دهند. این امر تنها با داشتن پایگاه بزرگی از دادههای آثار هنری گذشته و حال ممکن است.
با پیشرفت تکنولوژی، امروزه در بسیاری از کشورها قیمتهای خانههای حراج و گالریها به صورت آنلاین ثبت میشوند. این امر پایگاه بزرگی از دادهها را فراهم میکند. این پایگاه بزرگ داده علاوه بر قیمت فروش آثار در حراجهای گوناگون، حاوی اطلاعاتی نظیر سابقه هنرمند، تعداد نمایشگاههای انفرادی یا جوایز و افتخاراتی است که تاکنون کسب کرده است. با داشتن این اطلاعات در مقیاس بزرگ، میتوان میزان اهمیت هرکدام از عوامل گفتهشده را در قیمت نهایی اثر و موفقیت هنرمند در بازار هنر ارزیابی کرد؛ از آن مهمتر اینکه با توجه به ارزیابیهای گذشته از هنرمند یا اثر هنری، میتوان جایگاه او را در بازار هنر آینده پیشبینی کرد. البته در این پیشبینیها نباید احتمال خطا را نادیده گرفت؛ چراکه بازار هنر پر از غافلگیریهایی است که میتواند در دقایق آخر نتیجه بازی را عوض کند. با این تفاسیر میتوان گفت یکی از اهداف مطالعه و آنالیز دیتا در بازار هنر بهحداقلرساندن این غافلگیریها در تحلیلها و پیشبینیهاست. این امکان پیشبینی، باعث اعتماد بیشتر افراد به بازار هنر و در نتیجه افزایش سرمایهگذاری و فعالیت در این مارکت میشود؛ اما این افراد که تاکنون خارج از مارکت هنر بودهاند، چگونه میتوانند به آن وارد شوند؟
پلتفرمهای فعال در زمینه اقتصاد هنر، وظیفه جمعآوری و فراهمسازی دادهها و آنالیز آنها را بر عهده دارند. این پلتفرمها علاوه بر قیمتگذاری آثار به کمک نرمافزارهای مخصوص به خود، فضای عظیمی برای عرضه و تقاضای آثار هنری نیز فراهم میکنند. با استفاده از این فضا، صاحبان آثار هنری که فروشندگان بالقوه محسوب میشوند، میتوانند اثر خود را در معرض دید خریداران بیشتری قرار دهند و با استفاده از مکانیسم قیمتگذاری یا پیشبینی قیمت، با دانستن قیمت اثر خود، به عرضه و فروش آن ترغیب شوند.
امکان تعیین قیمت کنونی و پیشبینی قیمتِ آینده آثار هنری توسط یک برنامه کامپیوتری که هر کسی بتواند بدون داشتن دانش هنری، از آن استفاده کند و همچنین وجود پلتفرمی که حاوی بانک عظیمی از اطلاعات آثار هنری است، به شفافیت و رونق مارکت هنر منجر میشود؛ با فرض شفافترشدن بازار هنر، میتوان گفت که افراد بیشتری میتوانند به این مارکت اعتماد کنند. نتیجه این اعتماد، سرمایهگذاری بیشتر در این بازار است که هم به نفع بازیگران اصلی بازار هنر مانند خانههای حراج و گالریها، هم به نفع سرمایهگذاران بزرگ و کوچک این حوزه و هم به نفع هنرمندان است.
1- Clive Robert Humby