|

ناامیدی تبدیل به فحش می‌شود

یکی از مسائلی که این روزها همگان را در یک موقعیت متفاوت نسبت به اعتراضات خیابانی مهرماه قرار داده، شعارهای غیرمتعارفی است که در خیابان‌ها سر داده می‌شود.

یکی از مسائلی که این روزها همگان را در یک موقعیت متفاوت نسبت به اعتراضات خیابانی مهرماه قرار داده، شعارهای غیرمتعارفی است که در خیابان‌ها سر داده می‌شود. ندا آل‌طیب در خبرگزاری ایسنا سراغ مصطفی مهرآیین و صادق زیباکلام رفته است و این سؤال را از آنان پرسیده و سعی کرده جوابی برای این حجم از نفرت و خشم پیدا کند. این متخصصان و استادان دانشگاه هرکدام از منظری به این قضیه پرداخته‌اند و سعی داشته‌اند جوابی براساس دانسته‌های خود برای این رفتار پیدا کنند؛ اما در همین جواب‌ها هم می‌توان میزان شگفتی و جاخوردگی آنان را نسبت به این رویکرد دریافت. این استادان غیر از دوران دو‌ساله کرونا در دانشگاه یا کلاس درس با متولدان دهه 80 برخورد داشته‌اند.

فضای   تک‌صدایی

دکتر مصطفی مهرآیین معتقد است: «وقتی فضای حاکم تک‌صدا می‌شود، به‌ویژه بعد از دوره احمدی‌نژاد و پس از اتفاقات سال ۸۸ که به سمت بستن فضای سیاسی و تک‌صدایی و تک‌گروهی‌کردن رفتند و این وضعیت بعدها در برخی انتخابات‌ها هم خیلی بروز یافت و اوج گرفت، در چنین وضعیتی، طرف مقابل هم تک‌صدا خواهد شد. اینجاست که ادبیات طرف اول، تعیین‌کننده ادبیات و گفتار طرف دوم است. وقتی شما طرف مقابل خود را خس‌و‌خاشاک، حشره، هرزه، لجن، بی‌ارزش و از این دست خواندی، او هم فحاشی می‌کند و دیگر عجیب نیست که حتی دانشجو هم ناسزا می‌گوید. وقتی معترضان را ساکت کنیم و اغتشاشگر بنامیم، دیگر نباید توقع ادبیات فرهیخته‌ای از آن‌سو داشته باشیم». او در پاسخ به این پرسش که ادبیات شعارهای این دوره در قیاس با دوره‌های گذشته غیرمنتظره می‌نمود، می‌گوید: «اتفاقا غیرمنتظره نیست. یادمان باشد در جنبش دانشجویی سال ۷۸ جامعه هنوز متکثر است و عمده کاری که در مقابل می‌شود، بستن فضای مطبوعات، محدود‌کردن فضای سیاسی و از کار انداختن احزاب است. بنابراین آن زمان خواست جنبش دانشجویی، آزادی مطبوعات و تأکید بیشتر بر واژه آزادی است. در اتفاقات سال ۸۸ هم هنوز کشور متکثر است و اجازه دادند جریان تقابلی بین جریان اصولگرای افراطی و جبهه پایداری از یک طرف و از طرف دیگر جبهه اصلاح‌طلب شکل بگیرد. به همین دلیل وقتی بحث تخلف در انتخابات پیش آمد، شعارها به این سمت رفت که «رأی من کو؟» یا «‌رأی مرا پس بده». البته آن‌موقع هم بعد از درگیری، شعارها رادیکال‌تر شد. جنبش‌های سال‌های ۹۶ و ۹۸ بیشتر در پی گرانی بنزین و برآمده از بی‌اعتنایی به وضعیت اقتصادی و رفاهی و فقر مردم بود؛ به همین دلیل شعارهایی هم نسبت به این وضعیت سر داده شد. آن زمان نیز بی‌اعتنایی‌هایی صورت گرفت و فضا به سمت رادیکال‌شدن رفت. با این توصیف‌ها، تئوری گفتمان همه این اتفاقات را توضیح می‌دهد». او با تشریح وضعیت اجتماعی فعلی خاطرنشان می‌کند: «الان جامعه به جایی رسیده که معتقد است هیچ اصلاحی در گفتمان حاکم ممکن نیست؛ برخلاف جنبش‌های ۷۸ تا ۹۸. بنابراین اصولا شعارها به سمت و سوی دیگری رفته است. وقتی فضا رادیکال می‌شود، شعارهای مخالفان هم رادیکال می‌شود و وضعیت تندتر خواهد شد. در کل در چنین وضعیت‌هایی، دیوارنوشته‌ها و شعارهایی که به زبان مردم می‌آید، کاغذنوشته‌ها، پیشانی‌نوشته‌ها، تابلونویسی در مدرسه‌ها و حتی حرکات دیگر، مجموعه‌ای از کنش‌های نمادین یعنی یک زبان نمادین هستند. همین ترانه «برای...» که از کودک کار تا رقص‌های نکرده، خنده‌های نیامده، برای کودک افغانستانی، پدر زیر فشار اقتصادی خم‌شده و... می‌گوید، عملا بیانیه است. تنها کاری که بیانیه سیاسی می‌کند این است که اینها را در قالب ادبیات سیاسی می‌برد».

احساس   سرخوردگی   اجتماعی

صادق زیباکلام، استاد دانشگاه در حوزه علوم سیاسی و تاریخ، معتقد است: «اگر اعتراض‌ها و شعارها را در ۱۳ سال اخیر رصد کنیم، می‌توان گفت هم اعتراض‌ها و هم شعارها از سال ۸۸ تا دی ۹۶ و بعد از آن سال ۹۸ و حالا در مهر سال ۱۴۰۱ رادیکال‌تر و تندتر شده‌ است. سال ۸۸ شعار اصلی این بود که «رأی من کو؟»، این شعار یعنی عده‌ای در انتخاباتی شرکت کرده‌اند و نتیجه آن را قبول ندارند یا معتقدند تقلب شده و به دنبال رأی خویش هستند. این به معنای آن است که این افراد کلیت و تمامیت نظام را قبول دارند، ولی باور دارند تخلفی درون آن صورت گرفته است. بنابراین شعارها به‌هیچ‌وجه نه براندازانه است و نه ساختارشکنانه و این‌چنین است که سال ۸۸ هیچ‌یک از شعارهای امروز مطرح نبود. از دی ۹۶، شعارهایی برای اولین‌ بار سر داده شد. این یعنی برخلاف سال ۸۸ که امید به اصلاحات و تغییر از درون می‌رفت، در سال ۹۶ اولین آثار ناشی از نومیدی نسبت به اصلاحات دیده و اولین شعارها در این زمینه سر داده شد. سال ۹۸ بیشتر قهر و اعتراض اقتصادی بود؛ به همین دلیل این اعتراضات بیشتر در نواحی محروم‌تر صورت گرفت؛ در‌‌حالی‌که اعتراضات ۸۸ بیشتر اعتراضات تحصیل‌کردگان و طبقه متوسط بود. اما در اعتراضات مهر ۱۴۰۱ به نظر می‌رسد اصلا همه چیز عوض شده است. اولا دو موتور اصلی اعتراضات، زنان و دهه‌هشتادی‌ها هستند. از سوی دیگر، شعارها اصلا شعار اقتصادی نیست و به تعبیری، شعارهای ساختارشکنانه‌ای است که می‌گوید هیچ امیدی نمی‌بینیم». او به این پرسش که این همه نفرت، بغض و کینه‌ از کجا می‌آید؟ چنین جوابی می‌دهد: «دهه‌هشتادی‌ها لابد پیش خودشان می‌گویند گیرم که دیپلم و لیسانس‌مان را گرفتیم، چه آینده‌ای، کدام زندگی در انتظار ما است؟ شخصا معتقدم این ناامیدی نسبت به آینده که به هر حال در ذهن‌شان شکل گرفته، دلیل اصلی طغیان و نارضایتی این نسل است». از نظر او این ادبیات رایج در شعارها برگرفته از «احساس سرخوردگی اجتماعی» است و این‌چنین قضیه را تشریح کرد: «اجازه بدهید واقع‌بین باشیم. چه آینده‌ای برای یک دانشجو تصویر شده است؟ انگار تنها چراغ روشنی که برایش وجود دارد، این است که مهاجرت کند «به هر آن کجا که باشد به‌جز این سرا، سرایم». در نتیجه، این دانشجو شعارهایش مؤدبانه، فهیم یا متناسب با محیط دانشگاه نیست. مانند یک فنر فشرده‌‌شده است که با اندک فشاری فوران می‌کند و در فوران خیلی نمی‌توان انتظار رفتار درست داشت. اینها به تصمیم‌ها و رفتارهای گذشته برمی‌گردد که بر آنان اعمال شده است».

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.