بحران اوکراین فاصله جنگ با صلح چقدر است؟
احمد وخشیته-استادیار دانشگاه دوستی ملل روسیه
تولستوی در کتاب جنگ و صلح مینویسد که در جنگ هیچ حسننیتی وجود ندارد و آن را نفرتانگیزترین چیز در زندگی میداند و تأکید میکند که باید این موضوع را فهمید و در مسیر جنگ بازی نکرد؛ با این وجود وضعیت بحران اوکراین در مسیری آشفته پیش میرود که هرروز بر پیچیدگیهای آن افزوده میشود تا این سؤال بیشازپیش پررنگ شود که آیا در آینده نزدیک شاهد یک رویارویی نظامی در اوکراین خواهیم بود؟
اگرچه پس از تعطیلات ژانویه مذاکرات سهگانه روسیه با اروپا، آمریکا و ناتو آغاز شد و با وجود تمام پارادوکسها و بنبستهای مذاکراتی، در هفته گذشته شاهد نقش سازنده امانوئل مکرون برای دستیابی به یک راهکار عملیاتی برای حلوفصل بحران بودیم؛ با این وجود به نظر میرسد سفر چند روز پیش وزرای خارجه و دفاع بریتانیا به مسکو نتیجه مطلوبی به بار نیاورد تا سرگئی لاوروف پس از دیدار با لیز تراس مذاکرات را به گفتوگوی کر با لالها تشبیه كرد.
اما بر این آشفتگی زمانی افزوده شد که با نزدیکشدن به سالروز ورود نیروهای نظامی روسیه به کریمه [۲۰ فوریه]، ایالات متحده از حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین در هفته جاری خبر داد و با تصمیم روسیه برای خروج دیپلماتهایش، این تلاطم شدت گرفت. از یکسو غرب این تصمیم روسیه را در راستای همان تاریخ حمله احتمالی تفسیر میکند و از طرفی روسیه میگوید که لاوروف در دیدار با تراس گفته بوده است که در واکنش به روند خروج دیپلماتهای بریتانیا و آمریکا، اقدامی مشابه انجام خواهد داد.
آنچه مشخص است، اینکه تمام ملزومات یک رویارویی نظامی و جنگ میان مسکو و کییف و در سطح وسیعتر میان روسیه و ناتو مهیاست؛ اما به نظر میرسد که اراده آن وجود ندارد؛ چراکه از یکسو اگر نگوییم که جنگ بدترین سناریوی پیشروی کرملین است، با تخفیف باید تأکید کنیم که ضررهای آن بر منافعش غلبه دارد و البته از سمتی دیگر اروپا را نیز با چالش جدی امنیتی و البته انرژی روبهرو میکند و در گامی دیگر بایدن را در شرایط سختی قرار میدهد که اگر به بحران اوکراین ورود نظامی کند، از تهدید اصلی در دکترین سیاست خارجی آمریکا یعنی چین غافل شده است و اگر صرفا به تحریمهای اقتصادی بسنده کند، آماج حملات جمهوریخواهان را به سمت خود روانه میکند. برایند همین ملاحظات، همچنان کورسوهایی از امید برای دستیابی به نتیجه از مسیر مذاکره را روشن نگه داشته است.
از همین رو است که ملاحظه میکنیم همزمان با شدتگرفتن فرضیههای آغاز یک رویارویی نظامی از صبح شنبه، شاهد گفتوگوی صددقیقهای پوتین و مکرون و پس از آن گفتوگوی یکساعتو ششدقیقهای پوتین و بایدن در غروب شنبه هستیم؛ و البته گفتوگوهای وزرای خارجه و دفاع کرملین و کاخ سفید که به ابتکار طرف آمریکایی صورت گرفت.
برایند این مذاکرات پیچیده و چندگانه ظرف چند ساعت نشان میدهد که طرفین در شطرنج اوکراین، به دنبال دستیابی به تضمینهای مطلوب و البته حداکثری خود هستند و همچنان اراده مذاکره بر جنگ ارجحیت دارد؛ اما آنچه شرایط را مغشوش کرده، این است که بهواسطه خوانشهای مختلف طرفین که ریشه در دوران جنگ سرد دارد، هیچکدام حسننیتی از سوی مقابل احساس نمیکنند که سیگنال مثبتی در مسیر تنشزدایی نشان دهند و هریک از طرف مقابل طلب میکند که گام اول را بردارد.
آن چیزی که این ماجرا را بسیار بغرنج کرده، این است که یک اشتباه محاسباتی کوچک از سوی هریک از طرفین [روسیه، جداییطلبان شرق اوکراین، مردم، دولت اوکراین، آمریکا و ناتو] جرقهای در این انبار مملو از مهمات باشد تا این فضای پیچیده مدیریتشده بهسوی یک آشفتگی خارج از برنامهریزی سوق پیدا کند. از همین رو است که برایند این پارادوکسها سبب شده که هم روزنهای برای گفتوگوی سیاسی وجود داشته باشد و هم ظرفیت هیجانی برای آغاز یک رویارویی نظامی که میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا مهمترین مطالبه روسیه یعنی بازگشت اوکراین به توافق مینسک و در گام بعدی تضمینهای امنیتی مدنظر مسکو و غرب به یک همگرایی میرسد یا شاهد آنچه در گرجستان در سال ۲۰۰۸ رخ داد، در اوکراین خواهیم بود که البته میتواند ابعاد متفاوتی را به بار بیاورد؛ چراکه به گفته هراکلیتوس از مسیر یک رودخانه دو بار نمیتوان گذشت.
تولستوی در کتاب جنگ و صلح مینویسد که در جنگ هیچ حسننیتی وجود ندارد و آن را نفرتانگیزترین چیز در زندگی میداند و تأکید میکند که باید این موضوع را فهمید و در مسیر جنگ بازی نکرد؛ با این وجود وضعیت بحران اوکراین در مسیری آشفته پیش میرود که هرروز بر پیچیدگیهای آن افزوده میشود تا این سؤال بیشازپیش پررنگ شود که آیا در آینده نزدیک شاهد یک رویارویی نظامی در اوکراین خواهیم بود؟
اگرچه پس از تعطیلات ژانویه مذاکرات سهگانه روسیه با اروپا، آمریکا و ناتو آغاز شد و با وجود تمام پارادوکسها و بنبستهای مذاکراتی، در هفته گذشته شاهد نقش سازنده امانوئل مکرون برای دستیابی به یک راهکار عملیاتی برای حلوفصل بحران بودیم؛ با این وجود به نظر میرسد سفر چند روز پیش وزرای خارجه و دفاع بریتانیا به مسکو نتیجه مطلوبی به بار نیاورد تا سرگئی لاوروف پس از دیدار با لیز تراس مذاکرات را به گفتوگوی کر با لالها تشبیه كرد.
اما بر این آشفتگی زمانی افزوده شد که با نزدیکشدن به سالروز ورود نیروهای نظامی روسیه به کریمه [۲۰ فوریه]، ایالات متحده از حمله قریبالوقوع روسیه به اوکراین در هفته جاری خبر داد و با تصمیم روسیه برای خروج دیپلماتهایش، این تلاطم شدت گرفت. از یکسو غرب این تصمیم روسیه را در راستای همان تاریخ حمله احتمالی تفسیر میکند و از طرفی روسیه میگوید که لاوروف در دیدار با تراس گفته بوده است که در واکنش به روند خروج دیپلماتهای بریتانیا و آمریکا، اقدامی مشابه انجام خواهد داد.
آنچه مشخص است، اینکه تمام ملزومات یک رویارویی نظامی و جنگ میان مسکو و کییف و در سطح وسیعتر میان روسیه و ناتو مهیاست؛ اما به نظر میرسد که اراده آن وجود ندارد؛ چراکه از یکسو اگر نگوییم که جنگ بدترین سناریوی پیشروی کرملین است، با تخفیف باید تأکید کنیم که ضررهای آن بر منافعش غلبه دارد و البته از سمتی دیگر اروپا را نیز با چالش جدی امنیتی و البته انرژی روبهرو میکند و در گامی دیگر بایدن را در شرایط سختی قرار میدهد که اگر به بحران اوکراین ورود نظامی کند، از تهدید اصلی در دکترین سیاست خارجی آمریکا یعنی چین غافل شده است و اگر صرفا به تحریمهای اقتصادی بسنده کند، آماج حملات جمهوریخواهان را به سمت خود روانه میکند. برایند همین ملاحظات، همچنان کورسوهایی از امید برای دستیابی به نتیجه از مسیر مذاکره را روشن نگه داشته است.
از همین رو است که ملاحظه میکنیم همزمان با شدتگرفتن فرضیههای آغاز یک رویارویی نظامی از صبح شنبه، شاهد گفتوگوی صددقیقهای پوتین و مکرون و پس از آن گفتوگوی یکساعتو ششدقیقهای پوتین و بایدن در غروب شنبه هستیم؛ و البته گفتوگوهای وزرای خارجه و دفاع کرملین و کاخ سفید که به ابتکار طرف آمریکایی صورت گرفت.
برایند این مذاکرات پیچیده و چندگانه ظرف چند ساعت نشان میدهد که طرفین در شطرنج اوکراین، به دنبال دستیابی به تضمینهای مطلوب و البته حداکثری خود هستند و همچنان اراده مذاکره بر جنگ ارجحیت دارد؛ اما آنچه شرایط را مغشوش کرده، این است که بهواسطه خوانشهای مختلف طرفین که ریشه در دوران جنگ سرد دارد، هیچکدام حسننیتی از سوی مقابل احساس نمیکنند که سیگنال مثبتی در مسیر تنشزدایی نشان دهند و هریک از طرف مقابل طلب میکند که گام اول را بردارد.
آن چیزی که این ماجرا را بسیار بغرنج کرده، این است که یک اشتباه محاسباتی کوچک از سوی هریک از طرفین [روسیه، جداییطلبان شرق اوکراین، مردم، دولت اوکراین، آمریکا و ناتو] جرقهای در این انبار مملو از مهمات باشد تا این فضای پیچیده مدیریتشده بهسوی یک آشفتگی خارج از برنامهریزی سوق پیدا کند. از همین رو است که برایند این پارادوکسها سبب شده که هم روزنهای برای گفتوگوی سیاسی وجود داشته باشد و هم ظرفیت هیجانی برای آغاز یک رویارویی نظامی که میتواند ابعاد مختلفی داشته باشد.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا مهمترین مطالبه روسیه یعنی بازگشت اوکراین به توافق مینسک و در گام بعدی تضمینهای امنیتی مدنظر مسکو و غرب به یک همگرایی میرسد یا شاهد آنچه در گرجستان در سال ۲۰۰۸ رخ داد، در اوکراین خواهیم بود که البته میتواند ابعاد متفاوتی را به بار بیاورد؛ چراکه به گفته هراکلیتوس از مسیر یک رودخانه دو بار نمیتوان گذشت.