تا دیر نشده کاری کنیم!
سیدحسین مهرآوران
دور جدید مذاکرات احیای برجام در شرایطی آغاز شده است که چشمانداز مبهمی پیشروی احیای توافق هستهای قرار دارد. در حالی که فشارهای سیاسی ایالات متحده و کشورهای اروپایی جهت احیای برجام تا حد بیسابقهای افزایش یافته است، به نظر میرسد هیئت مذاکرهکننده ایران بر سر دوراهی مسیر پرچالش پیشروی با تکیه بر متن پیشنهادی در دور پیشین مذاکرات و ادامه گفتوگوها بر مبنای محتوای توافقات اولیه دولت روحانی -طی شش دور مذاکرات- با کشورهای عضو برجام قرار گرفته است. بیایید به برخی گزارهها درخصوص شرایط کشور بنگریم:
الف- دوبرابرشدن جمعیت زیر خط فقر در ایران طی «سه سال»
ب- افزایش نگرانکننده روند مهاجرت نخبگان در نتیجه افق غبارآلود پیشرو
ج- سقوط حدود ۲۵درصدی ارزش ریال طی صد روز از استقرار دولت سیزدهم
د- اخبار تکرارشونده و نگرانکننده از تجمعات مرتبط با مشکلات برخی اصناف تا تنشهای آبی و چالشهای محیطزیستی.
میتوان این فهرست را با گزارههایی دیگر تکمیل کرد، اما آنچه مرا به تکرار برخی از این دست فَکتها کشانده، این پرسش شاید ساده است که «هدف از مذاکرات احیای برجام حقیقتا چیست؟».
اگر کشور در شرایط بسامانی به سر میبرد یا دستکم این توانایی در میان مسئولان اجرائی وجود دارد که کلاف سردرگم ابربحرانهای موجود را چاره کنند که بسمالله. اگر نه و از سر سیری نیست که با قدرتهای جهانی درخصوص مناقشه هستهای به مذاکره نشستهایم، پس چه میکنیم؟ شلکن سفتکنهای دورهای درخصوص توافق هستهای بالاخره چه زمانی پایان مییابد؟ تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای چه هزینههای هنگفتی را متوجه اقتصاد کشور كرده است؟ بازدارندگی دفاعی در ایران اساسا تا چه اندازه میتواند به توانمندی هستهای گره بخورد؟
این مردم نگران و مضطرباند؛ نگران کمارزششدن ریال، نگران کوچکشدن سفرههایشان و نگران آینده این سرزمین. زیستن در اضطرابی هرروزه شایسته این مردم نیست. تجمیع ابربحرانها زیبنده سرزمینی با چنین ذخایر غنی، امکانات طبیعی و قابلیتهای جمعیتی نمیتواند باشد. توانمندی غنیسازی تا حد سلاح هستهای که هیچ، حتی دستیابی به سلاح هستهای -که در دکترین دفاعی ایران به فرموده رهبری هیچ جایگاهی ندارد- نمیتواند امنیت، ثبات اقتصادی و پیشرفت را به دنبال داشته باشد؛ کرهشمالی پیش چشم ماست. حل دستکم مسئله هستهای گره کوری نیست که نتوان آن را باز کرد؛ با درنظرگرفتن «منابع، قابلیتها و امکانات موجود»، درایتمندانه میتوان از این چالش عبور کرد و وظیفه شرعی/اخلاقی مسئولان سیاسی حل هرچه سریعتر چالش موجود است. منتها مسئلهای اساسی که پس از آن بلافاصله به ذهن متبادر میشود آن است که حل مسئله هستهای بدون درنظرگرفتن بازتعریف «اولویتهای کشور»، «نحوه حضور منطقهای و تعامل با دیگر کشورها» نزد تصمیمسازان سیاسی، آرامشی ماندگار را به دنبال نخواهد داشت و بدون درنظرگرفتن تغییر رویکردهای کلان، چرخه رفاه
نسبی/فقر با شکل منحنی سینوسی در سالهای پیشرو در کشور تکرار خواهد شد. با امکانبخشی تضارب آرا و شنیدن دیدگاههای کارشناسانه عملگرا و متفاوت، مسیر دشوار پیشرو را میتوان اندکی هموارتر کرد. تا دیر نشده، کاری کنیم!
دور جدید مذاکرات احیای برجام در شرایطی آغاز شده است که چشمانداز مبهمی پیشروی احیای توافق هستهای قرار دارد. در حالی که فشارهای سیاسی ایالات متحده و کشورهای اروپایی جهت احیای برجام تا حد بیسابقهای افزایش یافته است، به نظر میرسد هیئت مذاکرهکننده ایران بر سر دوراهی مسیر پرچالش پیشروی با تکیه بر متن پیشنهادی در دور پیشین مذاکرات و ادامه گفتوگوها بر مبنای محتوای توافقات اولیه دولت روحانی -طی شش دور مذاکرات- با کشورهای عضو برجام قرار گرفته است. بیایید به برخی گزارهها درخصوص شرایط کشور بنگریم:
الف- دوبرابرشدن جمعیت زیر خط فقر در ایران طی «سه سال»
ب- افزایش نگرانکننده روند مهاجرت نخبگان در نتیجه افق غبارآلود پیشرو
ج- سقوط حدود ۲۵درصدی ارزش ریال طی صد روز از استقرار دولت سیزدهم
د- اخبار تکرارشونده و نگرانکننده از تجمعات مرتبط با مشکلات برخی اصناف تا تنشهای آبی و چالشهای محیطزیستی.
میتوان این فهرست را با گزارههایی دیگر تکمیل کرد، اما آنچه مرا به تکرار برخی از این دست فَکتها کشانده، این پرسش شاید ساده است که «هدف از مذاکرات احیای برجام حقیقتا چیست؟».
اگر کشور در شرایط بسامانی به سر میبرد یا دستکم این توانایی در میان مسئولان اجرائی وجود دارد که کلاف سردرگم ابربحرانهای موجود را چاره کنند که بسمالله. اگر نه و از سر سیری نیست که با قدرتهای جهانی درخصوص مناقشه هستهای به مذاکره نشستهایم، پس چه میکنیم؟ شلکن سفتکنهای دورهای درخصوص توافق هستهای بالاخره چه زمانی پایان مییابد؟ تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای چه هزینههای هنگفتی را متوجه اقتصاد کشور كرده است؟ بازدارندگی دفاعی در ایران اساسا تا چه اندازه میتواند به توانمندی هستهای گره بخورد؟
این مردم نگران و مضطرباند؛ نگران کمارزششدن ریال، نگران کوچکشدن سفرههایشان و نگران آینده این سرزمین. زیستن در اضطرابی هرروزه شایسته این مردم نیست. تجمیع ابربحرانها زیبنده سرزمینی با چنین ذخایر غنی، امکانات طبیعی و قابلیتهای جمعیتی نمیتواند باشد. توانمندی غنیسازی تا حد سلاح هستهای که هیچ، حتی دستیابی به سلاح هستهای -که در دکترین دفاعی ایران به فرموده رهبری هیچ جایگاهی ندارد- نمیتواند امنیت، ثبات اقتصادی و پیشرفت را به دنبال داشته باشد؛ کرهشمالی پیش چشم ماست. حل دستکم مسئله هستهای گره کوری نیست که نتوان آن را باز کرد؛ با درنظرگرفتن «منابع، قابلیتها و امکانات موجود»، درایتمندانه میتوان از این چالش عبور کرد و وظیفه شرعی/اخلاقی مسئولان سیاسی حل هرچه سریعتر چالش موجود است. منتها مسئلهای اساسی که پس از آن بلافاصله به ذهن متبادر میشود آن است که حل مسئله هستهای بدون درنظرگرفتن بازتعریف «اولویتهای کشور»، «نحوه حضور منطقهای و تعامل با دیگر کشورها» نزد تصمیمسازان سیاسی، آرامشی ماندگار را به دنبال نخواهد داشت و بدون درنظرگرفتن تغییر رویکردهای کلان، چرخه رفاه
نسبی/فقر با شکل منحنی سینوسی در سالهای پیشرو در کشور تکرار خواهد شد. با امکانبخشی تضارب آرا و شنیدن دیدگاههای کارشناسانه عملگرا و متفاوت، مسیر دشوار پیشرو را میتوان اندکی هموارتر کرد. تا دیر نشده، کاری کنیم!