سلولهای بنیادی
مهسا خوشاخلاق . پژوهشگر حقوق پزشکی

سلولهاي بنيادي، سلولهاي تمايزنيافتهای هستند که با دو مشخصه نوسازی و پرتوانی از سایر سلولهای بدن متمایز میشوند به این معنا که توانایی تكثیر نامحدود خود را دارند و میتوانند در حالت نامتمایز باقی بمانند و قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها میتوانند تحت تأثیر بعضی شرایط فیزیولوژیك یا آزمایشگاهی به سلولهایی با عملكردهای اختصاصی مانند سلولهای عضلانی قلب یا سلولهای تولیدكننده انسولین در پانكراس و... تبدیل شوند. سلولهای بنیادی براساس منشأ خود به دو دسته جنینی و بالغ تقسیم میشوند. در بدن افراد بالغ سلولهایی وجود دارد که علاوه بر توان خودنوزایی و قابلیت تجدید میتوانند همه یا تعداد زیادی از سلولهای بافتی را که در آن وجود دارند، ایجاد کنند. این سلولها تنها در برخی از بافتهاي تخصصيافته بدن از جمله مغز، مغز استخوان، كبد، پوست، لوله گوارش، قرنيه، شبكيه چشم، پالپ و عاج دندان، بند ناف و جفت وجود دارند. نقش اولیه آنها در یک ارگان زنده، حمایتکردن و تعمیر بافتهایی است که در آن وجود دارند. این سلولها معمولا تنها توان تمایز به برخی یا تمام سلولهای اختصاصی اصلی بافت ویژه خود را دارند و معمولا سلولهای خارج از ارگان خود را به وجود نمیآورند همچنین در مقایسه با سلولهای بنیادی جنینی توان بسیار محدودتری دارند. محل استقرار این سلولها در یک بافت برای محققان و پزشکان مشخص نیست و در حالت طبیعی برای سالها در آن منطقه خاص ساكن میمانند، تا اینكه با ظهور بیماری یا آسیب بافتی فعال شوند بنابراین کار با سلول بالغ به لحاظ استخراج و کشت نسبت به سلولهای جنینی دشوارتر است چراکه این سلولها در بافتها در کنامهای خاصی پنهان شدهاند که پیداکردن و جداسازی آنها کار سادهای نیست. یکی از مهمترین منابع سلول بنیادی خون بند ناف است. تنها مشکل این است که تعداد سلولهای بنیادی خون بند ناف زیاد نیست و همچنین سلولهای خونساز موجود در بند ناف مانند سلولهای مغز استخوان در آزمایشگاه به خوبی رشد نمیکنند بنابراین برای پیوند به فرد بالغ حتی یک واحد خون بند ناف ممکن است نتواند به میزان کافی سلول بنیادی فراهم کند. تا امروز تحقیقات نشان داده است که سلولهای بنیادی خون بند ناف نمیتوانند سلولهای مغزی، کبد یا سایر سلولهای تخصصیافته را بسازند و تنها میتوانند به انواع خاصی از سلولهای بافتی نظیر سلولهای خونی و برخی سلولهای ایمنی، سلولهای بافت پیوندی تمایز یابند. بنابر محدودیتهای فوقالذکر درخصوص سلولهای بنیادی بالغ که مهمترین آن نیز قابلیت کمتر در تکثیر و تمایز، نسبت به سلولهای بنیادی جنینی است، محققان به جهت بهرهوری بالاتر سلولهای جنینی به تحقیقات پیرامون این سلولها پرداختهاند .اولين بار در سال 1998 دانشمندان موفق به استخراج اين سلولها از رويان انساني لقاحيافته در محيط مصنوعی
(IVF)شدند. سلولهاي بنيادي جنيني از رويان سه تا پنج روزه جدا ميشوند و در ظرفی در آزمایشگاه کشت میشوند تا تکثیر شوند که در نهایت به یک سلول، بافت یا اندام درون بدن تبدیل میشوند.
دلیل اهمیت این مرحله برای استخراج سلول بنیادی جنینی این است که سلولهای مرحله بلاستوسیست، پتانسیل تبدیلشدن به هر نوع سلولی در بدن بزرگسالان را دارند زیرا این سلولها از مراحل بسیار اولیه تکوین جنین یعنی قبل از شروع تمایز سلولها و تعهد آنها به تبدیل به انواع خاص سلولهای بدن مشتق میشوند. تحولی که استفاده از سلولهای بنیادی ممکن است در علم پزشکی و سلامت جوامع ایجاد كند، میتوان بسان انقلابی در علم پزشکی و شیوههای درمان سنتی و متداول تعبیر كرد که نویدبخش درمان اغلب بیماریهای صعبالعلاج و مهم بشری در آیندهای نه چندان دور است. استفاده از این سلولها در پیوند اعضا، درمان سرطان، بیماریهای تحلیلرونده اعصاب همچون پارکینسون، آلزایمر و اماس لوگریگ و بهبود روشهای درمانی برای بیماریهای قلب، کبد، لوزالمعده، کاهش عوارض دیابت نوع یک و پیوند پوست جهت درمان سوختگیها و جراحتهای پوستی و بسیاری آسیبها و ضایعات بافتی راهگشاست. ایران در زمینه تحقیق، پژوهش و حتی یافتن راههای درمانی از طریق سلولهای بنیادی به پیشرفتهای شگرفی دست یافته است، اما با وجود دستیابی به این دانش نوین تاکنون در این خصوص قانونی خاص تصویب
نشده است که به طور اختصاصی به بیان ضوابط قانونی استفاده از سلولهای بنیادی بپردازد و لازم است موضوعاتی از جمله منابع مجاز برای استخراج سلولهای بنیادی، شیوههای مجاز تحقیق و پژوهش، حقوق اشخاص درگیر به لحاظ اخذ رضایت آگاهانه و آزادانه، چگونگی روابط مالی در این حیطهها با دقت کارشناسانه مطالعه و بررسی شود تا از این طریق قانونی در این زمینه تصویب شود. لزوم ضابطهمندکردن استفاده از سلولهای بنیادی که به جهت رشد فزاینده این فناوری نوین و دستاوردهای تازه آن روز به روز و با سرعت قابل ملاحظهای نیز در حال پیشرفت است، ضرورت قانونمندشدن این حیطه را بیش از پیش آشکار میكند زیرا شکاف بین قانون و فناوری ممکن است در روند رشد و توسعه این علم به جهت چالشها و معضلاتی که هر فناوری جدید ناگزیر دربردارنده آن است، ایجاد اخلال و مانع كند.
سلولهاي بنيادي، سلولهاي تمايزنيافتهای هستند که با دو مشخصه نوسازی و پرتوانی از سایر سلولهای بدن متمایز میشوند به این معنا که توانایی تكثیر نامحدود خود را دارند و میتوانند در حالت نامتمایز باقی بمانند و قادر به ایجاد هر نوع سلولی در بدن هستند. آنها میتوانند تحت تأثیر بعضی شرایط فیزیولوژیك یا آزمایشگاهی به سلولهایی با عملكردهای اختصاصی مانند سلولهای عضلانی قلب یا سلولهای تولیدكننده انسولین در پانكراس و... تبدیل شوند. سلولهای بنیادی براساس منشأ خود به دو دسته جنینی و بالغ تقسیم میشوند. در بدن افراد بالغ سلولهایی وجود دارد که علاوه بر توان خودنوزایی و قابلیت تجدید میتوانند همه یا تعداد زیادی از سلولهای بافتی را که در آن وجود دارند، ایجاد کنند. این سلولها تنها در برخی از بافتهاي تخصصيافته بدن از جمله مغز، مغز استخوان، كبد، پوست، لوله گوارش، قرنيه، شبكيه چشم، پالپ و عاج دندان، بند ناف و جفت وجود دارند. نقش اولیه آنها در یک ارگان زنده، حمایتکردن و تعمیر بافتهایی است که در آن وجود دارند. این سلولها معمولا تنها توان تمایز به برخی یا تمام سلولهای اختصاصی اصلی بافت ویژه خود را دارند و معمولا سلولهای خارج از ارگان خود را به وجود نمیآورند همچنین در مقایسه با سلولهای بنیادی جنینی توان بسیار محدودتری دارند. محل استقرار این سلولها در یک بافت برای محققان و پزشکان مشخص نیست و در حالت طبیعی برای سالها در آن منطقه خاص ساكن میمانند، تا اینكه با ظهور بیماری یا آسیب بافتی فعال شوند بنابراین کار با سلول بالغ به لحاظ استخراج و کشت نسبت به سلولهای جنینی دشوارتر است چراکه این سلولها در بافتها در کنامهای خاصی پنهان شدهاند که پیداکردن و جداسازی آنها کار سادهای نیست. یکی از مهمترین منابع سلول بنیادی خون بند ناف است. تنها مشکل این است که تعداد سلولهای بنیادی خون بند ناف زیاد نیست و همچنین سلولهای خونساز موجود در بند ناف مانند سلولهای مغز استخوان در آزمایشگاه به خوبی رشد نمیکنند بنابراین برای پیوند به فرد بالغ حتی یک واحد خون بند ناف ممکن است نتواند به میزان کافی سلول بنیادی فراهم کند. تا امروز تحقیقات نشان داده است که سلولهای بنیادی خون بند ناف نمیتوانند سلولهای مغزی، کبد یا سایر سلولهای تخصصیافته را بسازند و تنها میتوانند به انواع خاصی از سلولهای بافتی نظیر سلولهای خونی و برخی سلولهای ایمنی، سلولهای بافت پیوندی تمایز یابند. بنابر محدودیتهای فوقالذکر درخصوص سلولهای بنیادی بالغ که مهمترین آن نیز قابلیت کمتر در تکثیر و تمایز، نسبت به سلولهای بنیادی جنینی است، محققان به جهت بهرهوری بالاتر سلولهای جنینی به تحقیقات پیرامون این سلولها پرداختهاند .اولين بار در سال 1998 دانشمندان موفق به استخراج اين سلولها از رويان انساني لقاحيافته در محيط مصنوعی
(IVF)شدند. سلولهاي بنيادي جنيني از رويان سه تا پنج روزه جدا ميشوند و در ظرفی در آزمایشگاه کشت میشوند تا تکثیر شوند که در نهایت به یک سلول، بافت یا اندام درون بدن تبدیل میشوند.
دلیل اهمیت این مرحله برای استخراج سلول بنیادی جنینی این است که سلولهای مرحله بلاستوسیست، پتانسیل تبدیلشدن به هر نوع سلولی در بدن بزرگسالان را دارند زیرا این سلولها از مراحل بسیار اولیه تکوین جنین یعنی قبل از شروع تمایز سلولها و تعهد آنها به تبدیل به انواع خاص سلولهای بدن مشتق میشوند. تحولی که استفاده از سلولهای بنیادی ممکن است در علم پزشکی و سلامت جوامع ایجاد كند، میتوان بسان انقلابی در علم پزشکی و شیوههای درمان سنتی و متداول تعبیر كرد که نویدبخش درمان اغلب بیماریهای صعبالعلاج و مهم بشری در آیندهای نه چندان دور است. استفاده از این سلولها در پیوند اعضا، درمان سرطان، بیماریهای تحلیلرونده اعصاب همچون پارکینسون، آلزایمر و اماس لوگریگ و بهبود روشهای درمانی برای بیماریهای قلب، کبد، لوزالمعده، کاهش عوارض دیابت نوع یک و پیوند پوست جهت درمان سوختگیها و جراحتهای پوستی و بسیاری آسیبها و ضایعات بافتی راهگشاست. ایران در زمینه تحقیق، پژوهش و حتی یافتن راههای درمانی از طریق سلولهای بنیادی به پیشرفتهای شگرفی دست یافته است، اما با وجود دستیابی به این دانش نوین تاکنون در این خصوص قانونی خاص تصویب
نشده است که به طور اختصاصی به بیان ضوابط قانونی استفاده از سلولهای بنیادی بپردازد و لازم است موضوعاتی از جمله منابع مجاز برای استخراج سلولهای بنیادی، شیوههای مجاز تحقیق و پژوهش، حقوق اشخاص درگیر به لحاظ اخذ رضایت آگاهانه و آزادانه، چگونگی روابط مالی در این حیطهها با دقت کارشناسانه مطالعه و بررسی شود تا از این طریق قانونی در این زمینه تصویب شود. لزوم ضابطهمندکردن استفاده از سلولهای بنیادی که به جهت رشد فزاینده این فناوری نوین و دستاوردهای تازه آن روز به روز و با سرعت قابل ملاحظهای نیز در حال پیشرفت است، ضرورت قانونمندشدن این حیطه را بیش از پیش آشکار میكند زیرا شکاف بین قانون و فناوری ممکن است در روند رشد و توسعه این علم به جهت چالشها و معضلاتی که هر فناوری جدید ناگزیر دربردارنده آن است، ایجاد اخلال و مانع كند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.