چرا ما به دروازهبانها نیازمندیم؟
جاوید رمضانی
زمانی که دکتر رضا جرجانی در هنگام سخنرانی خود در گالری آپادانا دچار سکته قلبی شد و جهان فانی را ترک کرد (24 فروردین 1329) نمیدانست که این مرگ، منجر به تعطیلی نگارخانه آپادانا چه نظام سمبلیک و روایت نشانهای را میتواند برای نسلهای آینده بر جای بگذارد.
حقیقت این بود که دستاندرکاران آپادانا در طول هشت ماه فعالیت خود در تلاش بودند تا در نظام فرهنگی مردم نفوذ کرده و هنرهای مدرن را معرفی کنند. این تعریف از گالری بیانگر نهادی خصوصی بود که سعی در اعتلای ذوق عامه داشت خوانشی که تا سالها یعنی نیمه دهه 70 تداوم یافت، اوج این نگره فرهنگی را باید در افتتاح تالار ایران دانست (1342) آنچنان که پاکباز و جودت و قندریز باقیمانده گروه مؤسس تا 15 سال در این مسیر کوشش کردند. اگرچه از این گروه، پاکباز این راه را با تعهد ادامه داد و با تولید متون نظری و نگارش تاریخ هنر معاصر ایران یکتنه کار یک نهاد فرهنگی را انجام داد. در نتیجه باید وی را از نخستین و مؤثرترین دروازهبانان هنر معاصر ایران دانست.
دروازهبان در هنر معاصر کیست؟
در فرهنگ کمبریج gatekeeper را شخصی گفتهاند که وظیفه او بازکردن و بستن یک دروازه و جلوگیری از ورود افراد بدون اجازه است. این اصطلاح در بسیاری از رشتهها مانند تجارت یا سیاست هم دارای کاربرد بوده اما در هنر و فرهنگ دارای ارزشافزوده معنایی وسیعی است؛ چراکه هنر در مقام پیشرانه ذوق و زیباییشناسی جهان مدرن بسیاری از تبادلات و ارزشهای جامعه معاصر را رقم میزند. درواقع زمین بازی و دروازهبانان رابطهای تعاملی را شکل میدهند. این افراد خود بازی را تأسیس کرده و قوانین آن را تعیین میکنند و با فعالیت زمین بازی را گستردهتر میکنند. از سوی دیگر آنها موظف هستند با انتخاب مناسب بازیکنان زمین بازی همچنین اصول آن را گستردهتر کرده و مخاطبان نشسته روی سکوها را افزایش دهند. اما این زمین بازی در اقلیم ما کمی متفاوت بود. اهمیت دروازهبانان در تاریخ نوپای هنر مدرن با کشاکشهای اجتماعی پیوند میخورد. تاریخ 200ساله ایران شاهد کشاکش اجتماعی و زایش ارزشهای نو و طبقات جدیدی است که ایفاکردن این نقش پرمخاطره، قابل تأمل مینماید. دکتر آبراهامیان در کتاب تاریخ ایران مدرن بر اساس آمار نهادهای بینالمللی 70 درصد جمعیت ایران در دهه
50 را بیسواد مطلق میداند. این آمار فقدان بزرگی را یادآور است، تمایزات گسترده فرهنگ در لایههای طبقاتی، به همراه اراده برای توسعه در نیمقرن گذشته، پیچیدگی فعالیت هنرمندان هنر نوگرا و گالریهایی را که آنان در دهه 30 و 40 تأسیس کردند، مشخص میکند. گالریهایی که از سال 1328 تأسیس شدهاند، در آن شرایط دروازهبانان هنر بودهاند. معرفی هنر جدیدی که پس از تأسیس دانشگاه تهران در نهادهای اجتماع و آموزشی به رسمیت شناخته شده بود، در میان مردم امری محال مینمود. آنان بهوضوح سعی در انتقال این مفهوم از هنر برای طبقات نوپا داشتهاند. با تداوم این تحرکات اجتماعی بهخصوص پس از انقلاب گالریها کماکان به این امر مشغول بوده و نهادهای تازهتأسیس مانند حراجها و اکسپوها و آرتفرها این روند را توسعه دادهاند.
آیا دروازهبانان بازیساز اقتصاد هنر هستند؟
در اینجا باید به مبادی و نظام نظری دروازهبانان بپردازم. سؤال این است که بازی هنر به چه سمتی میرود و اساسا بازی چه شأنی را در فرهنگ و معرفت ایفا میکند؟ سخت نیست ارجاع به آرای فلاسفه هرمنوتیک مانند گادامر یا فلاسفه منطقی مانند ویتگنشتاین که بازی را مسیری برای انکشاف حقیقت میدانند و بازی هنر یعنی گریز از مسیرهای جزمی حقیقتیابی؛ چراکه معنا و رویداد هر دو بهسختی پدیدار میشوند و کشف آنان روش گریز به نظر میرسد. این بازی اگرچه در جهان سودازده و مجازینما درگیر سپهر شبکه و الزاما اقتصاد و صنعت فرهنگ است اما جنس و خامه امر خلاقه بهراحتی تن به این بازی صنعت فرهنگ نداده است و نقش دروازهبانان هرروز اهمیت بیشتری مییابد. جهان معاصر درگیر با مسائل بزرگی است که بهسختی میتوان با نگرانی به آن توجه نکرد. محیط زیست، فاصله طبقاتی شمال و جنوب، سلاحهای اتمی و قدرتهای خودمحور اقتصادی، همگی خطراتی است که در کنار تکنولوژیهای اطلاعاتی و بیوتکنولوژیها امکان تصمیمگیری درست را برای تمدن انسانی سلب میکنند. انسان معاصر در کنار سختافزارهای هوشمند اعتیادآور از درون تسخیر میشود و ذوق و ذائقه وی در شبکههای اجتماعی
پرورش مییابد.
لزوم حضور دروازهبانان در هنر معاصر چیست؟
مشخصا شبکه جهانی همیشه وعده داده است که دروازهبانان دیگر نیستند.
اینکه هر فرد بتواند بدون انتخاب و نیاز به دیگری هنر خود را خلق کند و به اشتراک بگذارد.
در طول 20 سال گذشته دسترسی به شبکه توزیع جهانی برای به اشتراک گذاشتن کار خود، ارزانتر و آسانتر شده است.
زمانی که دکتر رضا جرجانی در هنگام سخنرانی خود در گالری آپادانا دچار سکته قلبی شد و جهان فانی را ترک کرد (24 فروردین 1329) نمیدانست که این مرگ، منجر به تعطیلی نگارخانه آپادانا چه نظام سمبلیک و روایت نشانهای را میتواند برای نسلهای آینده بر جای بگذارد.
حقیقت این بود که دستاندرکاران آپادانا در طول هشت ماه فعالیت خود در تلاش بودند تا در نظام فرهنگی مردم نفوذ کرده و هنرهای مدرن را معرفی کنند. این تعریف از گالری بیانگر نهادی خصوصی بود که سعی در اعتلای ذوق عامه داشت خوانشی که تا سالها یعنی نیمه دهه 70 تداوم یافت، اوج این نگره فرهنگی را باید در افتتاح تالار ایران دانست (1342) آنچنان که پاکباز و جودت و قندریز باقیمانده گروه مؤسس تا 15 سال در این مسیر کوشش کردند. اگرچه از این گروه، پاکباز این راه را با تعهد ادامه داد و با تولید متون نظری و نگارش تاریخ هنر معاصر ایران یکتنه کار یک نهاد فرهنگی را انجام داد. در نتیجه باید وی را از نخستین و مؤثرترین دروازهبانان هنر معاصر ایران دانست.
دروازهبان در هنر معاصر کیست؟
در فرهنگ کمبریج gatekeeper را شخصی گفتهاند که وظیفه او بازکردن و بستن یک دروازه و جلوگیری از ورود افراد بدون اجازه است. این اصطلاح در بسیاری از رشتهها مانند تجارت یا سیاست هم دارای کاربرد بوده اما در هنر و فرهنگ دارای ارزشافزوده معنایی وسیعی است؛ چراکه هنر در مقام پیشرانه ذوق و زیباییشناسی جهان مدرن بسیاری از تبادلات و ارزشهای جامعه معاصر را رقم میزند. درواقع زمین بازی و دروازهبانان رابطهای تعاملی را شکل میدهند. این افراد خود بازی را تأسیس کرده و قوانین آن را تعیین میکنند و با فعالیت زمین بازی را گستردهتر میکنند. از سوی دیگر آنها موظف هستند با انتخاب مناسب بازیکنان زمین بازی همچنین اصول آن را گستردهتر کرده و مخاطبان نشسته روی سکوها را افزایش دهند. اما این زمین بازی در اقلیم ما کمی متفاوت بود. اهمیت دروازهبانان در تاریخ نوپای هنر مدرن با کشاکشهای اجتماعی پیوند میخورد. تاریخ 200ساله ایران شاهد کشاکش اجتماعی و زایش ارزشهای نو و طبقات جدیدی است که ایفاکردن این نقش پرمخاطره، قابل تأمل مینماید. دکتر آبراهامیان در کتاب تاریخ ایران مدرن بر اساس آمار نهادهای بینالمللی 70 درصد جمعیت ایران در دهه
50 را بیسواد مطلق میداند. این آمار فقدان بزرگی را یادآور است، تمایزات گسترده فرهنگ در لایههای طبقاتی، به همراه اراده برای توسعه در نیمقرن گذشته، پیچیدگی فعالیت هنرمندان هنر نوگرا و گالریهایی را که آنان در دهه 30 و 40 تأسیس کردند، مشخص میکند. گالریهایی که از سال 1328 تأسیس شدهاند، در آن شرایط دروازهبانان هنر بودهاند. معرفی هنر جدیدی که پس از تأسیس دانشگاه تهران در نهادهای اجتماع و آموزشی به رسمیت شناخته شده بود، در میان مردم امری محال مینمود. آنان بهوضوح سعی در انتقال این مفهوم از هنر برای طبقات نوپا داشتهاند. با تداوم این تحرکات اجتماعی بهخصوص پس از انقلاب گالریها کماکان به این امر مشغول بوده و نهادهای تازهتأسیس مانند حراجها و اکسپوها و آرتفرها این روند را توسعه دادهاند.
آیا دروازهبانان بازیساز اقتصاد هنر هستند؟
در اینجا باید به مبادی و نظام نظری دروازهبانان بپردازم. سؤال این است که بازی هنر به چه سمتی میرود و اساسا بازی چه شأنی را در فرهنگ و معرفت ایفا میکند؟ سخت نیست ارجاع به آرای فلاسفه هرمنوتیک مانند گادامر یا فلاسفه منطقی مانند ویتگنشتاین که بازی را مسیری برای انکشاف حقیقت میدانند و بازی هنر یعنی گریز از مسیرهای جزمی حقیقتیابی؛ چراکه معنا و رویداد هر دو بهسختی پدیدار میشوند و کشف آنان روش گریز به نظر میرسد. این بازی اگرچه در جهان سودازده و مجازینما درگیر سپهر شبکه و الزاما اقتصاد و صنعت فرهنگ است اما جنس و خامه امر خلاقه بهراحتی تن به این بازی صنعت فرهنگ نداده است و نقش دروازهبانان هرروز اهمیت بیشتری مییابد. جهان معاصر درگیر با مسائل بزرگی است که بهسختی میتوان با نگرانی به آن توجه نکرد. محیط زیست، فاصله طبقاتی شمال و جنوب، سلاحهای اتمی و قدرتهای خودمحور اقتصادی، همگی خطراتی است که در کنار تکنولوژیهای اطلاعاتی و بیوتکنولوژیها امکان تصمیمگیری درست را برای تمدن انسانی سلب میکنند. انسان معاصر در کنار سختافزارهای هوشمند اعتیادآور از درون تسخیر میشود و ذوق و ذائقه وی در شبکههای اجتماعی
پرورش مییابد.
لزوم حضور دروازهبانان در هنر معاصر چیست؟
مشخصا شبکه جهانی همیشه وعده داده است که دروازهبانان دیگر نیستند.
اینکه هر فرد بتواند بدون انتخاب و نیاز به دیگری هنر خود را خلق کند و به اشتراک بگذارد.
در طول 20 سال گذشته دسترسی به شبکه توزیع جهانی برای به اشتراک گذاشتن کار خود، ارزانتر و آسانتر شده است.