|

جستاری در الزامات سینما دیپلماسی

فیلم‌ها ارزش‌های یک فرهنگ هستند

دیپلماسی سینمایی امروزه به عنوان وسیله‌ای برای تقویت روابط و ایجاد تفاهم فرهنگی عمل می‌کند. این نوع از دیپلماسی در قلب بازنمایی‌های بصری کشورها قرار دارد. دیپلماسی سینمایی به عنوان یک مفهوم در طول جنگ سرد پدیدار شد، در طول قرن بیستم و پس از آن، فیلم و سینما به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین و در دسترس‌ترین رسانه‌های دیپلماسی فرهنگی بوده و توانایی منحصربه‌فردی در تأثیرگذاری بر «توده‌ها» در سراسر جهان داشته است، به‌ویژه، فیلم‌های خاصی که نه تنها در این زمینه موفق بوده‌اند و توانسته‌اند تماشاگران را سرگرم کنند بلکه نمونه‌هایی از فیلم‌هایی هستند که واقعا به آموزش، تقویت و حفظ روابط، شکستن کلیشه‌ها و فراتررفتن از مرزها در سطوح مختلف کمک کرده‌اند.

فیلم‌ها ارزش‌های یک فرهنگ هستند

مریم خالقی‌نژاد*: دیپلماسی سینمایی امروزه به عنوان وسیله‌ای برای تقویت روابط و ایجاد تفاهم فرهنگی عمل می‌کند. این نوع از دیپلماسی در قلب بازنمایی‌های بصری کشورها قرار دارد. دیپلماسی سینمایی به عنوان یک مفهوم در طول جنگ سرد پدیدار شد، در طول قرن بیستم و پس از آن، فیلم و سینما به‌عنوان یکی از تأثیرگذارترین و در دسترس‌ترین رسانه‌های دیپلماسی فرهنگی بوده و توانایی منحصربه‌فردی در تأثیرگذاری بر «توده‌ها» در سراسر جهان داشته است، به‌ویژه، فیلم‌های خاصی که نه تنها در این زمینه موفق بوده‌اند و توانسته‌اند تماشاگران را سرگرم کنند بلکه نمونه‌هایی از فیلم‌هایی هستند که واقعا به آموزش، تقویت و حفظ روابط، شکستن کلیشه‌ها و فراتررفتن از مرزها در سطوح مختلف کمک کرده‌اند. در برابر لغو بی‌شمار رویدادهای فرهنگی در سراسر جهان، پویایی مدار جشنواره فیلم و بازنمایی‌های آن دوره‌های جدید و دیدگاه‌های متفاوتی به خود گرفت. با توجه به بستر بین‌المللی بیش از حد به هم پیوسته و وابسته ایجاد‌شده در دهه‌های اول قرن بیست‌و‌یکم، می‌توان یک حوزه خیالی چندفرهنگی و پیچیده را شناسایی کرد که در آن روابط بین کشورها به‌طور فزاینده‌ای نمادین و ذهنی می‌شود. در این محیط، یک جنبش نهادینه از طریق سینما، سیاست‌ها و شیوه‌های اصلی فرهنگی، درباره بازنشر مفاهیم و درک ارگانیک درباره فرهنگ و هویت‌های ملی و بین‌المللی به وجود آمده است. برای مثال مؤسسات مختلفی روی ارتباطات فرهنگی بین استرالیا و آلمان از طریق دیپلماسی سینمایی آلمان در استرالیا و جشنواره فیلم‌های آلمانی در ملبورن تمرکز دارند. انستیتو گوته جشنواره سالانه فیلم‌های آلمانی را سازماندهی می‌کند که وظیفه آن نمایندگی آلمان در استرالیا، انتشار فیلم‌ها و نمایش تصویری جامع و چندوجهی از آلمان است. این جشنواره که توسط آلمانی‌ها برای تماشاگران استرالیایی برگزار می‌شود، امکان تجزیه و تحلیل بخش‌های مرئی و