|

یک تک‌نگاری درباره روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران»

عشق‌آبادی‌های بی‌نام‌ونشان

در واکاوی تاریخ مطبوعات ایران، دشوار می‌توان مطبوعه‌ای پیدا کرد که نسبتی تنگاتنگ با تحولات سیاسی نداشته باشد و فراتر از آن، هر نشریه‌ای بر مبنای ایده‌ای پا می‌گرفت و حیات آن منوط به سرایت آن تفکر به جامعه و تأثیرگذاری در سیاست و دگرگونی اجتماعی بود.

عشق‌آبادی‌های بی‌نام‌ونشان

شیما  بهره‌مند


در واکاوی تاریخ مطبوعات ایران، دشوار می‌توان مطبوعه‌ای پیدا کرد که نسبتی تنگاتنگ با تحولات سیاسی نداشته باشد و فراتر از آن، هر نشریه‌ای بر مبنای ایده‌ای پا می‌گرفت و حیات آن منوط به سرایت آن تفکر به جامعه و تأثیرگذاری در سیاست و دگرگونی اجتماعی بود. طرح ایده در قالب روزنامه یا نشریات چنان جدی بود که یک مطالبه یا شعار بر تارک روزنامه‌ای می‌نشست، نمونه‌اش روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران» که نام خود را از شعاری در دوران تهدید استقلال آذربایجان برگرفته بود. «انتشار روزنامه آذربایجان جزء لاینفک ایران و به‌ویژه تأکید نهفته در لاینفک‌بودنِ آن از ایران، یادگار برهه‌ای از تحولات منطقه‌ای ایران معاصر است که با رواج شایعات و زمزمه‌هایی پیرامون تلاش گروهی از مسلمانان قفقاز برای کشوری موسوم به آذربایجان در آن حدود، در بین ایرانیان نسبت به وضعیت آذربایجان واقعی در مقام یکی از ایالات و اجزای لاینفک ایران نگرانی‌هایی پدید آمد. در آن‌موقع یعنی حدود چهار ماه پیش از اعلان رسمی تشکیل چنین کشوری در بخش‌هایی از خانات مسلمان‌نشین جنوب شرق قفقاز در اواخر مه 1918، در حالی که کم‌وکیف شایعاتی از این‌دست هنوز به‌درستی روشن نبود، بسیاری از ایرانیان که نسبت به مخاطرات حاصل از تأسیس چنین موجودیتی در همسایگی ایالت آذربایجان آگاه بودند، در مقام مقابله برآمده و نسبت به طرح این‌گونه مطالب اعتراض کردند». در چنین اوضاع‌واحوالی بود که ایرانیان مقیم قفقاز که از نزدیک در جریان تحولات اخیر بودند دست به کار شدند و روزنامه‌ «آذربایجان» را با قید پرمعنای «جزء لاینفک ایران» منتشر کردند. اگرچه به‌قول کاوه بیات، روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران» با معدود شماره‌هایی که منتشر شد در چاچوب تاریخ مطبوعات ایران لحظه‌ای زودگذر بیش نیست اما مفاد همین چند شماره حکایت از آن دارد که از لحاظ پرداختن به مسائل مملکت و توجه به تحولات منطقه‌ای و جهانی و اشاعه دیدگاه مسلک دموکرات‌ها که ناشر این روزنامه بودند، تکاپویی جدی داشتند. در ماجرای مختاریت آذربایجان، روزنامه‌هایی که منتشر می‌شدند همه در قبال این مسئله موضع‌گیری کردند و روزنامه‌هایی نیز در مقابله با آن پدید آمدند. روزنامه «آذربایجان جزء لاینفک ایران» در اوایل واپسین سال جنگ جهانی اول به دو زبان ترکی و فارسی در باکو منتشر شد: «شماره نخستینش در30 بهمن 1296 و شماره سیزدهم یا آخرینش در 8 فروردین 1297». در ماجرای مختاریت آذربایجان، شعاری در روزنامه‌ها باب شد که شاید بار نخست در شماره 57 «تجدد» آمده بود از این قرار: «آذربایجان جزء لاینفک تمامیت ملکیت ایران است... حق استقلال و تمامیت ملکیۀ ایران در دل و جان هر فرزند آذربایجان یک عزم ثابت و یک ارادۀ قطعی است... آذربایجانی تا وقتی که زنده است این ندا را در فضای جهان بلند خواهد کرد و هرگاه جریانات داخلی و خارجی مقدمات یک دورۀ معکوس را چیده و آتش مستولی انقلاب را دامن زده، آذربایجان را به میدان آزمون بکشند، آذربایجانیان تصمیمات سابق خود را باز با اضافۀ این جمله آخری تکمیل خواهند کرد: ایران جزء لاینفک آذربایجان است!» رویکرد روزنامه‌های آن دوران صریح و شدید است تا حدی که روزنامۀ «ارشاد» چاپ تهران، در اعتراض به سودای مختاریت، مقاله‌ای تحت‌ عنوان «مختاریت آذربایجان یا مالیخولیای کمیته مساوات» منتشر می‌کند که واکنشی است به ارگان مطبوعاتیِ حزب مساوات که ادعا کرده بود «مردم قفقاز جمهوریت می‌خواهند و برای آذربایجان مطالبۀ استقلال داخلی می‌نمایند». با این وصف، تردیدی نیست که روزنامه آذربایجان جزء لاینفک ایران با انتخاب این اسم خود را نشاندار و از همان ابتدا اعلام موضع کرده است. طرفه آنکه این روزنامه به‌فوریت و بنابر ضرورت شکل گرفته و جز ایدۀ ضدیت با مختاریت آذربایجان سودایی در سر ندارد و نویسندگانش چنان از هویت‌سازی و کیش شخصیت به‌دورند که در سایۀ تفکرشان می‌مانند: «درباره اکثر نویسندگان روزنامه متأسفانه هیچ اطلاعی نداریم. حتی در مورد ف. علیقلی‌زاده نویسندۀ اکثر سرمقاله‌های آن، همین‌قدر می‌دانیم که از ایرانیان ساکن عشق‌آباد بوده و روزنامه را نیز او اداره می‌کرده است. از نویسندگان دیگر آن، گذشته از میرجعفر سیدجوادزاده، پیشه‌وری بعدی که معروف است، اطلاعات اندکی درباره اژدر علی‌زاده و حسن ضیاء در دست است که از آن میان اولی بعدها از فعالان جمعیت معارف ایران و مدیر مدرسه اتحاد ایرانیان شده و از 1299 به بعد در ایران به‌سر برده و در اوایل دهه 1320 در تهران زندگی می‌کرده است. حسن ضیاء هم بعدها به حزب عدالت جذب شده...». همین چند نکته و تأکید بر تفکر از طرف نویسندگان روزنامه کافی است تا تنها سیزده شمارۀ یک روزنامه‌، آن را در تاریخ به ثبت برساند.

منبع: آذربایجان جزء لاینفک ایران، دوره کامل روزنامه به‌کوشش رحیم رئیس‌نیا، نر پردیس دانش، چاپ 1391

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها