نگاهی به دنبالهسازیهای تلویزیونی به بهانه پخش فصل دوم سریال «نوار زرد»
دنبالهسازی یا آشناییزدایی؟
مازیار معاونی
پخش فصل دوم سریال نوار زرد در نیمه دوم دیماه، از دو جهت تعجببرانگیز بود، از یکسو مخاطبین نهچندان پرتعداد سریالهای تلویزیونی شگفتزده شدند که در این بحبوحه دنبالهسازیهای بیسرانجام که تعدادشان یکی، دوتا هم نیست بالاخره وعده ساخت یکی از این دنبالهها محقق شده است و از سوی دیگر تغییرات رخداده در تیم سازنده سریال بهویژه بازیگرانش آنچنان زیاد بود که به شکلی ناخوشایند و مأیوسکننده از خاطرات فصل اول مجموعه آشناییزدایی شد.
بگذارید موضوع را کمی باز کرده و به ریشههای این روند دنبالهسازی افراطی در تلویزیون نگاهی بیندازیم، از اواخر دهه 80 که پای سریالهای دوبلهشده توسط شبکههای فارسیزبان آن سوی آب به گیرندههای خانگی باز شد تلویزیون بهجای اقدام به یک واکنش معقول مبتنی بر ارتقای کیفیت در تصمیمی نسنجیده، واکنش کمّی نشان داد و تولید انبوه سریالهای تلویزیونی و پخش هر شبی بهجای پخش هفتگی در دستور کار قرار گرفت، درست در همین بازه زمانی شبکه نمایش هم با ساخت گسترده سریالهای نمایشی که برخی از آنها مانند «قهوه تلخ» و «شهرزاد» بسیار هم پربیننده بودند، تلویزیون را بیش از پیش تحتالشعاع قرار داد. با اوجگیری روند کمیسازی کنداکتور شبکههای تلویزیونی از سریالهایی پر شد که اکثرا از نظر کیفیت حرف چندانی برای گفتن نداشتند و تنها به کار پرکردن خوراک آنتن و پررنگشدن جلوه پاسخدهی به رقیبان نوظهور داخلی و خارجی برمیآمدند. یکی از نتایج ناخوشایند این روند نادرست رقابت میان تهیهکنندگان برای ماندن در میدان با ترفندهایی مانند دنبالهسازی بود، بهسادگی هرچه تمامتر و بدون اینکه تدبیر و برنامه پشت این دنبالهسازیها باشد، قسمت آخر سریالها
به شکلی ماستمالیشده و درواقع نیمهتمام رها میشد و با درج جمله «پایان فصل اول» برای امکان ساخت فصل دوم آنها زمینهچینی میشد، آثاری نظیر «هوش سیاه»، «نفس» و «پدر» نمونههای شاخصتر این دنبالهسازیهای بیسرانجام هستند که از پخش فصل پیشین برخی از آنها مانند «هوش سیاه» هشت سال گذشته و هنوز برای ساخت فصل جدیدشان اقدامی نشده است؛ چراکه دنبالهسازی و استمرار آنها نه بر اساس یک برنامه که بر مبنای همان سریالسازی قارچگونهای بود که صحبتش رفت.
با این مقدمه طولانی به مجموعه نوار زرد و فصل دوم آن بازمیگردیم، مجموعهای که فصل اول آن در پاییز سال 96 روی آنتن رفت و چهار سال از ساخت دنباله آن خبری نشد تا همین زمستان در حال گذر که شبکه سازنده یعنی شبکه دوم سیما فصل دوم آن را با تغییرات گستردهای روانه آنتن کرد. در این مدت مانند دیگر مجموعههای تلویزیونیای که وعده ساخت آنها داده شده و میشود هیچ خبری از ساخت فصل دوم کار نبود و البته این بدقولی و بیبرنامگی تلویزیون و از آن بدتر بلاتکلیف گذاشتن بینندگان آثار نمایشیاش آنقدر زیاد شده بود که کمتر کسی از ساختهنشدن سری دوم سریال تعجب کرد. اما در فصل جدید تغییرات گسترده ناخوشایندی صورت گرفت که بیشک اجتناب از بسیاری از آنها امکانپذیر بود، از کارگردانی کار شروع میکنم که بهجای پوریا آذربایجانی، سروش محمدزاده بر صندلی آن تکیه زد، بعید است نیازی به تکرار این اصل بدیهی باشد که در هر اثر نمایشی، رکن اصلی و اساسی کارگردان آن اثر است و تغییر آن در فصل بعدی کار تا چه اندازه میتواند به کلیت اثر لطمه بزند، باز اگر پوریا آذربایجانی همکاریاش را با تلويزيون قطع و برای مثال به خارج از کشور مهاجرت کرده بود، موضوع
تا اندازهای قابلتوجیه بود ولی درست در بازه زمانی فعلی که فصل دوم «نوار زرد» از شبکه دوم سیما درحال پخش است مجموعه «برف بیصدا میبارد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی در کنداکتور شبانه شبکه سوم سیما پخش میشد و این چیزی بهجز بیبرنامگی و بیتدبیری نیست. در مورد بازیگر نقش اول سریال که بانیپال شومون جایگزین امیر آقایی شده هم حتی اگر به فرض بپذیریم که امیر آقایی به درخواست تهیهکننده برای بازی در دنباله کار پاسخ منفی داده است ولی آیا چنین توجیهی را میتوان برای دیگر بازیگران اصلی سریال هم اقامه کرد؟ آیا محسن بهرامی که صرفنظر از تمام تواناییهایش یک بازیگر ستاره به حساب نمیآید و شهین تسلیمی که او هم مثل بهرامی ستاره نیست، از حضور در کنداکتور هر شبی یک سریال تلویزیونی که برای هر بازیگری یک امکان خوب محسوب میشود، سر باز زدهاند؟ حتی در مورد زندهیاد سیروس گرجستانی که جایگزینکردنش اجتنابناپذیر بوده میتوان گفت که اگر فرایند ساخت فصل دوم سریال این اندازه به تعویق نمیافتاد، میتوانستیم از نقشآفرینی این استاد مسلّم بازیگری در فصل دوم کار بهرهمند باشیم. تنها نکته مثبت کار در فصل دوم سپردن نگارش آن به کریم
لکزاده است که فصل اول کار را هم نوشته است که اگر در این بخش کار هم تغییر رخ میداد، نتیجهای غیرقابلقبولتر از منظر رعایت اصول دنبالهسازی به بار میآمد.
پخش فصل دوم سریال نوار زرد در نیمه دوم دیماه، از دو جهت تعجببرانگیز بود، از یکسو مخاطبین نهچندان پرتعداد سریالهای تلویزیونی شگفتزده شدند که در این بحبوحه دنبالهسازیهای بیسرانجام که تعدادشان یکی، دوتا هم نیست بالاخره وعده ساخت یکی از این دنبالهها محقق شده است و از سوی دیگر تغییرات رخداده در تیم سازنده سریال بهویژه بازیگرانش آنچنان زیاد بود که به شکلی ناخوشایند و مأیوسکننده از خاطرات فصل اول مجموعه آشناییزدایی شد.
بگذارید موضوع را کمی باز کرده و به ریشههای این روند دنبالهسازی افراطی در تلویزیون نگاهی بیندازیم، از اواخر دهه 80 که پای سریالهای دوبلهشده توسط شبکههای فارسیزبان آن سوی آب به گیرندههای خانگی باز شد تلویزیون بهجای اقدام به یک واکنش معقول مبتنی بر ارتقای کیفیت در تصمیمی نسنجیده، واکنش کمّی نشان داد و تولید انبوه سریالهای تلویزیونی و پخش هر شبی بهجای پخش هفتگی در دستور کار قرار گرفت، درست در همین بازه زمانی شبکه نمایش هم با ساخت گسترده سریالهای نمایشی که برخی از آنها مانند «قهوه تلخ» و «شهرزاد» بسیار هم پربیننده بودند، تلویزیون را بیش از پیش تحتالشعاع قرار داد. با اوجگیری روند کمیسازی کنداکتور شبکههای تلویزیونی از سریالهایی پر شد که اکثرا از نظر کیفیت حرف چندانی برای گفتن نداشتند و تنها به کار پرکردن خوراک آنتن و پررنگشدن جلوه پاسخدهی به رقیبان نوظهور داخلی و خارجی برمیآمدند. یکی از نتایج ناخوشایند این روند نادرست رقابت میان تهیهکنندگان برای ماندن در میدان با ترفندهایی مانند دنبالهسازی بود، بهسادگی هرچه تمامتر و بدون اینکه تدبیر و برنامه پشت این دنبالهسازیها باشد، قسمت آخر سریالها
به شکلی ماستمالیشده و درواقع نیمهتمام رها میشد و با درج جمله «پایان فصل اول» برای امکان ساخت فصل دوم آنها زمینهچینی میشد، آثاری نظیر «هوش سیاه»، «نفس» و «پدر» نمونههای شاخصتر این دنبالهسازیهای بیسرانجام هستند که از پخش فصل پیشین برخی از آنها مانند «هوش سیاه» هشت سال گذشته و هنوز برای ساخت فصل جدیدشان اقدامی نشده است؛ چراکه دنبالهسازی و استمرار آنها نه بر اساس یک برنامه که بر مبنای همان سریالسازی قارچگونهای بود که صحبتش رفت.
با این مقدمه طولانی به مجموعه نوار زرد و فصل دوم آن بازمیگردیم، مجموعهای که فصل اول آن در پاییز سال 96 روی آنتن رفت و چهار سال از ساخت دنباله آن خبری نشد تا همین زمستان در حال گذر که شبکه سازنده یعنی شبکه دوم سیما فصل دوم آن را با تغییرات گستردهای روانه آنتن کرد. در این مدت مانند دیگر مجموعههای تلویزیونیای که وعده ساخت آنها داده شده و میشود هیچ خبری از ساخت فصل دوم کار نبود و البته این بدقولی و بیبرنامگی تلویزیون و از آن بدتر بلاتکلیف گذاشتن بینندگان آثار نمایشیاش آنقدر زیاد شده بود که کمتر کسی از ساختهنشدن سری دوم سریال تعجب کرد. اما در فصل جدید تغییرات گسترده ناخوشایندی صورت گرفت که بیشک اجتناب از بسیاری از آنها امکانپذیر بود، از کارگردانی کار شروع میکنم که بهجای پوریا آذربایجانی، سروش محمدزاده بر صندلی آن تکیه زد، بعید است نیازی به تکرار این اصل بدیهی باشد که در هر اثر نمایشی، رکن اصلی و اساسی کارگردان آن اثر است و تغییر آن در فصل بعدی کار تا چه اندازه میتواند به کلیت اثر لطمه بزند، باز اگر پوریا آذربایجانی همکاریاش را با تلويزيون قطع و برای مثال به خارج از کشور مهاجرت کرده بود، موضوع
تا اندازهای قابلتوجیه بود ولی درست در بازه زمانی فعلی که فصل دوم «نوار زرد» از شبکه دوم سیما درحال پخش است مجموعه «برف بیصدا میبارد» به کارگردانی پوریا آذربایجانی در کنداکتور شبانه شبکه سوم سیما پخش میشد و این چیزی بهجز بیبرنامگی و بیتدبیری نیست. در مورد بازیگر نقش اول سریال که بانیپال شومون جایگزین امیر آقایی شده هم حتی اگر به فرض بپذیریم که امیر آقایی به درخواست تهیهکننده برای بازی در دنباله کار پاسخ منفی داده است ولی آیا چنین توجیهی را میتوان برای دیگر بازیگران اصلی سریال هم اقامه کرد؟ آیا محسن بهرامی که صرفنظر از تمام تواناییهایش یک بازیگر ستاره به حساب نمیآید و شهین تسلیمی که او هم مثل بهرامی ستاره نیست، از حضور در کنداکتور هر شبی یک سریال تلویزیونی که برای هر بازیگری یک امکان خوب محسوب میشود، سر باز زدهاند؟ حتی در مورد زندهیاد سیروس گرجستانی که جایگزینکردنش اجتنابناپذیر بوده میتوان گفت که اگر فرایند ساخت فصل دوم سریال این اندازه به تعویق نمیافتاد، میتوانستیم از نقشآفرینی این استاد مسلّم بازیگری در فصل دوم کار بهرهمند باشیم. تنها نکته مثبت کار در فصل دوم سپردن نگارش آن به کریم
لکزاده است که فصل اول کار را هم نوشته است که اگر در این بخش کار هم تغییر رخ میداد، نتیجهای غیرقابلقبولتر از منظر رعایت اصول دنبالهسازی به بار میآمد.