نامرئی فرهنگ آلمان را از طریق دیپلماسی سینمایی فراهم می‌کند و به بازنمایی فرهنگی برای نسل جدید منجر می‌شود. در این پیچیدگی، بیان آثار سینمایی به مثابه تجلی یک قدرت بزرگ که قادر به ادغام موزاییکی از جوهره‌های فرهنگی در یک عنصر معرف واحد است مشهود است. این به ما امکان می‌دهد سینما را به‌عنوان پایه‌ای ممکن برای تاریخ و جابه‌جایی فرهنگی خود به‌عنوان یک جامعه مشاهده کنیم. بنابراین، سینما را می‌توان ابزاری دانست که قادر به بازتاب و پیروی از رفتارها و جهت‌گیری‌های یک بیان جمعی است . واکنش به این تحولات در عرصه سینما و فیلم به دو صورت بروز کرده است یکی رویکرد مثبت آن و دیگری که ضعیف‌تر هست وجهه منفی آن است. رویکرد مثبت: آن است که فیلم‌ها بیان‌کننده ارزش‌های فرهنگی یک ملت هستند و ابزار بیان ارزش‌های فرهنگی جامعه محسوب می‌شوند که جامعه مدنظر را نشان می‌دهند و بنابراین باید تا حد امکان به طور گسترده دیده شوند. ازاین‌رو می‌بینیم که کشورهای مختلفی مانند ایران، تایوان، ترکیه، ایتالیا و... به دنبال فرصت‌هایی برای نمایش فیلم‌های خود در کشورهای همسایه هستند و اهمیت آن به حدی است که یک روزنامه‌نگار نیجریه‌ای تأثیر صنعت فیلم کشورش را در منطقه، جشن می‌گیرد. از سوی دیگر، رویکرد منفی را نیز می‌بینیم (که البته بسیار کمتر است): به این معنا که دل‌نگرانی‌هایی وجود دارد از اینکه صنعت فیلم کشوری دیگر، برداشت‌های فرد از خود و جامعه را تحریف می‌کند و ترس از اینکه صنعت فیلم مبدأ را تحت تأثیرات خارجی و انرژی‌های آن، به مسیر دیگری هدایت کنند. این امر ایده‌ای آشناست، هرچند توسط گروه جدیدی از شخصیت‌ها ارائه شده است: ایده کاملا ساده‌ اما واقعی است ازآنجایی‌که فیلم‌های سینمایی مخاطبان زیادی را تحت کنترل خود دارند و در شکل‌گیری برداشت آن مخاطب از جهان تأثیر دارند؛ بنابراین باید به آنها توجه شود، چراکه امکان تخریب برداشت‌های مخاطبان از یک فرهنگ و تمدن دیگر وجود دارد. بیراهه نرفته‌ایم اگر بگوییم در عصر کنونی سینما به‌عنوان ابزاری مناسب در کمک به تحقق اهداف خرد و کلان کشورها و دولت‌ها تبدیل شده است یا در حال تبدیل‌شدن است. علت این امر آن است که در کشورهای ثروتمند و قدرتمند صنعت فیلم و سینما در گذشته قسمتی از آن در خدمت سیاست‌مداران مختلف قرار گرفته است. این امر به معنای آن نیست که در گذشته نسبت به سینما و فیلم و کارکرد آنها در اهداف سیاسی غفلت شده است، بلکه با توجه به چرخش کارکردی برخی از مراکز و محورها، گروهی از فعالیت‌های عملی به حاشیه رانده شده و گروهی دیگر به میدان آمده است. همچنین با توجه به غیر پیش‌بینی‌بودن روند تغییرات جهانی‌شدن، در آینده نیز این امکان وجود دارد که سردمداران فعالیت‌های کنونی در عرصه جهانی‌شدن به مدار دیگری انتقال یافته و آنانی که اکنون در مرکز فعالیت هستند به حاشیه رانده شده یا با تغییر کارکرد مواجه شوند و گروه‌های دیگری جایگزین آنها شوند که چه بسا این گروه‌ها متولدشده از همین کنشگران باشند. بنابراین در حال حاضر با تغییراتی در میدان عمل‌ورزی بازیگران در راستای اهداف کشورها و دولت‌ها و ملت‌ها واقع شده‌ایم که برخی فعالیت‌ها پا به عرصه سیاسی و اهداف کلان گذاشته‌اند. شاید در گذشته تنها برخی کشورهای خاصی توانایی استفاده از این ابزارها را در خدمت اهداف کلان کشوری داشته‌اند اما اکنون با عطف به خدمات جهانی‌شدن این امر برای همه ولی با شیب‌های متفاوت قابل دسترسی است. نمونه بارز آن اهمیت صنعت فیلم و سینما در امور سیاسی و ترویج اهداف سیاسی است. تا قبل از دهه‌های کنونی این بینش بیشتر توسط کشورهای قدرتمندتر عملی می‌شده است که از طریق ابزار کارآمدی همچون فیلم و سینما اهداف سیاسی خود را نشر می‌داده‌اند و حتی اعمال می‌کرده‌اند؛ اما در برخی کشورهای دیگر این هنر صرفا برای اهدافی با چارچوب‌های محدودتر تلقی می‌شده است؛ این امر نه به معنای عدم آگاهی از این توانایی بلکه به دلیل عدم توانایی بوده است. در هر حال اکنون همه کشورها امکاناتی مناسب برای استفاده از صنعت نام‌برده در خدمت اهداف سیاسی خویش دارند. آنچه بارز است امروزه گرایش به فیلم و سینما با توجه به ابزارهای مختلف و دسترسی راحت‌تر برای مردم مورد استقبال بیشتری واقع شده است و به‌راحتی می‌توان به میزان استفاده کاربران مختلف از طریق ابزارهای کنونی مانند فضای مجازی در تماشای فیلم و سریال استناد کرد. بنابراین جای هیچ‌گونه تأملی نیست که این صنعت ابزار مناسبی در خدمت اهداف خرد و کلان دولت‌ها در عصر حاضر است. صنعت فیلم و سینما در حال تجربه یک تجدید است که کارکردهای متنوع فرهنگی و سیاسی آن براساس مؤلفه‌های زیر تحت تأثیر قرار گرفته است: 1- قرارگرفتن در زیرمجموعه قدرت نرم 2- تقویت ارتباطات با مفهوم برندسازی ملت 3- افزایش پیوستگی متقابل جهان و اهمیت دیپلماسی فرهنگی 4- چالش‌های فرهنگی جهانی و محلی. 

در ایران اسلامی نیز اگرچه تأکید بر حفظ سینما در برخی مؤلفه‌ها به عنوان سینمای ملی است اما نباید فراموش کرد که فرهنگ ایرانی اسلامی امروزه از طریق این ابزار قابل نشر است و می‌تواند بر جوامع دیگر مؤثر افتد. اهمیت این امر در تأثیرپذیری جوانان و نسل جوان در جهان نهفته است که با تماشای فیلم و سریال‌های فرهنگی به ترسیم چارچوب ذهنی خود در مورد آن کشور و فرهنگ می‌پردازند و سپس به مرور زمان به نشر افکار شکل‌گرفته خود درمورد آن فرهنگ و اظهارنظر براساس همان تفکر می‌پردازند. انتظار می‌رود در سینما و فیلم ایران به‌صورت پررنگ‌تر به تجویز و صدور ارزش‌های فرهنگی به خارج از مرزهای ایران بپردازند.

*دکترای تخصصی علوم سیاسی: مدیر گروه دیپلماسی فرهنگی؛ هنر و سینمای انجمن ایرانی غرب آسیا

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها