چند نکته و یک راهکار درباره مشکل مهاجرت پزشکان
دکتر امیر صدری. مدیر روابطعمومی نظام پزشکی تهران بزرگ
آیا پزشکان ایرانی مهاجرت میکنند؟ بله.
آیا میزان مهاجرت پزشکان ایرانی در سالهای اخیر افزایش یافته است؟ بله.
آیا میزان مهاجرت پزشکان ایرانی به حدی است که موجب نگرانی و بحران و احیانا کمبود نیروی تخصصی و فوقتخصصی در کشور شود؟ بله.
واقعیت این است که مهاجرت و پدیدهای که پیشتر به نام فرار مغزها نامیده میشد، در سالهای اخیر و به دلیل بروز کرونا و بستهشدن مرزها با سرعتگیری روبهرو شده بود؛ اما حالا به نظر میرسد مجددا شاهد افزایش میزان موارد مهاجرت در گروههای تخصصی مختلف در کشور هستیم که این موضوع در میان پزشکان شاید حادتر هم باشد و در صحبتها و مصاحبههای دستاندرکاران نظام صنفی جامعه پزشکی و پرستاری به این موضوع اشاره شده است.
قطعا مهاجرت موضوعی چندوجهی و چندبعدی است و نمیتوان در یک مطلب و در چند خط درباره تمام ابعاد آن صحبت کرد؛ اما قدر مسلم این است که نارضایتی پزشکان از شرایط شغلی و جایگاه اجتماعی و بهویژه برآوردهنشدن آرزوهایشان در این زمینه نقش مهمی دارد.
آیا درآمد پزشکان ایرانی کم است؟ نسبت به درآمد کلی جامعه و بهطور نسبی نخیر.
آیا درآمد پزشکان ایرانی نسبت به شرایطی که از سر گذراندهاند کم است؟ بله.
موضوعی که در مکالمات اجتماعی و حتی گاه از سوی سیاستگذاران و کارشناسان و افراد دارای مقام و مسئولیت در کشور مورد توجه قرار نمیگیرد و فراموش میشود، مسیر سخت و ناهمواری است که پزشکان ایران برای رسیدن به مرحله بازدهی اقتصادی و اجتماعی طی کردهاند. برای مقایسه توجه کنید که یک نخبه ایرانی در 18سالگی میتواند وارد رشته پزشکی یا رشتههای دیگر شود و در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا تحصیل کند. چنین فردی پس از شش سال تحصیل میتواند در رشتههای دیگر فوقلیسانس اخذ کند و در رشته پزشکی حداقل هفت سال و نیم باید تحصیل کند که دو سال انتهایی آن در شرایط بسیار سخت انترنی و با کشیکهای شبانهروزی است. در این نقطه دو جوان داستان ما در شرایط مشابه قرار ندارند؛ چراکه فردی که در مقطع فوقلیسانس تحصیل کرده یا حتی اگر تا مقطع دکترا هم تحصیل کرده باشد (تقریبا با همان زمان هفت سال و نیم یا هشت سال) با دو سال خدمت سربازی میتواند برای خود شروع به کار کند؛ اما یک پزشک فارغالتحصیل رشته عمومی حدود چهار تا پنج سال میزان زمان طرح خارج از مرکز (در مناطق محروم و دورافتاده) دارد که تا قبل از گذراندن این طرح نمیتواند در
امتحان مقطع تخصصی شرکت کند و بهعنوان یک پزشک عمومی هم یا باید در مناطق دورافتاده و خارج از مراکز استان کار کند یا جذب حوزههای غیردرمانی (مثل زیبایی) شود؛ اما تازه مشکل از آنجا شروع میشود که قاعدتا این فرد نخبه تمایل دارد در رشته تخصصی ادامه تحصیل دهد؛ یعنی یک پزشک عمومی حدودا
۱۰ سال پساز شروع تحصیلات خود میتواند وارد رشته تخصصی شود که حداقل چهار سال دوره تحصیل آن است و سختترین شرایط تحصیلی را در کل ایران و شاید کل منطقه و جهان دارد. دوران رزیدنتی، دورهای بسیار سختی است که در آن فرد باید بیشتر زمان خود را (حداقل 350 ساعت در ماه) در بیمارستان بهعنوان یک پزشک کار کند و درعینحال آموزش هم ببیند و مطالعه هم بکند و حقوق ماهانهاش زیر چهار میلیون تومان باشد. فشار جسمی و روحی بالا و میزان حقوق پایین یکی از مشکلات عمدهای است که پزشکان را آزار میدهد. در نهایت این پزشک قصه ما وقتی متخصص میشود، حدود چهار سال دیگر هم باید طرح تخصص خود را در شهرهای کوچک و عموما دورافتاده بگذراند. این یعنی پزشک متخصص ما برای فعالیت در بخش خصوصی در یک شهر بزرگ که بتواند به درآمدی قابل قبول (اصلا به واژههای خیلی بالا فکر هم نکنید) برسد، حدودا به 20 سال زمان نیاز دارد؛ اما همتای او در رشتههای دیگر پس از 10 سال میتواند وارد بازار کار شود و در نتیجه حداقل 10 سال از پزشک همسن خود جلوتر است. سادهترین راه برای جلوگیری از مهاجرت پزشکان بهبود شرایط تحصیلی پزشکان در مقطع عمومی و تخصصی، افزایش حقوق دورههای
انترنی و رزیدنتی و درنظرگرفتن تسهیلات رفاهی و افزایش احترام اجتماعی این ردهها است. بهسادگی در دوران تحصیل روی این جوانان سرمایهگذاری کنید تا بعدا این جوانان بهعنوان ثروت ملی به کشورشان خدمت کنند، نه اینکه راهی سرزمینهای دیگر شوند تا شاید آرزوهایشان آنجا برآورده شود.
آیا پزشکان ایرانی مهاجرت میکنند؟ بله.
آیا میزان مهاجرت پزشکان ایرانی در سالهای اخیر افزایش یافته است؟ بله.
آیا میزان مهاجرت پزشکان ایرانی به حدی است که موجب نگرانی و بحران و احیانا کمبود نیروی تخصصی و فوقتخصصی در کشور شود؟ بله.
واقعیت این است که مهاجرت و پدیدهای که پیشتر به نام فرار مغزها نامیده میشد، در سالهای اخیر و به دلیل بروز کرونا و بستهشدن مرزها با سرعتگیری روبهرو شده بود؛ اما حالا به نظر میرسد مجددا شاهد افزایش میزان موارد مهاجرت در گروههای تخصصی مختلف در کشور هستیم که این موضوع در میان پزشکان شاید حادتر هم باشد و در صحبتها و مصاحبههای دستاندرکاران نظام صنفی جامعه پزشکی و پرستاری به این موضوع اشاره شده است.
قطعا مهاجرت موضوعی چندوجهی و چندبعدی است و نمیتوان در یک مطلب و در چند خط درباره تمام ابعاد آن صحبت کرد؛ اما قدر مسلم این است که نارضایتی پزشکان از شرایط شغلی و جایگاه اجتماعی و بهویژه برآوردهنشدن آرزوهایشان در این زمینه نقش مهمی دارد.
آیا درآمد پزشکان ایرانی کم است؟ نسبت به درآمد کلی جامعه و بهطور نسبی نخیر.
آیا درآمد پزشکان ایرانی نسبت به شرایطی که از سر گذراندهاند کم است؟ بله.
موضوعی که در مکالمات اجتماعی و حتی گاه از سوی سیاستگذاران و کارشناسان و افراد دارای مقام و مسئولیت در کشور مورد توجه قرار نمیگیرد و فراموش میشود، مسیر سخت و ناهمواری است که پزشکان ایران برای رسیدن به مرحله بازدهی اقتصادی و اجتماعی طی کردهاند. برای مقایسه توجه کنید که یک نخبه ایرانی در 18سالگی میتواند وارد رشته پزشکی یا رشتههای دیگر شود و در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا تحصیل کند. چنین فردی پس از شش سال تحصیل میتواند در رشتههای دیگر فوقلیسانس اخذ کند و در رشته پزشکی حداقل هفت سال و نیم باید تحصیل کند که دو سال انتهایی آن در شرایط بسیار سخت انترنی و با کشیکهای شبانهروزی است. در این نقطه دو جوان داستان ما در شرایط مشابه قرار ندارند؛ چراکه فردی که در مقطع فوقلیسانس تحصیل کرده یا حتی اگر تا مقطع دکترا هم تحصیل کرده باشد (تقریبا با همان زمان هفت سال و نیم یا هشت سال) با دو سال خدمت سربازی میتواند برای خود شروع به کار کند؛ اما یک پزشک فارغالتحصیل رشته عمومی حدود چهار تا پنج سال میزان زمان طرح خارج از مرکز (در مناطق محروم و دورافتاده) دارد که تا قبل از گذراندن این طرح نمیتواند در
امتحان مقطع تخصصی شرکت کند و بهعنوان یک پزشک عمومی هم یا باید در مناطق دورافتاده و خارج از مراکز استان کار کند یا جذب حوزههای غیردرمانی (مثل زیبایی) شود؛ اما تازه مشکل از آنجا شروع میشود که قاعدتا این فرد نخبه تمایل دارد در رشته تخصصی ادامه تحصیل دهد؛ یعنی یک پزشک عمومی حدودا
۱۰ سال پساز شروع تحصیلات خود میتواند وارد رشته تخصصی شود که حداقل چهار سال دوره تحصیل آن است و سختترین شرایط تحصیلی را در کل ایران و شاید کل منطقه و جهان دارد. دوران رزیدنتی، دورهای بسیار سختی است که در آن فرد باید بیشتر زمان خود را (حداقل 350 ساعت در ماه) در بیمارستان بهعنوان یک پزشک کار کند و درعینحال آموزش هم ببیند و مطالعه هم بکند و حقوق ماهانهاش زیر چهار میلیون تومان باشد. فشار جسمی و روحی بالا و میزان حقوق پایین یکی از مشکلات عمدهای است که پزشکان را آزار میدهد. در نهایت این پزشک قصه ما وقتی متخصص میشود، حدود چهار سال دیگر هم باید طرح تخصص خود را در شهرهای کوچک و عموما دورافتاده بگذراند. این یعنی پزشک متخصص ما برای فعالیت در بخش خصوصی در یک شهر بزرگ که بتواند به درآمدی قابل قبول (اصلا به واژههای خیلی بالا فکر هم نکنید) برسد، حدودا به 20 سال زمان نیاز دارد؛ اما همتای او در رشتههای دیگر پس از 10 سال میتواند وارد بازار کار شود و در نتیجه حداقل 10 سال از پزشک همسن خود جلوتر است. سادهترین راه برای جلوگیری از مهاجرت پزشکان بهبود شرایط تحصیلی پزشکان در مقطع عمومی و تخصصی، افزایش حقوق دورههای
انترنی و رزیدنتی و درنظرگرفتن تسهیلات رفاهی و افزایش احترام اجتماعی این ردهها است. بهسادگی در دوران تحصیل روی این جوانان سرمایهگذاری کنید تا بعدا این جوانان بهعنوان ثروت ملی به کشورشان خدمت کنند، نه اینکه راهی سرزمینهای دیگر شوند تا شاید آرزوهایشان آنجا برآورده شود.