|

سال‌های سیاه فرانکو

ژنرال فرانسیسکو فرانکو (1892-1975) دیکتاتور اسپانیا کمتر از 18 سال داشت که با درجه ستوان‌دومی فارغ‌التحصیل و در ارتش به‌سرعت به مدارج بالا رسید و در 33سالگی به جوان‌ترین ژنرال اروپا تبدیل شد. در طول آشوب‌های داخلی اسپانیا تا قبل از جنگ داخلی 1936میلادی، فرانکو با دوری از مسائل سیاسی توانست موقعیت خود را در میان سیاست‌مداران جناح‌های مختلف تثبیت کند.

سال‌های سیاه فرانکو

ژنرال فرانسیسکو فرانکو (1892-1975) دیکتاتور اسپانیا کمتر از 18 سال داشت که با درجه ستوان‌دومی فارغ‌التحصیل و در ارتش به‌سرعت به مدارج بالا رسید و در 33سالگی به جوان‌ترین ژنرال اروپا تبدیل شد. در طول آشوب‌های داخلی اسپانیا تا قبل از جنگ داخلی 1936میلادی، فرانکو با دوری از مسائل سیاسی توانست موقعیت خود را در میان سیاست‌مداران جناح‌های مختلف تثبیت کند. در 1936 در کودتای ارتش، 20 هزار سرباز زبده اسپانیا در مراکش را به‌ کمک دولت‌های فاشیستی آلمان و ایتالیا به نزدیک پایتخت برد و فرماندهی ارتش را به ‌دست گرفت. این جنگ دو سال و نیم دیگر طول کشید و فرانکو توانست سلطه خود را مستحکم کند. در اول اکتبر 1936 شورایی معروف به «خونتای نظامی» تشکیل دادند و فرانکو را به‌عنوان رهبر اسپانیا معرفی کردند. در پایان جنگ در 1939، بیش از 200 هزار نفر کشته شده بودند و فرانکو تا 33 سال بعد یعنی تا 1975 دیکتاتور اسپانیا باقی ماند. در سال 1947 تحت فشارهای داخلی و خارجی قانونی به نام «قانون جانشینی» نوشت و حکومت اسپانیا را پادشاهی اعلام ‌کرد و فرانکو سمت نیابت سلطنت را به‌ دست آورد. بر اساس این قانون، جانشین فرانکو باید یکی از افراد خاندان سلطنتی باشد که توسط خود وی انتخاب شود و در صورت مرگ یا بیماری فرانکو، زمام امور را به‌ دست گیرد.

کمک‌های نظامی آمریکا به دیکتاتور

فرانکو که عملا از فردای جنگ دوم جهانی منزوی شده بود، از دوران جنگ سرد استفاده کرده و حتی بدون اینکه کمترین تضمینی برای برقراری دموکراسی در کشور خود بدهد، خود را در بلوک غرب جای داد. این کشور از سال 1949 از کمک‌های مالی آمریکا برخوردار بود و در سال 1953 با عقد قراردادهای نظامی با آمریکا میزان کمک دریافتی خود را دو برابر کرد. از اواخر 1950 تحرک اقتصادی اسپانیا آغاز شد. از سال 1960 تا اوایل دهه 1970 اسپانیا از بزرگ‌ترین نرخ رشد در جهان برخوردار بود. این جهش بر اساس کمک‌های خارجی به‌ویژه آمریکا و درآمدهای توریستی و ارزهایی استوار بود که کارگران مهاجر اسپانیا به این کشور می‌فرستادند. این پیشرفت اقتصادی، هیچ‌گاه همه ملت به‌ویژه روستاها را از مواهب خود برخوردار نکرد. رژیم دیکتاتوری متکی به ارتش، پلیس و کلیسای سنتی به راه خود ادامه می‌داد. عدم تحرک و خفقان، نوعی سیاست قلمداد می‌شد. رژیم فرانکو یک دیکتاتوری انعطاف‌پذیر سوسیالیستی مصلحت‌گرا و فرصت‌طلب بود. هر‌چند در دهه 60 فشار بر مردم اسپانیا کمتر شد اما در طول سال‌های سیاه سلطه فرانکو همیشه فضای اختناق و عوام‌فریبی وجود داشت. احزاب‌ به نهادهای دولتی تبدیل شدند. روزنامه‌ها زیر تیغ سانسور محافظه‌کارانه، یکی‌یکی بسته شدند. فقر و گرسنگی بیداد می‌کرد و بی‌سوادی د‌ر حال گسترش بود. بسیاری از هنرمندان، دانشمندان و نخبگان جلای وطن ‌کردند.

حمایت رژیم پهلوی از  دیکتاتور  اسپانیا

سیاست سرکوب مردم اسپانیا از سوی فرانکو با حمایت رژیم پهلوی در ایران همراه بود. اسدالله علم وزیر دربار محمدرضا پهلوی در خاطراتش از فرانکو چنین یاد می‌کند: «فرانکو، رئیس کشور اسپانیا، امر داد پنج نفر را که متهم به‌ قتل یک پلیس اسپانیا بودند، تیرباران کنند. دنیا علیه این تصمیم قیام کرد ولی او کار خودش را کرد. این است معنی کشور‌داری». او در جای دیگری از خاطراتش می‌گوید: «از اخبار مهم جهان یکی تشکیل جلسه مجدد هیئت دولت اسپانیا به ریاست ژنرال فرانکو است که تصمیم گرفت به‌رغم تمام انعکاسات دنیایی، قانون اعدام کسانی که مرتکب قتل افراد پلیس می‌شوند، به‌طور اتوماتیک کماکان اجرا شود. دنیا هر... می‌خواهد بخورد. به‌ نظر من این است معنی حکومت‌کردن». در مدت چند سال، سه کشور اروپای جنوبی (پرتغال، یونان و اسپانیا) که با دیکتاتوری اداره می‌شدند، به اردوگاه دموکراسی کشیده شدند. در اسپانیای فرانکو، این روند چندان به دراز نکشید. خوان کارلوس که پادشاه اسپانیا شد، کشورش را بدون مواجهه با مشکلات فراوان به‌ سوی دموکراسی کشانید. بعد از یک دوره کوتاه، استحاله نظام آزادی‌خواه در سال 1976 تحقق یافت. احزاب مخالف از‌جمله حزب کمونیست در سال 1977 توانستند برای اولین بار از سال 1936 در انتخابات شرکت کنند. قانون اساسی 1978 اسپانیا با وجود گرایش شدید به فرانکیسم، گرایش دموکراتیک مورد ‌نظر اکثریت بزرگ مردم اسپانیا را تأیید کرد.

قربانیان دیکتاتوری فرانکو

در طول جنگ داخلی اسپانیا و دوران دیکتاتوری 40‌ساله فرانکو در حدود 143هزارو 353 نفر مفقود شدند. اسپانیا پس از کامبوج دومین کشور جهان از نظر شمار مفقودشدگان است. دولت سابق اسپانیا برای نخستین بار نزد کمیته ناپدیدشدگان اجباری سازمان ‌ملل مورد پرسش قرار گرفت. در گزارش نهایی، سازمان ملل نگرانی خود را نسبت به بی‌پناه‌بودن قربانیان دیکتاتوری فرانکو ابراز کرده و از دولت اسپانیا و قضات آن خواسته است درباره ناپدیدشدن افراد در دوران جنگ داخلی و دیکتاتوری فرانکو (1936 تا 1975) تحقیق کنند. وکلای دولت وقت اسپانیا در این رابطه استدلال کرده بودند که به ‌دلیل فوت مسئولان این اقدامات، قانون مرور زمان جرم و قانون عفو عمومی سال 1977 اسپانیا، تحقیق در مورد ناپدید‌شدن‌ غیرممکن است اما این استدلال‌ها، سازمان ملل را متقاعد نکرد. دو سال پس از مرگ فرانکو، قانون «قانون عفو عمومی» به ‌تصویب پارلمان رسید که طبق آن، پرونده مربوط به جرائم سیاسی و قتل‌هایی که از زمان جمهوری دوم (1931 تا 1939) و در طول عمر رژیم فرانکو تا بیستم نوامبر 1975 صورت گرفته بود، برای همیشه مختومه اعلام ‌شد! سازمان ملل از دولت اسپانیا خواسته بود قانون مرور زمان از هنگامی اجرا شود که فرد مفقود یا آثار او یا هویت وی را پیدا کنند و اطمینان بدهد که سرنوشت همه ناپدیدشدگان اجباری را به‌طور گسترده و بی‌طرفانه و جدا از اینکه در چه زمانی مرگ آنها رخ داده است، مورد تحقیق قرار خواهد داد. از دیدگاه کمیته ناپدیدشدگان اجباری سازمان ملل، عاملان این جرائم باید محاکمه و بر اساس سنگینی جرم آنها، مجازات شده و خانواده‌های قربانیان نیز «غرامت مطلوب» دریافت کنند. بر اساس قانون عفو سال 1977، تمامی احزاب سیاسی اسپانیا توافق کردند مسائل مربوط به دوره دیکتاتوری ژنرال فرانکو نادیده گرفته شود. اسپانیا بارها اعلام کرده با وجود درخواست‌های سازمان ملل، عفوی را که این کشور درباره جرائم سیاسی مربوط به جنگ داخلی دهه 1930 و ژنرال فرانکو دیکتاتور سابق این کشور اعمال کرده است، مورد بازنگری قرار نخواهد داد. منتقدان داخلی و خارجی مدعی‌اند هزاران قربانی همچنان در گورهای نامشخص مدفون هستند و با وجود سپری‌شدن بیش از هفت دهه از آن زمان، خانواده‌هایشان همچنان از مکان دفن آنها بی‌خبرند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها