معلمان و درخواستهای صنفی
محمدرضا نیکنژاد
روز پنجشنبه 11 آذر 1400 در راستای پاسخ درخواست شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور، که گردآیهای از کانونها و انجمنهای صنفی معلمان استانها و شهرستانهاست، تجمع اعتراضی فرهنگیان در بیش از 70 شهر کشور برگزار شد. این تجمعها در اعتراض به تأخیر در تصویب لایحه رتبهبندی در مجلس و البته تغییر در بخشهای مهمی از آن است که اکنون هفتههاست در مجلس
گیر کرده است.
رتبهبندی چارچوبی است که بر اساس آن قرار بود معلمان در پنج رتبه تقسیم شده و بنا بر بروندادهای حرفهای در شغلشان مورد ارزیابی قرار گیرند و مورد تشویق یا احتمالا تنبیه مالی قرار گیرند! اگرچه این لایحه و انگاره پشت آن از دیدگاه حرفهای و البته تجربههای جهانی به نتیجههای مورد انتظار نخواهد رسید اما به دلیل ریشههای ژرف تبعیض در پرداخت دستمزد میان معلمان و بسیاری از دیگر حقوقبگیران دولت، آن بخش از لایحه که افزایش دستمزد را برای فرهنگیان در نظر میگیرد، بهشدت مورد خواست آنان است. از اینرو تشکلهای معلمی، که باید زبانِ گویای معلمان و خواستههای آنان باشند نیز به شکلهای گوناگون و بهدرستی از اجرای آن پشتیبانی کرده و به بخشهایی که با فشار دولت در مجلس تغییر یافته، حساس شدهاند. مهمترین بخشِ تغییر یافته در مجلس، آن بندی است که تأکید دارد دریافتی معلمان در هر رتبه نباید کمتر از 80 درصد دریافتی رتبه همسان او در دانشگاه باشد. با توجه به شکاف ژرف و تبعیضآمیز دریافتی معلمان با همکاران خود در دانشگاهها، این بند میتواند یکی از ریشهدارترین خواستهای چندیندههای معلمان را پاسخی درخور دهد.
اما انتشارِ پیدرپی، دروغین اخبار افزایش دستمزد معلمان، جامعه را نیز حساس کرده و برخی از هموطنان را به موضعگیریهای احساسی دراینباره برانگیخته است. این گروه معمولا دو دستهاند: عزیزانی که زیر فشارهای اقتصادی کمر خم کرده و دستمزدهایشان بهشدت پایین است و گروهی که همه گرفتاریها و ناکارآمدیهای دوران مدرسه را از چشم معلمان میدانند و ستم به آنان را روا میشمارند! مقصر فشارهای اقتصادی بر گروه نخست ربطی به میزان دریافتی معلمان ندارد و به گرفتاریهای فراگیر در اقتصاد کشور برمیگردد. اینکه معلمان نسبت به بسیاری از کارمندان دیگر دریافتی کمی دارند و باید جبران شود، گرهی از کار فروبسته آنان باز نخواهد کرد.
به دسته دوم که احتمالا در دوران مدرسه زیر فشارهای فردی، آموزشی، اجتماعی، ایدئولوژیک و... بودهاند، باید یادآور شد که بیگمان یکی از قربانیان ساختار ناکارآمد آموزش در کشور معلمان هستند. اگر شما تنها در یک دوره 12ساله زیر چنین فشارهایی بودهاید، معلمان هم در 12 سال آموزش خود و هم 30 سال در موقعیت شغلیشان، افزون بر چنین فشارهایی دچار فقر و فرق نیز بودهاند و این اعتراضها فقط گوشه اندکی از این فشارها را نشان میدهد.
اما واپسین سخن اینکه معلمان به دلیل ارتباط همیشگی با نوباوگان این کشور نقش بسیار مهم، اثرگذار و تعیینکنندهای بر آنان دارند و تا اندازه فراوانی میتوانند بر آینده بچهها مؤثر باشند. تفاوت سه تا شش میلیونی دریافتی آنان با خط فقر نهتنها بر آنان بلکه بر تکتک افراد جامعه تأثیرگذار خواهد بود و گاه بسیار آسیبزا. از اینرو به نظر میرسد این اعتراضها باید در میان لایههای اجتماعی همدلی بیشتری را برانگیزد و نقطه مشترکی باشد برای نهیب به دستاندرکاران برای آینده آیندهسازان این مرزوبوم. امیدواریم چنین باد!
روز پنجشنبه 11 آذر 1400 در راستای پاسخ درخواست شورای هماهنگی کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور، که گردآیهای از کانونها و انجمنهای صنفی معلمان استانها و شهرستانهاست، تجمع اعتراضی فرهنگیان در بیش از 70 شهر کشور برگزار شد. این تجمعها در اعتراض به تأخیر در تصویب لایحه رتبهبندی در مجلس و البته تغییر در بخشهای مهمی از آن است که اکنون هفتههاست در مجلس
گیر کرده است.
رتبهبندی چارچوبی است که بر اساس آن قرار بود معلمان در پنج رتبه تقسیم شده و بنا بر بروندادهای حرفهای در شغلشان مورد ارزیابی قرار گیرند و مورد تشویق یا احتمالا تنبیه مالی قرار گیرند! اگرچه این لایحه و انگاره پشت آن از دیدگاه حرفهای و البته تجربههای جهانی به نتیجههای مورد انتظار نخواهد رسید اما به دلیل ریشههای ژرف تبعیض در پرداخت دستمزد میان معلمان و بسیاری از دیگر حقوقبگیران دولت، آن بخش از لایحه که افزایش دستمزد را برای فرهنگیان در نظر میگیرد، بهشدت مورد خواست آنان است. از اینرو تشکلهای معلمی، که باید زبانِ گویای معلمان و خواستههای آنان باشند نیز به شکلهای گوناگون و بهدرستی از اجرای آن پشتیبانی کرده و به بخشهایی که با فشار دولت در مجلس تغییر یافته، حساس شدهاند. مهمترین بخشِ تغییر یافته در مجلس، آن بندی است که تأکید دارد دریافتی معلمان در هر رتبه نباید کمتر از 80 درصد دریافتی رتبه همسان او در دانشگاه باشد. با توجه به شکاف ژرف و تبعیضآمیز دریافتی معلمان با همکاران خود در دانشگاهها، این بند میتواند یکی از ریشهدارترین خواستهای چندیندههای معلمان را پاسخی درخور دهد.
اما انتشارِ پیدرپی، دروغین اخبار افزایش دستمزد معلمان، جامعه را نیز حساس کرده و برخی از هموطنان را به موضعگیریهای احساسی دراینباره برانگیخته است. این گروه معمولا دو دستهاند: عزیزانی که زیر فشارهای اقتصادی کمر خم کرده و دستمزدهایشان بهشدت پایین است و گروهی که همه گرفتاریها و ناکارآمدیهای دوران مدرسه را از چشم معلمان میدانند و ستم به آنان را روا میشمارند! مقصر فشارهای اقتصادی بر گروه نخست ربطی به میزان دریافتی معلمان ندارد و به گرفتاریهای فراگیر در اقتصاد کشور برمیگردد. اینکه معلمان نسبت به بسیاری از کارمندان دیگر دریافتی کمی دارند و باید جبران شود، گرهی از کار فروبسته آنان باز نخواهد کرد.
به دسته دوم که احتمالا در دوران مدرسه زیر فشارهای فردی، آموزشی، اجتماعی، ایدئولوژیک و... بودهاند، باید یادآور شد که بیگمان یکی از قربانیان ساختار ناکارآمد آموزش در کشور معلمان هستند. اگر شما تنها در یک دوره 12ساله زیر چنین فشارهایی بودهاید، معلمان هم در 12 سال آموزش خود و هم 30 سال در موقعیت شغلیشان، افزون بر چنین فشارهایی دچار فقر و فرق نیز بودهاند و این اعتراضها فقط گوشه اندکی از این فشارها را نشان میدهد.
اما واپسین سخن اینکه معلمان به دلیل ارتباط همیشگی با نوباوگان این کشور نقش بسیار مهم، اثرگذار و تعیینکنندهای بر آنان دارند و تا اندازه فراوانی میتوانند بر آینده بچهها مؤثر باشند. تفاوت سه تا شش میلیونی دریافتی آنان با خط فقر نهتنها بر آنان بلکه بر تکتک افراد جامعه تأثیرگذار خواهد بود و گاه بسیار آسیبزا. از اینرو به نظر میرسد این اعتراضها باید در میان لایههای اجتماعی همدلی بیشتری را برانگیزد و نقطه مشترکی باشد برای نهیب به دستاندرکاران برای آینده آیندهسازان این مرزوبوم. امیدواریم چنین باد!