نحوه اطلاعرسانی دشمن را بررسی کنیم
در روزهای ابتدای جنگ 12روزه اتصال به اینترنت بینالملل قطع شد. در شرایط آن روزها البته انتظار چنین تصمیمی هم میرفت و اتفاقا این بار تصمیم یادشده مورد حمایت قرار گرفت؛ یا حداقل اینکه مخالفت چندانی با آن نشد.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
در روزهای ابتدای جنگ 12روزه اتصال به اینترنت بینالملل قطع شد. در شرایط آن روزها البته انتظار چنین تصمیمی هم میرفت و اتفاقا این بار تصمیم یادشده مورد حمایت قرار گرفت؛ یا حداقل اینکه مخالفت چندانی با آن نشد. در روزهای بعد از آن با مدیریت مطلوب خوشبختانه تغییر مهمی در روند انجام امور روزمره و متعارف ارتباطاتی مردم صورت نگرفت. البته با عادیشدن امور مجددا سامانه ارتباطاتی به اینترنت بینالمللی بازگشت.
این رفت و برگشت به اینترنت داخلی و بینالمللی را میتوان از منظر چگونگی کاربرد اینترنت در نزد شهروندان ایران و اسرائیل نیز بررسی کرد.
در دوران جنگ اخیر به نظر نمیرسید که در ابتدا سازمانهای بزرگ بینالمللی خبری در کشورمان، نماینده یا خبرنگار داشته باشند. اگر هم داشتهاند، طبعا به دلیل عدم اتصال به اینترنت بینالملل، کسی از ایرانیان داخل نمیتوانست آن گزارشها را مطالعه کند.
بههمینخاطر بیشتر ایرانیان مجبور بودند یا از منابع داخلی مثل صداوسیما و خبرگزاریهای داخلی دنبال کنند یا به سراغ شبکههای تلویزیونی ایرانی معاند بروند. در روزهای ابتدایی جنگ، طبعا نوعی واهمه و هراس و تشویش بر زندگی مردم ایران حاکم بود و هر آن چیزی که در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها منتشر میکردند، نیز از همین جنس بود. این همان چیزی بود که رسانههای معاند به دنبالش بودند؛ القای نوعی سردرگمی و رهاشدگی در بین مردم که حاکی از ناتوانی و عجز حکومت در برخورد با این تجاوز باشد. با توجه به تعداد حملات در روزهای اول، واقعا پوشش لحظهای حملات و تصاویر و ویدئوهای همراهش نوعی اضطراب جمعی و ترس روانی ایجاد کرده بود.
هرچند در ادامه اوضاع بهتدریج رو به بهبود رفت و همه مردم با درک شرایط در کنار حاکمیت و دولت قرار گرفته و همه محدودیتها را تحمل کردند.
اما اکنون که شرایط به حالت عادی برگشته است، بیمناسبت نیست یک مطالعه از سوی تیم پژوهشی در دست اقدام قرار گیرد، با این مضمون که اسرائیلیها در دورانی که هدف موشکهای کشورمان بودند، چگونه در رسانههای اجتماعی یا پیامرسانها و گروههای آنلاین اجتماعی خود، واکنش نشان میدادند. ما میدانیم مردم کشورمان در روزهای ابتدایی دچار بیم و خوف بودند ولی بهتدریج با گسترش پاسخهای نظامی، موجی از امید و غرور در دل ایرانیان زنده شد که متجاوز هرگز نباید مصون از تحمل خسارات جدی باشد. ما اخبار این خسارتها را یا از شبکههای داخلی میگرفتیم یا شبکههای معاند. هرکدام از این دو مرجع ملاحظات خاص خود را دارند. اما درحالیکه اینترنت بینالمللی مسدود بود، ایرانیان نمیتوانستند احساسات هموطنان خود را مستقیما در رسانههای اجتماعی و پیامرسانها دنبال کنند.
تبلیغات و اثرگذاری روانی همواره یکی از ارکان جنگ اخیر بود. بخشی از آن در قالب تبلیغات و اطلاعرسانی برای هموطنان است و بخشی دیگر در دل خاک متخاصم به جریانسازیها و بازی با اذهان مردمان دشمن میپردازد. مردم میدانند که در مقطع جنگ، اقداماتی مانند سانسور و ایجاد محدودیت کاملا ضروری و اجتنابناپذیر است. بااینهمه مراجعه به رسانههای معاند ممکن است فرد را به این نتیجه برساند که این سانسور و محدودیت فقط از سوی ایران انجام شده و مردم اسرائیل همچنان بدون محدودیت و سانسور در حال فعالیت در اینترنت هستند.
یورونیوز میگوید ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی اسرائیل، رویکرد تحملنکردن درباره هرگونه «ابراز شادی» از حملات ایران به اسرائیل را اعلام کرد. چرا این محدودیتسازیها و احتمالا دهها و صدها محدودیت مشابه دیگر در اسرائیل به طور مؤثری در کشورمان اطلاعرسانی نمیشد؟
شکی نیست که مردم اسرائیل عادت ندارند که مدام در طول روز بخواهند چندین بار به پناهگاه رفته و تحت فشار روانی انفجار عنقریب موشکهای ایرانی باشند؛ کمااینکه رفتهرفته انواع مدرنتر موشکها با سطوح تخریب بالاتر بر سرشان آوار میشد. استرس مزمن و تنش عصبی ماجرا برای هرکسی واقعا نابودکننده است.
اگر واقعا مردم آن کشور اطلاعاتی را درباره وضعیت روانی خود همچنین آثار و خرابیها و نشانگذاریهای مکانی و آسیبهای ناشی از جنگ با همدیگر ردوبدل نمیکردند، پس آیا مردم اسرائیل در آموزشهای خود در جریان این قرار گرفتهاند که نباید هیچ گزارشی از این مؤلفهها را در شبکهها و پیامرسانها مبادله و افشا کنند؟
با این اوصاف افراد آنجا در شرایط تنشزایی که با آن مواجه بودند، چگونه آثار مخرب جنگ را بین خود مبادله و بازنمایی میکردند؟
آیا آنها رعب و وحشت و ترس خود را در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها بروز میدادند؟ اگر واقعا چنین چیزی باشد، ما نباید انتظار داشته باشیم که شبکههای معاند بخواهند این هراس و واهمه را برای ما ایرانیان منعکس کنند. بههمینخاطر نیاز است که یک تیم پژوهشی دست به مطالعه بزند.
از یاد نبریم که جمعیت اسرائیل شاید چیزی حدود یکدهم ایران باشد و کنترل و مدیریت این تعداد اندک البته آسانتر از جمعیت 90میلیونی ایران است. اکنون که دو کشور مستقیما جنگ را تجربه کردند، چهبسا باید از دشمن درسهایی یاد گرفت و آنها را علیه خودش به کار گرفت.
بیدلیل نیست که برخی کارشناسان میگویند در جنگ ایران و اسرائیل، رسانهها نهتنها انتقالدهنده پیام، بلکه خود بخشی از میدان نبرد هستند. آنها میتوانند به تسکین اضطراب اجتماعی کمک کنند یا برعکس، آتش بحران را شعلهور کنند.
درک قدرت رسانه و مسئولیتپذیری در قبال سلامت روان جامعه، از مهمترین وظایف رسانهها و مخاطبان در عصر جنگهای ترکیبی است.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.