از آفریقای سیاه
شرق: مجموعه آفریقای سیاه عنوان مجموعهای از داستانها و رمانهای نویسندگان معاصر آفریقایی است که نشر نیلوفر مدتی است کتابهایی را در قالب این مجموعه منتشر میکند. مهدی غبرایی چند سالی میشود که به سراغ ترجمه رمانها و داستانهای آفریقایی رفته و تاکنون چندین اثر از ادبیات آفریقا با ترجمه او به فارسی منتشر شده است. او پیش تر نیز آثار دیگری از نویسندگان عربزبان آفریقا ترجمه کرده بود که آثاری مثل «فصل مهاجرت به شمال» و «در کشور مردان» از آن جملهاند. او اما در ترجمههای اخیرش سراغ نویسندگانی رفته که پیشتر شناختی از آنها در ایران وجود نداشته است. یکی از ترجمههای تازه او از نویسندگان معاصر آفریقایی، رمان کوتاهی است با عنوان «انتظار» از گورتی کیوموهندو که در نشر نیلوفر به چاپ رسیده است. نویسنده این اثر، در سال ۱۹۶۵ در اوگاندا متولد شده و به عنوان رماننویس و فعال ادبی شناخته میشود. او با نوشتن رمانهایی که اغلب به وضعیت اوگاندا پرداختهاند، به شهرت رسیده است.
راوی داستان «انتظار» دختری نوجوان و در آستانه بلوغ است و در آن تبعات جنگ برای مردم عادی که صدایی ندارند نشان داده شده است. رمان با این جملات آغاز میشود: «غروب شنبه بود. تندو روی یکی از شاخههای نازک درخت تناور انبه نشسته بود که سایه غبارآلودی به حیاط بزرگ میانداخت. با اینکه باد نمیوزید، برگهای انبه میلرزید و یکی از برگها کنده شد و آهسته پیش پای ما افتاد. ننهجان برگ را برداشت و در دستش پشتورو کرد و گفت: خبر میدهد مهمان داریم. مهمانی که از راه دور میآید و مثل برگ قصد برگشتن ندارد. ناگهان از درخت انبه صدای سوتی طنین انداخت. همه از جا پریدیم و چشم انتظار نگاه کردیم. پدر هیجانزده و تند پرسید: چی شده، تندو؟ تندو با خنده سبکی جواب داد: هیچی. بعد انگار که دفعه اول صدایش را نشنیده باشیم، تکرار کرد: هیچی. همه داشتیم تو حیاط بین خانه اصلی و آشپزخانه شام میخوردیم. مادر بشقابش را پس زد. ننه سر چرخاند و نگاهش کرد. مختصر و مفید گفت: باید همه غذات را بخوری. باید جان داشته باشی که زور بدهی... یا... مکث کرد. بزنی به چاک!».
غبرایی در بخشی از یادداشت ابتدایی کتاب، نوشته که رمان «انتظار» به دیدگاه عباس کیارستمی به خصوص در «زیر درختان زیتون» نزدیک است «به این نحو که به کشمکشهای سیاسی و جنگ داخلی و براندازی عیدی امین، دیکتاتور نیمه مجنون اوگاندا، به طور مستقیم نگاه نمیکند و بر زندگی در دهی از قضا بر سر راه سربازان فراری عیدی امین و گویا زادگاه نویسنده متمرکز میشود و واکنشهای آنها را از دید دختر جوان نوبالغی بررسی میکند». غبرایی به ضمیمه ترجمهاش از رمان «انتظار»، مقاله مفصل مترجم انگلیسی اثر را البته به اختصار ترجمه و منتشر کرده است. آنطور که در این متن هم اشاره شده، «انتظار» چهارمین رمان کیوموهندو برای بزرگسالان است و در میان آثار او دو رمان برای خردسالان هم دیده میشود. رمانهای دیگر او عبارت اند از: «اولین دختر»، «راز دیگر بس است» و «نجواهایی از ورا». در بخشی از این مقاله درباره رمان و شیوه روایت آن میخوانیم: «کیوموهندو در رمان انتظار با بسط دادن نیروی غنایی در نوشتن روایتی که در آن هیچ کلمهای زاید نیست و منظر یک شخصیت غالب است و کلاف داستان از طریق گفتوگو باز میشود، بعد تازهای به کارش میدهد. این رمان کوتاه در
داستانسرایی اوگاندا از لحاظ ظرافت و عرضه معمولا مهارشده تجارب هولناک دهاتیهای معمولی در گیرودار جنگ اثری یگانه است. قالبریزی کوچک اما ناهمگون کیوموهندو بر سر راه سربازان فراری عیدی امین قرار میگیرد که رژیمش در ۱۹۷۹ در اوگاندا در حال فروپاشی است. سربازان امین بیشتر شمالی بودند و به طرف سرزمین خود میگریختند تا در جمعیت آن جذب شوند یا از دریاچه آلبرت بگذرند و به جمهوری دموکراتیک کنگو بروند. دهی که داستان انتظار در آن رخ میدهد، در منطقه هویما، نزدیک دریاچه آلبرت در گسل دره غربی است که یکی از مرزهای اوگاندا را تشکیل میدهد و یکراست بر سر راه گریز پراکنده سربازان به سمت شمال قرار دارد». «انتظار» در واقع از دسته رمانهای آفریقایی است که جنگهای داخلی و مرزی پس از استقلال را روایت میکند. آنطور که در مقاله پایانی کتاب نیز آمده، کیوموهندو در این رمان به جای آنکه سراغ گزارش توصیفی جنگ برود تا خواننده را با کنش داستانی آشنا کند، با «ظرافت به زندگی روزمره خانواده داستانی قدم میگذارد و بدین وسیله از قرار معلوم خوانندگانش را بی سلاح به خط آتش میفرستد».
شرق: مجموعه آفریقای سیاه عنوان مجموعهای از داستانها و رمانهای نویسندگان معاصر آفریقایی است که نشر نیلوفر مدتی است کتابهایی را در قالب این مجموعه منتشر میکند. مهدی غبرایی چند سالی میشود که به سراغ ترجمه رمانها و داستانهای آفریقایی رفته و تاکنون چندین اثر از ادبیات آفریقا با ترجمه او به فارسی منتشر شده است. او پیش تر نیز آثار دیگری از نویسندگان عربزبان آفریقا ترجمه کرده بود که آثاری مثل «فصل مهاجرت به شمال» و «در کشور مردان» از آن جملهاند. او اما در ترجمههای اخیرش سراغ نویسندگانی رفته که پیشتر شناختی از آنها در ایران وجود نداشته است. یکی از ترجمههای تازه او از نویسندگان معاصر آفریقایی، رمان کوتاهی است با عنوان «انتظار» از گورتی کیوموهندو که در نشر نیلوفر به چاپ رسیده است. نویسنده این اثر، در سال ۱۹۶۵ در اوگاندا متولد شده و به عنوان رماننویس و فعال ادبی شناخته میشود. او با نوشتن رمانهایی که اغلب به وضعیت اوگاندا پرداختهاند، به شهرت رسیده است.
راوی داستان «انتظار» دختری نوجوان و در آستانه بلوغ است و در آن تبعات جنگ برای مردم عادی که صدایی ندارند نشان داده شده است. رمان با این جملات آغاز میشود: «غروب شنبه بود. تندو روی یکی از شاخههای نازک درخت تناور انبه نشسته بود که سایه غبارآلودی به حیاط بزرگ میانداخت. با اینکه باد نمیوزید، برگهای انبه میلرزید و یکی از برگها کنده شد و آهسته پیش پای ما افتاد. ننهجان برگ را برداشت و در دستش پشتورو کرد و گفت: خبر میدهد مهمان داریم. مهمانی که از راه دور میآید و مثل برگ قصد برگشتن ندارد. ناگهان از درخت انبه صدای سوتی طنین انداخت. همه از جا پریدیم و چشم انتظار نگاه کردیم. پدر هیجانزده و تند پرسید: چی شده، تندو؟ تندو با خنده سبکی جواب داد: هیچی. بعد انگار که دفعه اول صدایش را نشنیده باشیم، تکرار کرد: هیچی. همه داشتیم تو حیاط بین خانه اصلی و آشپزخانه شام میخوردیم. مادر بشقابش را پس زد. ننه سر چرخاند و نگاهش کرد. مختصر و مفید گفت: باید همه غذات را بخوری. باید جان داشته باشی که زور بدهی... یا... مکث کرد. بزنی به چاک!».
غبرایی در بخشی از یادداشت ابتدایی کتاب، نوشته که رمان «انتظار» به دیدگاه عباس کیارستمی به خصوص در «زیر درختان زیتون» نزدیک است «به این نحو که به کشمکشهای سیاسی و جنگ داخلی و براندازی عیدی امین، دیکتاتور نیمه مجنون اوگاندا، به طور مستقیم نگاه نمیکند و بر زندگی در دهی از قضا بر سر راه سربازان فراری عیدی امین و گویا زادگاه نویسنده متمرکز میشود و واکنشهای آنها را از دید دختر جوان نوبالغی بررسی میکند». غبرایی به ضمیمه ترجمهاش از رمان «انتظار»، مقاله مفصل مترجم انگلیسی اثر را البته به اختصار ترجمه و منتشر کرده است. آنطور که در این متن هم اشاره شده، «انتظار» چهارمین رمان کیوموهندو برای بزرگسالان است و در میان آثار او دو رمان برای خردسالان هم دیده میشود. رمانهای دیگر او عبارت اند از: «اولین دختر»، «راز دیگر بس است» و «نجواهایی از ورا». در بخشی از این مقاله درباره رمان و شیوه روایت آن میخوانیم: «کیوموهندو در رمان انتظار با بسط دادن نیروی غنایی در نوشتن روایتی که در آن هیچ کلمهای زاید نیست و منظر یک شخصیت غالب است و کلاف داستان از طریق گفتوگو باز میشود، بعد تازهای به کارش میدهد. این رمان کوتاه در
داستانسرایی اوگاندا از لحاظ ظرافت و عرضه معمولا مهارشده تجارب هولناک دهاتیهای معمولی در گیرودار جنگ اثری یگانه است. قالبریزی کوچک اما ناهمگون کیوموهندو بر سر راه سربازان فراری عیدی امین قرار میگیرد که رژیمش در ۱۹۷۹ در اوگاندا در حال فروپاشی است. سربازان امین بیشتر شمالی بودند و به طرف سرزمین خود میگریختند تا در جمعیت آن جذب شوند یا از دریاچه آلبرت بگذرند و به جمهوری دموکراتیک کنگو بروند. دهی که داستان انتظار در آن رخ میدهد، در منطقه هویما، نزدیک دریاچه آلبرت در گسل دره غربی است که یکی از مرزهای اوگاندا را تشکیل میدهد و یکراست بر سر راه گریز پراکنده سربازان به سمت شمال قرار دارد». «انتظار» در واقع از دسته رمانهای آفریقایی است که جنگهای داخلی و مرزی پس از استقلال را روایت میکند. آنطور که در مقاله پایانی کتاب نیز آمده، کیوموهندو در این رمان به جای آنکه سراغ گزارش توصیفی جنگ برود تا خواننده را با کنش داستانی آشنا کند، با «ظرافت به زندگی روزمره خانواده داستانی قدم میگذارد و بدین وسیله از قرار معلوم خوانندگانش را بی سلاح به خط آتش میفرستد».